دانلود کتاب عمو نوروز

معرفی کتاب

" عمو نوروز "
کتاب حاضر اثر فضل‌الله مهتدی معروف به صبحی یا فضل‌الله مهتدی صبحی ( متولد سال 1276، درگذشت: ۱۳۴۱ در تهران) و از انتشارات ماه جان منتشر شده است
وی  داستانسرای معروف و پایه‌گذار سنت قصه‌گویی برای کودکان در رادیوهای ایران است.
عمو نوروز یکی از نمادهای نوروز در فولکلورِ ایرانیان است که در شب‌های جشنِ نوروز، برای بچه‌ها هدیه می آورد و به همراه حاجی فیروز سفر می‌کند.
از ویژگی‌های عمو نوروز، میتوان اشاره کرد به زلف و ریشِ سفید (در برخی بازگفت‌ها، حنا بسته)، کلاهِ نمدی، کمربندِ ابریشمیِ آبی، شالِ سفید، شلوارِ کتان و گیوه تخت‌نازک. او از میانِ کوه راه می‌افتد و عصا به دست می‌آید به سمتِ دروازه شهر.
صبحی در این کتاب به قصه فولکلوریک موجود درباره عمونوروز، می پردازد و بازنویسی خلاقی تولید می‌کند که بهترین بازنویسی در بین آثار مشابه از دیگر نویسندگان مانند برخی آثار مصطفی رحماندوست، که مجموعه‌ای از قصه‌های گردآوری شده دیده می‌شود. اما بهترین کتاب در این زمینه همان اثر صبحی است.
در بخشی از کتاب می خوانیم :
یکی بود، یکی نبود ..در روزگارهای خیلی پیش، مردی بود به نام عمو نوروز. عمو نوروز سالی یک مرتبه، روز اول بهار از سر کوه پایین می‌آمد. عمو نوروز کلاهش نمدی بود، زُلف و ریشش را حنا می‌بست، کمرچین قدک آبی و شالی خلیل خانی داشت. گیوه‌ای تخت نازک و شلواری حریر به‌پا داشت. عصا زنان به سمت دروازه‌ی شهر می‌آمد. بیرون دروازه باغچه‌ای بود، پر از دال و درخت. از هر میوه‌ای که بخواهی درختی داشت. وقت آمدن عمو نوروز درخت‌ها پر از شکوفه بودند، و دورتا دور باغچه هم هفت جور گل، گل‌های رنگ به رنگ سبز می‌شد. گل سرخ دل، گل نرگس، گل بنفشه، گل همیشه بهار، گل زنبق، گل لاله و گل نیلوفر.
باغچه مال پیرزنی بود، که عاشق عمو نوروز بود. پیرزن روز اول بهار، صبح زود بیدار می‌شد، رختخوابش را جمع می‌کرد و اتاق و حیاط را جارو می‌زد و زیباترین فرش خانه‌اش را می‌آورد و توی ایوان پهن می‌کرد. در یک سینی هفت سین می‌چید ( سیر، سرکه، سماق، سنجد، سیب، سبزی و سمنو. ) و در سینی دیگر هفت‌جور میوه‌ی خشک با نقل و نبات می‌گذاشت و یک شمع گچی هم توی شمعدان دم سینی می‌گذاشت."