دانلود کتاب قدرت با لبخند ژکوند

معرفی کتاب

"قدرت با لبخند ژکوند"
کتاب حاضر اثری از علی اطهری می باشد که توسط انتشارات بونیز منتشر شده است.
مجموعه ی حاضر شامل داستان های کوتاهی با نام های شال گردن قرمز، قدرت با لبخند ژکوند، نون مثل نکبت، رقص تا بالاي برج ميلاد، چند روايت آشنا، با سردار به سوی تهران و ما همه مرغيم می باشد.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
" غسال خانه ی قبرستان گوشه‌ي دنجی شده برای کریم چرکو. چند ماهی است با جمال تیغی جا خوش کرده‌اند آن جا. هم کار می‌کنند، هم به کارشان می‌رسند. کسی هم کاری به کارشان ندارد. به قول جمال تیغی معتاد جماعت همیشه در حال ترک است. ولی از موقعی که کریم به این جا آمده هوای ترک کردن به سرش نزده. حالا دیگر بی پول نیست. از آبجی زینت و داداش کرامت هم که همیشه سرش غر می‌زنند، دور است. آن‌ها هم بی خیالش شده‌اند. بهتر از این نمی‌شود. جایی بی دردسر، جیره‌ای روزانه از مواد، سیگار و قند و چای، که الحمدالله از مُرده شستن و قبر کندن به دست می‌آید. میوه، شیرینی نذری و فاتحه هم که گیرشان می‌آید. گاهی هم که مرده قحط می‌شود می‌روند بین قبرها برای قاری خوانی. به لطف آب و صابونی که هر روز با آن سر و کار دارند و لباس‌هایی که از مردگان به آن‌ها می‌رسد، تیپشان بهتر شده و مردم هم رغبت می‌کنند پولی برای کمک به بهشتی شدن عزیزانشان بدهند. درست و غلط چیزهایی می‌خوانند. اکثراً هم ناتمام. مردم هم که گرفتارند، انگشتشان به قبر نخورده و در حالتی که معلوم نیست نشسته‌اند یا ایستاده، بسم الله و والضالین و کفواً احد را به هم می‌چسبانند و می‌روند. این‌ها هم که معطل همین هستند تا بروند سراغ دیگری. آمار مردگان زیر دستشان است. ظهرها می‌روند تالار، پلو مرده خوری. گاهی هم مرحمت می‌کنند برایشان می‌آورند. هر چه نباشد مرده‌ی عزیزشان را شسته و طاهر کرده‌اند تا پاک پاک از دنیا ردشان کنند. مردم را بگو، چه قدر ساده هستند. همین کریم؛ سال‌ها دنبال پاکی می‌گردد. چه کارها که نکرده؛ از آب سوخته درست کردن و خوردن، از شمردن دودها و روز به روز کمتر کردن، از زنجیر و زندانی کردن خودش، نذر و نیازهای زینت و این دکتر و آن دکتر بردنش. جمال تیغی همیشه به او می‌گوید: «فایده نداره. این سوزن نیس، جووال دوزم نیس. میخ طویله هس که فرو کردی تو چیزت! بیرون بیو هم نیس، عذاب خودتم نده.»"