"مرگ پدر خوانده" کتاب حاضر اثری از برادران گریم می باشد که با ترجمه ای از محمد طالشیان و با صدای غزل قنبرزاده و امیر حسین صداقتی، توسط انتشارات آوارسا منتشر شده است. «شنیدن این داستان برای افراد زیر 10 سال مناسب نمی باشد.» مرد پیری 12 تا بچه داشت و کل روز رو مجبور بود تا کار بکنه و براشون غذا فراهم کنه. وقتی که سیزدهمین فرزندش به دنیا اومد، دیگه نمیتونست برای تامین مخارج سیزدهمی کاری انجام بده، بی هدف به خیابون رفت و تو فکر این بود که کسی رو به پدرخوندگی پسرش انتخاب کنه. اولین کسی رو که دید، فرشته ی خوبی بود. فرشته ی خوبی حال و هوای مرد رو نگاه کرد و پیشنهاد داد که پدرخونده ی بچش بشه ولی مرد قبول نکرد و گفت: تو گزینه ی خوبی نیستی و کاری میکنی که فقیرها فقیرتر و افراد ثروتمند، سرمایشون بیشتر بشه. بعدش روش رو برگردوند و به راهش ادامه داد، رفت و رفت تا اینکه به یک موجود دیگه رسید. اون شیطان بود، شیطان از مرد پرسید که دنبال چه چیزی میگرده و بهش وعده داد که اگر قبول بکنه و پدرخونده ی بچش بشه، مقدار زیادی طلا و پول بهشون میده مرد در جواب گفت: به هیچ عنوان، تو همه رو گول میزنی و به راه های بدی می کشونی. پیرمرد درکنار خیابون به راهش ادامه داد و این دفعه فرشته ی مرگ سر و کلش پیدا شد…
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مطالعه کتاب را به دیگران توصیه میکنید؟ چرا و به چه کسانی؟ کدام بخش از کتاب نظر شما را جلب کرد؟ مانند یک کارشناس نظر دهید.