چکیده
محمدتقی بهار، معروف به ملک الشعرای بهار در سال ۱۲۶۵ در شهر مشهد به دنیا آمد. از ۴ سالگی، تحصیلاتش را با شرکت در کلاس های مکتبخانه شروع کرد. هفت ساله بود که پدرش، محمدکاظم بهار، او را با شاهنامه آشنا کرد؛ در بدو آشنایی با شاهنامه، بهار اولین شعرش را که راجع به شاهنامه فردوسی بود سرود که مورد تحسین پدر قرار گرفت. بهار هجده ساله بود که با فوت پدر، مجبور به پذیرش مسئولیت سرپرستی خانواده شد. بهار بیشتر از آن شیفته ادبیات بود که افزایش بار مسئولیت، مانع ادامه تحصیلات ادبی اش شود و در همین سال از سمت مظفرالدین شاه، لقب ملک الشعرایی آستان قدس را دریافت کرد. بهار در سال ۱۳۲۹، به بیماری سل مبتلا شد و پس از یک سال مبارزه با بیماری، در سال ۱۳۳۰ فوت کرد. بهار کارنامه ادبی درخشانی دارد و از جمله آثار او می توان به کتبی مثل دیوان اشعار، سبک شناسی، نیرنگ سیاه یا کنیزان سفید، چهار خطابه و ... اشاره کرد.
شرح کاملی بر زندگی ملک الشعرای بهار
خانواده، تولد و کودکی
محمد تقی بهار در روز پنجشنبه، ۱۲ ربیع الاول سال ۱۳۰۴ مصادف با ۱۸ آذر سال ۱۲۶۵ هجری خورشید در شهرستان مشهد، پا به دنیا گذاشت. میرزا محمدکاظم صبوری، ملک الشعرای آستان قدس رضوی در دوران ناصرالدین شاه، پدر بزرگوار و اولین استاد و مدرس محمدتقی بهار بود. بهار، ادبیات فارسی را نزد ایشان آموخت و از هفت سالگی وارد دنیای شاعری شد و اولین شعرش را سرود. بهار از سمت خانواده مادری، گرجی بود. پدر و مادرش هر دو افرادی اهل ادبیات، دانش و شعر بودند. بهار در خاطراتش می نویسد که پدرش، ترجمه های جدید الانتشار داستان های الکساندر دوما، رمان نویس و نمایشنامه نویس فرانسوی، را در خانه با صدای بلند می خواند و اگر پدر خسته می شد، مادر به خواندن ادامه می داد. همزمان با پانزده سالگی بهار، با مرگ ناصرالدین شاه در کشور تغییرات بسیاری اتفاق افتاد؛ پدر بهار با مشاهده اوضاع جدید به این نتیجه رسید که در آینده، شاعران و ادیبان، جایگاه پیشین را نخواهند داشت و به همین دلیل، محمدتقی بهار را از نوشتن و سرودن منع کرد و سعی کرد او را تشویق به قدم گذاشتن در راه تجارت کند. توصیه های پدر از دو جهت کارآمد نبودند یکی به دلیل علاقه و شوق شدید این مرد، به شعر و ادبیات و دیگر به دلیل این که سه سال بعد، همزمان با هجده سالگی بهار، پدرش از دنیا رفت.
فعالیت های سیاسی ملک الشعرای بهار
شروع فعالیت های سیاسی محمدتقی بهار، از سن چهارده سالگی اش بود؛ بهار همراه با پدرش در محافل و مجامع آزادی خواهان حضور پیدا می کرد و از همان هنگام به مشروطه و آزادی امید بست. بهار در بیست سالگی عضوی از مشروطه طلبان خراسان بود. آثار ادبی-سیاسی بهار بدون امضا در روزنامه خراسان به چاپ می رسید. بهار در سال ۱۳۲۸ به عضویت حزب دموکرات در آمد و روزنامه ای به نام نوبهار را منتشر کرد که ناشر اندیشه های و تفکرات حزب دموکرات بود. روزنامه نوبهار، نتوانست عمر زیادی داشته باشد چرا که به علت مخالفتی که با حضور قوای روس در این روزنامه به چاپ رسید، خشم و ناراحتی کنسول روس را بر انگیخت و به دستور او این روزنامه، تعطیل شد؛ اما بهار از پا ننشست، بلافاصله شروع به انتشار روزنامه تازه بهار کرد؛ این روزنامه هم به سرنوشتی چون نوبهار، دچار شد و به دستور وثوق الدوله، وزیر خارجه تعطیل شد. همزمان با تعطیلی روزنامه تازه بهار، محمدتقی بهار نیز دستگیر و به تهران تبعید شد.
ملک الشعرای بهار، نماینده مجلس
بهار علاوه بر نویسندگی و شاعری چندین دوره به عنوان نماینده در مجلس حضور داشت. اولین بار در سال ۱۲۹۳ به عنوان نماینده مردم درگز، سرخس و کلات به مجلس سوم شورای کشور راه پیدا کرد. روزنامه نوبهار در اینجا نیز برای بهار دردسرساز بود و تصویب اعتبارنامه اش به علت امکان فساد عقیده در مندرجات این روزنامه، حدود چهار ماه و نیم طول کشید. همزمان با نمایندگی مجلس سوم، بهار در تهران دوره سوم نشریه نوبهار را به چاپ رساند و پایه های انجمن و مجله ادبی دانشکده را بنیان گذاشت. بزرگانی همچون عباس اقبال آشتیانی، غلامرضا رشید یاسمی، سعید نفیسی و تیمورتاش در این مجله می نوشتند.
پس از چندین بار توقیف مجله نوبهار، در مجلس چهارم از طرف مردم بجنورد به نمایندگی انتخاب شد. نمایندگی این دوره از مجلس باعث آشنایی و همراهی بهار با سیدحسن مدرس شد. بهار در این دوره با مفاد عهدنامه ایران و شوروی به مخالفت برخواست و برخی از قسمت های آن را مخالف با مصلحت مردم ایران دانست، اما اعتراض و مخالفت بهار راه به جایی نبرد و سرانجام این عهدنامه توانست از مجلس رای بگیرد.
بهار در مجلس پنجم به عنوان نماینده مردم تبریز حضور پیدا کرد. در این دوره، محمدتقی بهار در کنار سیدحسن مدرس و سید ابوالحسن حائری زاده در راس گروه مخالفان رضاخان بودند. بهار از جمله کسانی بود که هرگز از مخالفت با رضاخان خسته نشد. در ۲۸ مرداد، روز استیضاح رضاخان و اعضای دولتش در مجلس، هواداران رضاخان به مدرس و بسیاری از نمایندگان دیگر از جمله میرزاعلی کازرونی و حائری زاده حمله کردند و این سه نفر که از نزدیکان و دوستان ملک الشعرای بهار بودند، نتوانستند در مجلس حضور پیدا کنند. بهار در عصر همان روز، به اعتراض به وقایع صبح نطقی اعتراضی ایراد کرد که با مخالفت اکثریت نمایندگان روبرو شد. در آن روز رضاخان موفق شد از مجلس رای اعتماد بگیرد.
بهار در جلسه علنی و مهم روز نهم آبان ۱۳۰۴، حضور پیدا نکرد. در این جلسه انقراض سلطنت قاجار و به قدرت رسیدن رضاخان به تصویب رسید. بهار در مورد غیبتش چنین می گوید: «فوق العاده کسالت داشتم، به علاوه به واسطه نداشتن تلفن مطلع نبودم که جلسه علنی تشکیل می شود.»
ترک سیاست و فعالیت های علمی و آموزشی
بهار توانست به مجلس ششم نیز راه پیدا کند؛ اما پس از پایان مجلس ششم، با مشاهده شرایط جدید کشور و عدم وجود زمینه مناسب برای فعالیت های سیاسی، ترجیح داد از سیاست کناره گیرد. بهار در این دوره از زندگی اش، فعالیت های علمی را به طور جدیتری دنبال کرد و در کنار اساتید مانند عباس اقبال آشتیانی، بدیع الزمان فروزانفر و صادق رضازاده شفق به تدریس در دار المعلمین پرداخت.
سقوط رضاشاه و بازگشت بهار به سیاست
در شهریور ۱۳۲۰ رضاشاه از قدرت برکنار شد و پسرش محمدرضا، شاه ایران شد. بهار مجددا به سمت فعالیت های اجتماعی و سیاسی آمد و قصیده حب الوطن را خطاب به شاه جدید به عنوان اندرز سرود، انتشار روزنامه نوبهار را از سر گرفت و تاریخ مختصری از احزاب سیاسی نوشت.
زندگی خصوصی بهار
بهار نخستین بار در مشهد ازدواج کرد و صاحب فرزند شد اما متاسفانه همسر و فرزندش خیلی زود از دنیا رفتند. پس از رفتن بهار به تهران با یکی از نوادگان فتحعلی شاه قاجار به نام سودابه صفدری، آشنا شد و ازدواج کرد. سودابه زنی مقدتر، مدبر و مدیر بود محمدتقی بهار پس از ازدواج خواست که سودابه را «بهار جون» بخوانند. بهار تا پایان عمر با «بهار جون» زندگی کرد و از این ازدواج صاحب فرزندانی شدند به نام های: هوشنگ ملک، ماه ملک، ملک دخت، پروانه، مهرداد و چهرزاد.
گزیده اشعار ملک الشعرای بهار
- ما درس صداقت و صفا می خوانیم
آیین محبت و وفا می دانیم
زین بی هنران سفله ای دل! مخروش
کآنها همه می روند و ما می مانیم
- زن بود شعر خدا، مرد بود نثر خدا
مرد نثری سره و زن غزلی تر باشد
نثر هر چند به تنهایی خود هست نکو
لیک با نظم چو پیوست نکوتر باشد
- امشب ز فراق دوست خوابم نبرد
هم دل به سوی شمع و کتابم نبرد
از بس که دو دیده آب حسرت بارد
بیدار نشسته ام که آبم نبرد
- دعوی چه کنی؟ داعیه داران همه رفتند
شو بار سفر بند که یاران همه رفتند
افسوس که افسانه سرایان همه خفتند
اندوه که اندوه گساران همه رفتند...
یک مرغ گرفتار در این گلشن ویران
تنها به قفس ماند و هزاران همه رفتند
- من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
فصل گل می گذرد هم نفسان بهر خدا
بنشینید به باغی و مرا یاد کنید
عندلیبان گل سوری به چمن کرد ورود
بهر شاد باش قدومش همه فریاد کنید
یاد از این مرغ گرفتارکنید ای مرغان
چو تماشای گل و لاله و شمشاد کنید
هر که دارد ز شما مرغ اسیری به قفس
برده در باغ و یاد منش آزاد کنید
آشیان من بیچاره اگر سوخت چه باک
فکر ویران شدن خانه صیاد کنید
- افسوس که صاحب نفسی پیدا نیست
فریاد که فریادرسی پیدا نیست
بس لابه نمودیم و کس آواز نداد
پیداست که در خانه کسی پیدا نیست
- چشمت به سیه بختی من ایما کرد
زلف تو به قتلم آستین بالا کرد
بنوشت خطت به خون من لایحه ای
خال سیهت لایحه را امضا کرد
- آید آواز سلیمان ولی از ملک عدم
می رسد بانگ مدرس ولی از عالم گور
فاخته کوکو گویان که کجا رفت بهار
ورشان مویان مویان که کجا شد تیمور
هر سحرگاه بروبد ره و بیراه نسیم
به امیدی که کند موتمن الملک عبور
جای کیخسرو بگرفته فلان گبر به زر
جای مستوفی بنشسته فلان رند به زور
- اینهمه آثار شاهان خسروا افسانه نیست
شاه را شاها گزیر از سیرت شاهانه نیست
خسروی اندر خور هر مست و هر دیوانه نیست
مجلس فروزی زشمع است آری از پروانه نیست
اینک اینک کدخدائی جز تو در این خانه نیست
خانه ای چون خانه ی تو خسروا ویرانه نیست
خیز و از داد و دهش آباد کن این خانه را
و اندک اندک دور کن از خانه ات بیگانه را
مرگ بهار
بهار در سال ۱۳۲۹ به بیماری سل مبتلا شد و یک سال پس از آن در نخستین روز از اردیبهشت سال ۱۳۳۰، ساعت ۸ صبح در منزل شخصی اش از دنیا رفت و ساعت چهار بعد، پس از ۶۵ سال زندگی در آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
ویکی پدیای ملک الشعرای بهار
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AA%D9%82%DB%8C_%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B1
وبسایت رسمی ملک الشعرای بهار
http://bahar-site.fr
آثار ملک الشعرای بهار
محمدتقی بهار در طول عمر خود، آثار بسیاری را تالیف، تصحیح و ترجمه کرده است. همچنین تعداد بسیار زیادی مقاله، سخنرانی و مقدمه از قلم این بزرگمرد به جای مانده است.
کتاب ها
- «احوال فردوسی»، اصفهان، (1313)
- «تاریخ تطور شعر فارسی»، مشهد، (1334): 128 صفحه
- «تاریخ مختصر احزاب سیاسی»، تهران، (1357): جلد یکم 381 صفحه؛ جلد دوم 417 صفحه.
- «چهارخطابه»، (شعر، مثنوی در مدح و اندرز به رضاشاه) تهران، (1305) 20 صفحه.
- «دستور پنج استاد»، [همراه با عبدالعظیم قریب، بدیع الزمان فروزانفر، غلامرضا رشید یاسمی، جلال الدین همائی]، تهران (1329): جلد یکم 150 صفحه؛2 جلد دوم 139 ص
- «دیوان اشعار»، تهران (1335)، به کوشش محمد ملک زاده، انتشارات امیرکبیر، در دوجلد
- «دیوان اشعار» به کوشش مهرداد بهار، تهران، انتشارات توس،1365 در دو جلد.
- «دیوان اشعار» به کوشش چهرزاد بهار، تهران (1380)، انتشارات توس در دو جلد.
- «زندگانی مانی»، تهران (1313): 50 صفحه
- «سبک شناسی»، تهران (1337)، در سه جلد. یکم 467، دو 432، سه 439 ص
- «شعر در ایران» تهران (1333): 84 صفحه
- «قبر امام رضا»(مفقود)
- «فردوسی نامه»، مجموعه ی مقالات، به کوشش محمد گلبن، تهران،1345، مرکز نشر سپهر. این کتاب شامل بخش های زیر است:
قبر فردوسی، ص 9 -17،
فردوسی،" قصیده " ص 7 -21،
شرح حال فردوسی از روی شاهنامه، ص 21 -80
آفرین فردوسی، "قصیده"ص 80-89
فردوسی بزرگترین شاعر ایران است، ص 89-96
خط و زبان پهلوی در عصر فردوسی، ص 96-136 - کل الصید فی جوف الفرا " قصیده" ص 136- 141
- ترجمه ی شعر درینک واترشاعر انگلیسی، ص 141-145
- فلسفه ی فردوسی، ص 145-158
- نقش فردوسی "مثنوی "ص 158- 159
- شعرهای دخیل و تصحیف ها در شاهنامه، ص 159-169
- مجسمه ی فردوسی، "قصیده "ص 169-171
- «یادگار زریران»، تهران (1312)
تصحیح
- «تاریخ بلعمی»، ابو علی محمدبن محمد بلعمی، به کوشش محمد پروین گنابادی، تهران، (1341)
- «تاریخ سیستان»، تهران، (1314): 486 صفحه
- «رساله ی نفس، ترجمه ی بابا افضل مرقی»، تهران (1316)
- «شاهنامه ی فردوسی»، به کوشش علی میر انصاری، تهران، 1380
- «مجمل التواریخ و القصص»، تهران، (1318): 567 ص
- «منتخب جوامع الحکایات و لوامع الروایات عوفی»، تهران (1324): 322 ص
ترجمه
- «ترجمه ی چند متن پهلوی»، به کوشش محمد گلبن، تهران 1347 مرکز نشر سپهر
- ارمغان بهار (اندرزهای آذرپاد مهرسپندا)، ص 18-53
- داروی خرسندی، ص 54
- یادگار زریران یا شاهنامه گشتاسپ، ص 55-79
- سرود کرکوی، ص 80
- یک قصیده ی پهلوی، (درآمدن شه بهرام ورجاوند)، ص 81-90
- ماه فروردین روز خورداد، ص 95-91
- داستان ریدک خوش آرزو (خسرو کواتان و ریدک) ص،96-104
- چیدک اندرز فریود کیشان، ص 105- 106
- اندرز خسرو کواتان (قبادان)، ص 107-109
- افسون گزندگان و قطعات پهلوی، ص 110-112
- اندرز بهزاد فرخ فیروز، ص 113-114
- «قطف الزهور فی تاریخ الدهور»، به کوشش علی میر انصاری، نشر میراث مکتوب، تهران، 1358
رمان
- «نیرنگ سیاه یا کنیزان سفید»، روزنامه ی ایران، (1297)
نمایش نامه
- «تربیت نااهل»، نشریه ی فرهنگ خراسان س 2(1337)
آثار ملک الشعرای بهار که در کتابچین موجود است
- کتاب منظومه های ملک الشعرای بهار
- کتاب مسمطات ملک الشعرای بهار
- کتاب مستزادها ملک الشعرای بهار
- کتاب مجموعه آثار ملک الشعرای بهار
- کتاب مثنویات ملک الشعرای بهار
- کتاب مثنویات ملک الشعرای بهار - گزیده اشعار
- کتاب گزیده اشعار ملک الشعرای بهار
- کتاب کارنامه زندان ملک الشعرای بهار - منظومه ها
- کتاب قطعات ملک الشعرای بهار
- کتاب غزلیات ملک الشعرای بهار
- کتاب قصاید ملک الشعرای بهار - گزیده اشعار
- کتاب قصاید ملک الشعرای بهار
- کتاب چهار پاره ملک الشعرای بهار
- کتاب چهار خطابه ملک الشعرای بهار - منظومه ها
- کتاب جنگ تهمورث با دیوها ملک الشعرای بهار - منظومه ها
- کتاب تصنیف ها ملک الشعرای بهار
- کتاب ترکیبات ملک الشعرای بهار
- کتاب رباعیات ملک الشعرای بهار
- کتاب ترجیعات ملک الشعرای بهار
- کتاب آیینه عبرت ملک الشعرای بهار - منظومه ها
- کتاب ارمغان بهار ملک الشعرای بهار - منظومه ها