چکیده
نیکولو برناردو دِ ماکیاولی در سوم ماه می 1496 در ایتالیا به دنیا آمد و در تاریخ 21 ژوئن 1527 درگذشت. او سیاست مدار، دیپلمات، نویسنده و فیلسوف برجسته ی دوران رنسانس در ایتالیا بود. اکثرا او را به خاطر نگارش کتاب شهریار که در سال 1513 نوشته است، می شناسند. او را پدر فلسفه ی سیاسی مدرن و یا علم سیاست می دانند. همچنین ماکیاولی را می توان پدر معنوی آنالیز و تعریف آزادی به سبک غربی هم نامید. او اندیشمندی انسان گرا بود که سیاست را فن و دانش کسب قدرت و نگهداری آن می دانست و به این صورت ماهیت قدرت طلبانه و نفسانی سیاست مدرن را آشکار می کند.
او تمام زندگی خود را صرف سیاست و میهن پرستی کرد؛ اما او را به اتهام حمایت از حکومت اقتدارگر و ستمگر بارها مورد حمله قرار دادند. علت این امر نوشتن کتاب شهریار است که برای خانواده ی مدیچی حاکم فلورانس نوشته است.
شرح کاملی بر زندگی نیکولو ماکیاولی
نیکولا ماکیاولی (Niccolo Machiavelli) ، در فلورانس، ایتالیا به دنیا آمد. او فرزند سوم و اولین پسر برناردو دِ نیکولو ماکیاولی وکیل و همسرش، بارتولومئا استفانو بود. خانواده ی او فقیر؛ اما اصیل بودند. پدر او دوستار ادبیات و تحت تاثیر دیدگاه انسان گرایی بود. نیکولو در سال 1502 با ماریِتا کرسینی ازدواج کرد. او در جوانی به کار دیوانی پرداخت.
ماکیاولی دستور زبان و ادبیات لاتین را آموخت. تصور می شود که او زبان یونانی را نیاموخته است با وجود اینکه در آن زمان فلورانس یکی از مراکز تحت پوشش یونان در اروپا بود. در سال 1949 حکومت فلورانس به جمهوری تغییر کرد و خانواده ی مدیپی نزدیک به 60 سال بر فلورانس حکومت کردند.
ماکیاولی در دهه ی اول قرن 16 میلادی ماموریت های دیپلماتیک متعددی را انجام داد. او در 15 ژوئن 1498 میلادی به خدمت جمهوری فلورانس درآمد و عازم سفرهای دیپلماتیک به فرانسه، واتیکان و آلمان شد؛ در همان سال نایب رئیس دیوان جمهوری و بعد دبیر شورای ده نفری آزادی و صلح شد. این شورا مسئولیت آموزش نظامی، کارهای جنگ، اداره کارهای عمومی و مکاتبه با نمایندگی های فلورانس در کشورهای دیگر را برعهده داشت. در 1502 در ماموریتی که به ایتالیا داشت با سزار بورژیا، دوک والنتینو و پسر پاپ الکساندر ششم آشنا شد و روش های حکومت داری او را مورد بررسی و مطاللعه قرار داد. سزار بورژیا در واقع الگوی او در نگارش کتاب شهریار بود. ماکیاولی در فلورانس دست به تشکیل یک ارتش ملی زد و مسئولیت آموزش این ارتش را برعهده گرفت؛ اما دیری نگذشت که با فروپاشی خاندان مدیچی این ارتش از هم پاشید و ماکیاولی برکنار شد و مدتی در زندان بود بعد تا سال 1527 خانه نشین شد. بعد از این مدت او آدم دیگری شد و فرصت نوشتن آثار خود را به دست آورد. بیشتر آثار او که پایه و اساس تفکر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است در این دوران نوشته شده است. ماکیاولی مردی سیاست مدار، مورخ، نمایشنامه نویس و بدبین ترین متفکر زمان خود بود. او طرفدار وحدت ایتالیا بود؛ اما با توجه به بیزاری هم وطنانش از اقدامات جنگی، اعتقادات خود را به فضایل انسانی از دست داد و برای وحدت ایتالیا زیرپا گذاشتن تمام فضایل را توصیه می کرد.
شیوه نگارش ماکیاولی
ماکیاولی در نگارش آثارش از روش انسان گرایی که مورد توجه نویسندگان و دانشمندان دوران رنسانس بود، بهره گرفت. این روش دارای چند نکته است که نویسندگان باید به آن توجه کنند:
- نوشته تاریخی باید درس های تاریخی بدهد. پس با توجه به اصل نگارش، مواد و مصالح باید به نحوی انتخاب شوند و درس های مورد نظر را با قوت و قدرت هرچه بیشتر برجسته کنند.
- سودمندترین پندها زمانی در یاد می مانند که مورخ انشایی بلیغ و استادانه داشته باشد.
- مورخ باید از بزرگترین دست آوردهای نیاکان خود در نوشته هایش بهره بگیرد.
ماکیاولی به عنوان یک نویسنده ی اومانیسم تمام این قواعد را در نوشته هایش مانند گفتارها و تاریخ فلورانس رعایت کرد. جنبه مهمی از از این تئوری این فرض است که طبیعت انسان تغییرناپذیر است. اینگونه است که می توانیم درباره ی سیاست کلی گویی کنیم.
دیدگاه های سیاسی ماکیاولی
از دیدگاه ماکیاولی، آنچه نباید در سیاست مورد توجه قرار گیرد اخلاقیات است، یا این که امور "چگونه باید باشند". باید امور را آن گونه که "هستند مورد توجه قرار داد"؛ بنابراین، شهریار از سنت آنچه "اندرزنامه" خوانده می شد، که عبارت بود از توصیه هایی دلنشین و پرهیز کارانه به فرمانروایان، دوری گزید.
ماکیاولی اعتقاد داشت نباید بگوییم سیاست مدارها به خاطر دروغ، ریا و حیله گری وجدان ندارند. سیاست مدار خوب کسی نیست که دوستانه، صادقانه و مهربان رفتار کند بلکه کسی است که هر از چند گاهی ممکن است فریبکار باشد؛ اما می داند چگونه از کشور دفاع کند، آن را غنی سازد و شکوه آن را حفظ کند.
خوبی در کل می تواند یک فضیلت باشد؛ اما چیزی که مردم از حکمران و رهبر خود انتظار دارند، هنرهای تاریک تری را می طلبد. وقتی این پیش نیاز را درک کنیم؛ از سیاستمداران کمتر ناامید می شویم و خواسته هایشان شفاف تر می شود.
ضرورت سیاست، مبارزه است. او می گوید در پادشاهی این مبارزه، مبارزه یک مرد برای غلبه بر دیگران است. او همچنین معتقد است که شهریار باید بیشتر بر استفاده قضایی از زور و فریب تکیه کند. از آن جا که باید فرض کنیم انسان برده شور و شوق خودخواهانه خود است، این فرض که می توان با کسب توافق عقلانی زیردستان و یا فراهم کردن الگوی اخلاقی نیکو، بر آنان حکومت کرد، بی معنا و ناامن است.
حکومت شهریاری ماکیاولی شکل های حکومت را در همان طبقه بندی کلاسیک ارسطو داشت :پادشاهی، آریستوکراسی، پولیتی؛ با فسادهای مربوط به هر یک از آنها: تیرانی، الیگارشی، دموکراسی و به این نتیجه رسید که شکل مختلط حکومت بهترین و مناسب ترین حکومت است.
جملات قصار نیکولو ماکیاولی
- بدترین سرمشقی که می توان به جامعه داد، این است که قانون بگذاردند؛ اما رعایتش نکنند و بدتر از آن این است که خود قانون گذار قانون را بشکند.
- تربیت نیک از قوانین نیکو نشات می گیرد.
- فساد مردمان ناشی از فساد زمامداران است.
- جرم های کوچک توبیخ می شوند؛ اما جنایت های بزرگ و جدی جایزه هم می گیرند.
- فکر کردن به وجدان مسخره است: زیرا وقتی مردم ، همچون، ما درگیر گرسنگی، مرگ و زندان باشند، هشدار جهنم نمی تواند تاثیری بر آن ها بگذارد.
- درستکار بودن را خوب می دانند؛ اما اگر هدف اصلی شما کسب و حفظ قدرت است، این ریزه کاری ها را رها کنید.
ویکی پدیای نیکوو ماکیاولی
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%DB%8C%DA%A9%D9%88%D9%84%D9%88_%D9%85%D8%A7%DA%A9%DB%8C%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C
آثار و کتاب های نیکوو ماکیاولی
- شهریار(The prince)
- گفتارهای ماکیاولی(Discorsi sopra la prima deca di Tito Livio)
- گفتاری درباره پیزا(Discorso sopra le cose di Pisa)
- خیانت ها(betrayals)
امضای ماکیاولی
آثار نیکولو ماکیاولی که در کتابچین موجود است
- کتاب The Prince
- کتاب شهریار
- کتاب خیانت ها