"چی توی اون کمده؟" کتاب حاضر اثری از مارین جرالد می باشد که با ترجمه ای از کارن اقوامی و با صدای عادله نهاوندیان، مهرانه امروانی و محمد طالشیان، توسط انتشارات آوارسا منتشر شده است. توی سالن خونه ی بابا بزرگ لِئون و مامان بزرگ لی ، یک کمد بود. هروقت که در این کمد باز می شد یک باد عجیبی می وزید! یک باد عجیب؟ خوب این اسمی بود که مامان بزرگ لی براش گذاشته بود. همین که در کمد باز می شد مامان بزرگ لی با گریه میگفت:اَه! بازم این باد عجیب. در رو ببند! بعدش آنا سریع در رو می بست. بابابزرگ لئون زمان زیادی رو توی اون کمد می گذروند. وقتی مامان بزرگ لی ازش می پرسید که چیکار داره میکنه، اون جواب میداد:«اِم… دارم دنبال یک پارچه و بُرس می گردم… که کفش کُهنَم رو تمیز کنم. ولی آنا احساس می کرد که وقتی بابابزرگ این حرف رو میزنه قیافش عجیب میشه. به نظر نمیومد که واقعاً دنبال یک پارچه و بُرس باشه. پس بابا بزرگ لِئون توی اون کُمد چیکار می کرد؟
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مطالعه کتاب را به دیگران توصیه میکنید؟ چرا و به چه کسانی؟ کدام بخش از کتاب نظر شما را جلب کرد؟ مانند یک کارشناس نظر دهید.