دانلود کتاب خورشید
نویسنده: لاله فرضی کاهکش
ناشر : جالیز
نویسنده: لاله فرضی کاهکش
ناشر : جالیز
نام کتاب : خورشید
نویسنده : لاله فرضی کاهکش
ناشر : جالیز
تعداد صفحات : 46 صفحه
شابک : 978-622-6774-36-9
تاریخ انتشار : 1398
رده بندی دیویی : 62/38فا
دسته بندی : داستان های کوتاه
نوع کتاب : PDF
قیمت نسخه الکترونیک : 17000 تومان
"خورشید"
کتاب حاضر اثری از لاله فرضی کاهکش می باشد که توسط انتشارات جالیز منتشر شده است.
این رمان داستان دختری 14 ساله به نام خورشید است که برخلاف میل باطنی، مجبور به ازدواج زود هنگام در این سن می شود. این ازدواج اجباری او را آزار می دهد، اما از ترس پدر و خانواده سکوت می کند. این کتاب لحظات تلخ و شیرین زندگی این دختر نوجوان را به خوبی به تصویر می کشد. گویی که مخاطب کتاب، در تک تک لحظات زندگی این دختر حضور داشته است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
"اواخر شب بود عابران اندکی که در خیابان به سوی خانه شان در عبور بودند متعجبانه به خورشید می نگریستند و شاید با خود می اندیشیدند این عروسک گیج و هراسان آن موقع شب در خیابان چه می کند خورشید همچون خوابگردی قدم برمی داشت هیچکس نبود که بیدارش کند در آغوشش بگیرد آبی در کامش بریزد پایش بر روی کلوخی رفت و پیچید از درد به خود آمد ناگهان خود را اسیر تاریکی و وحشت یکشب زمستانی یافت ترسیده بود و از سرما دندان هایش به هم میخورد شروع به دویدن کرد خواست به خانه بازگردد به آغوش مادر در کنار خواهر و برادرانش دراز بکشد و لحاف سنگین و مخملی را بر روی پاهای عریانش بکشد دلش می خواست بخوابد تا ابد بخوابد؛ اما راه خانه را نمی یافت هیچکدام از این کوچه ها او را به خانه بازنمی گرداند ضعف و ترس و سرما داشت او را از پا درمی آورد ایستاد و به دیواری تکیه زد و چنان کودکی که در ازدحام بازاری شلوغ دست مادرش را رها کرده و گمشده است با صدای بلند شروع به گریه کرد. ماشین گشت پلیس در کنارش متوقف شد پلیسی متعجب از آن پیاده شد و او را به داخل ماشین راهنمایی کرد. حاج عباس میخواست تا بار دیگر دخترش را به داماد بسپارد اما خانواده عماد نپذیرفتند پیغام فرستادند که فعلاً دخترتان را نزد خود نگاهدارید تا بار دیگر به مذاکره بنشینیم. خورشید به خانه پدر بازگشت اما آن خانه دیگر خانه خورشید نبود آبرویی که پدر از ریختنش هراسان بود به وضع فجیعی بر زمین ریخته بود مادر بیآنکه شکوه کند به کارهای روزمره می پرداخت و بچه های قد و نیم قدش را تر و خشک میکرد از اینسو به آنسو میرفت اما گونه های صورتی و خوش رنگش رنگ باخته بودند. پدر دیگر با لگد در را نمی کوبید تاکسی بیاید و دست های انباشته اش را خالی کند آرام کلید را در قفل می چرخاند و وارد می شد."
این کتاب فهرست ندارد.
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد
بسیار زیبا و دلنشین
1398-06-05
عالی بود
1398-05-27
چقدر در جامعه ما، به برخی از دختران به دلیل فقر فرهنگی ظلم میشه. به امید روزی که همه افراد چه زن چه مرد، بتونن آزادانه برای آینده و سرنوشت خودشون تصمیم می گیرند. این کتاب هم رملن خوبیه.
1398-05-24
خوب
1398-05-23
چرا کتاب صفحه هاش برام نمیاد
پشتیبان سایت
با سلام. برای مطالعه کتابها نیاز است که یکی از نرم افزرهای کتابچین (آی او اس، اندروید، ویندوزی) را نصب کنید اگر کتابها را در کتابخانه خود در نرم افزار مشاهده نمی کنید، ابتدا وارد حساب کاربری خود در نرم افزار شوید، سپس یک بار "کتابخانه من" خود را رفرش کنید، تا کتابها به کتابخانه شما افزوده شوند. برای رفرش، وقتی در حساب کاربری خود در نرم افزار هستید، وارد کتابخانه من شوید، با استفاده از گزینه همگام سازی، کتابخانه شما رفرش شده و کتابهای خریداری شده به کتابخانه شما افزوده خواهند شد. اگر کتابها در کتابخانه شما وجود دارند ولی متن کتاب را به صورت صفحات سفید یا حروف ناخوانا مشاهده میکنید، لطفا یک بار فایل کتاب را از کتابخانه خود پاک کنید و مجددا دانلود نمایید. (برای اینکار در "کتابخانه من" کنار عکس هر کتاب آیکن سطل زباله قرار دارد که با لمس آن، فایل کتاب پاک شده و میتوانید مجددا آن را دانلود کنید. برای اینکار نیاز به پرداخت مجدد ندارید).1400-04-28