×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
سایه ها و همهمه ها

دانلود کتاب سایه ها و همهمه ها

سایه ها و همهمه ها
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

جزئیات
فهرست

نام کتاب : سایه ها و همهمه ها

نویسنده : سید محمد حسینی امام

ناشر : هنررسانه اردیبهشت

تعداد صفحات : 72 صفحه

شابک : 978-600-7073-34-9

تاریخ انتشار : 1398

رده بندی دیویی : 8فا1/62

دسته بندی : ادبیات ایران, کتابهای شعر

نوع کتاب : PDF

قیمت نسخه الکترونیک : 10000 تومان


معرفی کتاب

"سایه ها و همهمه ها" / مجموعه شعر
کتاب سایه ها و همهمه ها به نویسندگی سید محمد حسین امام توسط انتشارات هنررسانه اردیبهشت منتشر شده است.
و شامل مجموعه غزل و قطعات می باشد که چند عنوان برخی از آن ها در زیر اشاه شده :
غزل ها:
1- عهد اول را شکست انسان و کوه درد شد.
2- انتظار این شاخه ی خشکیده در فصل بهار.
3- صدا می زند قلب وامانده او را.
 ...
قطعات :
1- ادم است و گاه گاهی مثل سنگ خاره ای
2- باید برویم و دل به دریا بزنیم
...
در بخشی از کتاب می خوانیم :
" این همه واژ ه ی ناخواند ه ی جا افتاده
در دلِ شاعرِ خاموشِ ز پا افتاده
گویی از آینه ها شرم برد در دل خویش
پهلوانی که دگر از تک و تا افتاده
می رود با گذر قافله ی آخر شهر
رونقِ کافه ی از جاده جدا افتاده
جای فریاد چه بر قاضیِ عقل عرضه کند
عشقِ از چشمِ قدَر یا که قضا افتاده؟
آنچه حاصل شد از این دوره فقط فاصله بود
وعده ی وصل تو شاید به جزا افتاده
سرخی « آی هی » حق است وَ یا کاسه ی خون
سرِ سبزی که به درگاه خدا افتاده؟"



 

فهرست مطالب

عهد اول را شکست انسان و کوه درد شد  

 انتظار این شاخه ی خشکیده در فصل بهار 

 این همه واژه ی ناخواند چه ی جا افتاده 

 دم فرو بستی و من تشنه ی اسرار توامَ 

 تو می مانیّ و یاد مردی از افسانه ها خالی 

 کمی شعر اندکی غم آیه های ساده ی قرآن 

 آمدی؛ سوزاندی و بر باد دادی جا نمان 

 صدا می زند قلب وامانده او را 

 غمی نشست به سیمای من؛ ملالی نیست 

  باید از دست تو، من مرگ از خدا م یخواستم 

  لبی پر خنده امّا سینه ای تنگ و غمین دارد 

  مرا در بطن دریایی ز خون در خود رها کردی 

  باید اینجاها بمانیّ و دلم را خون کنی 

  نقض پیمان م یکند دلدار شهر آشوب ما 

  عشق آشنا شد با دلی رنجور امشب 

  خواستم از تو بخوانم غزلی بار دگر 

  آرزویت می کنم چون مادری فرزند را 

  تسلیم پیمان های ننگینم در این عشق 

  شهر، خاموش ولی در تب و تاب است انگار

%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
برچسب ها