دانلود کتاب سرای سلیمان خان
نویسنده: محمدعلی آقامیرزایی
ناشر : فاتحان
نویسنده: محمدعلی آقامیرزایی
ناشر : فاتحان
نام کتاب : سرای سلیمان خان
نویسنده : محمدعلی آقامیرزایی
ناشر : فاتحان
تعداد صفحات : 272 صفحه
شابک : 978-600-603-341-9
تاریخ انتشار : 1390
رده بندی دیویی : 955/083092
دسته بندی : زندگینامه و خاطرات , جنگ تحمیلی و دفاع مقدس, انقلاب اسلامی ایران
نوع کتاب : PDF
قیمت نسخه الکترونیک : 16000 تومان
"سرای سلیمان خان" / خاطرات حاج حسین فتحی پیش کسوت بسیج اصناف بازار
کتاب حاضر اثری از محمدعلی آقا میرزایی می باشد که توسط انتشارات فاتحان منتشر شده است.
در تدوین این خاطرات سعی بر این بود تا لحن راوی تا حد ممکن رعایت شود و اتفاقات طبق روال زمانی با جزییات مفید ثبت گردد. این اثر روایت گر فداکاری نسلی است که به آرمان هایی اصیل باور داشت و برای تحقق آن از هیچ تلاشی فروگذار نکرد و برگی است از دفتر همدلی ایرانیان در یکی از بزرگ ترین رویدادهای تاریخ معاصر و کمک مردم و بازار به رزمندگان و آسیب دیدگان طولانی ترین جنگ تاریخ ایران زمین است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
"بیست و پنج روز در شیراز بودیم و دیگر کسی در خیابان نبود و مهاجران با لطف و عنایت خدا دارای سقف و سرپناه شده بودند. از آقای حبیبی و حاج مرتضی خداحافظی کردیم و به تهران برگشتیم. یک شب را در خانه ماندم و فردا به بازار رفتم. خبردار شدم که یک عده جنگ زده در اهواز و شادگان هم دچار همین مشکل شده و تعدادی از دوستان از هیات امنای جوادالائمه با تهیه ی مواد خوراکی و پوشاک به اهواز رفته اند. وقتی که برگشتند گزارشی از وضعیت جنگ زدگان ارایه کردند. من هم از وضعیت شیراز گفتم و قرار شد تا یک بار دیگر با کامیون وسایل مور نیاز جنگ زدگان را به اهواز ببریم.
من داوطلب شدم و قرار شد با چندتن از بازاریان به این سفر برویم. وسایل موردنیاز را فراهم کرده و بار کامیون کردیم. نوزدهم آذرماه وارد شهر اهواز شدیم و هنگام اذان به مسجد صاحب الزمان در محله ی کمپ لو رسیدیم، نمازظهر را خواندیم و دیدیم که سفره ای در مسجد پهن کردند و مقداری سیب زمینی پخته و نان در سفره گذاشتند و مردم را به نهار دعوت کردند. یکی از برادرانی که مشغول پذیرایی بود نظرم را جلب کرد. خیلی صادقانه کارمی کرد و به همه می رسید. نهار که تمام شد با چای از همه پذیرایی کرد. او را صدا کردم و اسمش را پرسیدم. نامش برادر خانی بود و با خانواده اش در مسجد زندگی می کرد و در خدمت کسانی بود که به مسجد می آمدند."
درآمد
فصل اول: کودکی
فصل دوم: مرد کوچک
فصل سوم: کوچ
فصل چهارم: پیوند
فصل پنجم: طوفان انقلاب
فصل ششم: نسیم پیروزی
فصل هفتم: شهر خاموشان
فصل هشتم: داغ دهلاویه
فصل نهم: صندوق های خالی کردستان
فصل دهم: آن سوی اروند
فصل یازدهم: بعد از جنگ، ارتحال آفتاب
فصل دوازدهم: آوارگان در کردستان
عکس ها
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد