دانلود کتاب عاشقانه های مجازی گل مریم
نویسنده: مجید قاسمی
ناشر : متخصصان
نویسنده: مجید قاسمی
ناشر : متخصصان
نام کتاب : عاشقانه های مجازی گل مریم
نویسنده : مجید قاسمی
ناشر : متخصصان
تعداد صفحات : 87 صفحه
شابک : 978-622-99455-6-8
تاریخ انتشار : 1397
"عاشقانه های مجازی گل مریم"
کتاب حاضر اثری از مجید قاسمی می باشد که توسط انتشارات متخصصان منتشر شده است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
" عابری گم کرده راهی بودم و دیدم ترا
شاخه ای گل بودی و آرام بوییدم ترا
عطر تو مدهوش و مستم کرد ومن وابسته ات
قبلهام شدکوی تو من هم پرستیدم ترا
هان بگو دیوانه اشعار کدامین شاعری
دفتر شعرم دریدم تا که من دیدم ترا"
درخزان عمر من هستی به مانند بهار
غرّش امواج دریا ماسه های نرم ساحل
چون نسیمی آمدی طوفان شدی
درخزان آمدی و فصل بهارم شده ای
نامه ای با اشک چشمم ای گل خندان من
از آن دمی که چشم من فتاده بر نگاه تو
جانا چرا دیرآمدی درسرنوشتم
قصه ی عشقم به تو مانند یک افسانه شد
انتظارت لحظه های سخت بی تاب شدن
لحظه ای پیش ام بیا تا مونس جانت کنم
یک صبح دل انگیز با نام تو آغاز نمودم
باز دوباره پنجره ای رو به دلم واشده
نازنین قول بده همیشه یارم باشی
مایلم جان را فدای هر دو چشمانت کنم
زاده شد در فصل پاییزی "بهار"
وقتی دلم برای تو تنگ میشه
نازنین اجازه هست؟ میخوام یه خواهش بکنم
صبح زیبایت بخیر عزیز دردانه ی من
بی تو هم باری دگر روز و شبم سر می شود
کوچه های شهرمان آکنده از بوی بهار
دمی بنشین کنار من نگارا ای نگار من
گفتی که خوش بحالت آندم که خنده کردم
عابری گم کرده راهی بودم و دیدم ترا
من آن اشکم کنون گم کرده ام راه
آمدی ای نازنین بر ما تو مهمان آمدی
دور از تو کنون زار و پریشان شده ام
شاعری شوریده حالم جمله دیوانم تویی
برده ای صبر و قرارم
همه ی خاطره هام شد به فدای توگلم
دل داده ام به تو ای یار نامهربان من
نازنینم تو بخواب من بیدارم
اینکه تا آمدنت ثانیه ها چون سالی ست
شب آمد و باز دلم بهانه ی تورا گرفت
چه خوش باشد شبی را با تو سرکردن
تو همان آرزوی قلب پر از درد منی
طفلی دلم نیمه شبا خیلی برات تنگ میشه
دیشب تن گلگون ترا سخت در آغوش کشیدم
نازنین این چشم شهلا ازکجا آورده ای؟؟
از کدامین گل گل زیبا تو لذت می بری؟؟
تو می روی سفر دست حق به همراهت
تا به کی تا به کجا همسفرم می مانی
شب آمد و باز دلم بهانه ی تورا گرفت
گاهی وقتا به ما هم سری بزن یواشکی
دوباره شب اومد و باز دلم هوایی شده
میخوای منو باردیگه چشم انتظارم بذاری
صبح من یعنی که تو چشمان خود را واکنی
همه ی خاطره هام شد به فدای تو گلم
ای روشنی ظلمت زندگانی من
صبح بخیر ای روشنی بخش شب تاریک من
چندیست که دور ازتو مانده ام
گفته بودی نازنین مارا که تاروز ابد
بیا کاری بکنیم فاصله ها رو کم کنیم
من بنده ی درگاه تو و کوی تو هستم
یه پازل تو دستمه خیلی منو ریخته بهم
درظلمات شبهای زندگانیام
برخیز و کوک کن
شعر دیگری خواهم سرود
تو آن شرابی که با نگاهم
امشب ابری تیره آمد
دل دیوانه ام امشب
با تو می خندم
ازنسیم سحر مژده آمد
فریب خنده هایم را مکن باور
سالهاست در گلستان خیالم
نازنین
با تو می خندم
چندیست که درخیال می گویمت تورا
این همه دلتنگی مارا تو
لبریز ز دردی ام
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد
شعرهای خوبی بود (کاش عشق بی اعتبار نشود... مسئولیت ما در قبال خرج عشق) چرا اسم کتاب مجازیه؟؟!
1398-12-26