دانلود کتاب نقدی بر شاه بیت غزل بهائیت
نویسنده: مهدی حبیبی
ناشر : گوی
نویسنده: مهدی حبیبی
ناشر : گوی
نام کتاب : نقدی بر شاه بیت غزل بهائیت
نویسنده : مهدی حبیبی
ناشر : گوی
تعداد صفحات : 392 صفحه
شابک : 978-600-5637-30-4
تاریخ انتشار : 1394
رده بندی دیویی : 297/564
دسته بندی : ادیان، مذاهب و فرقه ها, کلام و عقاید
نوع کتاب : Epub
قیمت نسخه الکترونیک : 13500 تومان
"نقدی بر شاه بیت غزل بهائیت" / نقد کتاب ایقان در بهره برداری از آیات و روایات برای اثبات مبانی بهائیت
کتاب حاضر اثری از دکتر مهدی حبیبی می باشد که توسط انتشارات گوی منتشر شده است.
در فصل اول این تحقیق، مباحث کلی، معرفی اجمالی رهبران بهائی، تاریخ پدید آمدن بهائیت و تغییرات آن تا امروز به صورت فشرده و توضیح برخی از مفاهیم مرتبط با برخورد ناصحیح با آیات و روایات مطرح شده است. در فصل دوم روش پیشنهادی بهاءالله برای شناخت معارف دین بررسی شده است. او از مردم خواسته تا از علما دوری کنند و تقلید نکنند و در نتیجه سخنان او را بپذیرند! روش پیشنهادی او این است که چشم و گوش را بسته و فقط سخنان او را گوش نمایند و قبول کنند. به این ترتیب او پیشنهاد میکند که از اصل باید صورت مسأله را پاک کرد و ایرادی به مطالب او وارد نکرد! البته درست است که در اصول دین نباید تقلید کرد، اما تقلید نکردن به معنی مراجعه نکردن به علما و نپرسیدن از آنان و تحقیق نکردن نیست. به روشنی میدانیم که این روش با روش عقلا و مبنای مصرح در قرآن و احادیث منافات دارد. به علاوه به چه دلیلی تقلید از او صحیح است و تقلید از دیگران نادرست است؟
در فصل سوم توجیهات او نسبت به مسألۀ خاتمیت و نبوت بررسی شده اند. مسألۀ بسیار مهم در میان مسلمانان که تقریباً تمامی آنان بر آن اتّفاق نظر دارند، مسألۀ خاتمیت پیامبر اکرم[ص] است. بهاءالله با استفاده از تفسیر به رأی، خاتمیت را توجیه کرده است و برای شناخت پیامبر دلایلی را ذکر میکند که علاوه بر اشکالات مبنایی، تناقضات مصداقی هم دارد و اگر آنها را هم قبول کنیم، باز منطبق بر سید باب و خود او نمیتواند باشد.
در فصل چهارم مسألۀ توجیهات او دربارۀ قائمیت و امام دوازدهم شیعه بررسی شده است. در میان شیعیان اعتقاد به امام دوازدهم اعتقاد مهمی است. تمامی مذاهب اسلامی به وجود فردی از فرزندان رسول اکرم[ص] که ظهور میکند و زمین را از عدل و داد پر میکند و ظلم و جور را از بین میبرد، اعتقاد دارند. بهاءالله با استفاده از نقل ناکامل روایات، و تفسیر به رأی و جعل روایت، سیدباب را قائم اسلام معرفی کرده است. علاوه بر آن که کار او برای نشان دادن نظر خویش ناشایست و ناصحیح است، خصوصیات سیدباب با خصوصیات بیان شده برای موعود اسلام در روایات مختلف نیز منافات دارد.
در فصل آخر نیز نتیجه گیری از فصول مختلف و همچنین بررسی کتاب کریستوفر باک با عنوان:«رمز و راز، تفسیر قرآن در کتاب ایقان بهاءالله» که در خلال فصلهای گوناگون انجام شده، بیان شده است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
"ترجمه: علىّ بن محمّد بن جهم گوید: به مجلس مأمون وارد شدم، حضرت رضا[ع] نیز آنجا بودند، مأمون از حضرت سؤال کرد، یا ابن رسولاللَّه! آیا شما نمىگوئید که انبیا معصوم هستند؟ حضرت فرمودند: چرا، [... سپس مأمون دربارۀ انبیای مختلف و آیاتی که خطاهای آنان را نشان میدهد پرسیده است تا به حضرت موسی[ع] رسیده است:] مأمون گفت، آفرین بر شما یا ابا الحسن! [حال] دربارۀ این آیه توضیح دهید: «موسى او را با مشت زد و او مرد، گفت این از کار شیطان است» حضرت فرمودند: «موسى به یکى از شهرهاى فرعون وارد شد در حالى که بىاطّلاع از ورود او بودند، و این ورود، بین مغرب و عشا رخ داد، در آن هنگام دید دو مرد با یک دیگر زد و خورد مىکنند، یکى از گروه موسى و دیگرى از دشمنان او بود، آن که هم گروه و هم مسلک موسى بود، از موسى بر علیه دیگرى که دشمن بود کمک خواست، موسى[ع] هم به حکم خدا درباره دشمن حکم کرد و با مشت او را زد و او مرد، و [موسى پس از این کار] گفت: این عمل کار شیطان است، منظورش زد و خوردى بود که بین آن دو مرد رخ داده بود، نه کشتن آن مرد توسّط موسى، او یعنى شیطان، دشمنى است گمراهکننده و آشکار.» مأمون گفت، پس معنى این گفته موسى چیست؟: «خداوندا! من بخودم ظلم کردم، مرا بیامرز» حضرت فرمود: «منظورش این است که من با وارد شدن به این شهر، خود را در شرایطى قرار دادم که نمىبایست در آن شرایط قرار مىدادم، «فَاغْفِرْ لِی» یعنى مرا از دشمنانت بپوشان تا به من دست نیابند و مرا نکشند، خداوند نیز او را آمرزید [و یا طبق آنچه در اینجا آمده، او را پوشانید] زیرا که او پوشاننده و [آمرزنده و] مهربان است، موسى[ع] گفت: خداوندا! به شکرانه این نعمت، یعنى بازوئى که به من دادى به گونهاى که با یک مشت مردى را از پاى در آوردم هرگز کمک کار مجرمین نخواهم بود، بلکه با این نیرو در راه تو مجاهده خواهم کرد تا تو راضى شوى. فردا صبح، موسى[ع] در شهر ترسان و مراقب بود که دید دوباره همان کسى که دیروز او را به یارى طلبیده بود، بر علیه شخص دیگرى، از او کمک مىخواهد، موسى فرمود: تو جدّا آدم اهل شرّى هستى، دیروز با یکى نزاع مىکردى و امروز با دیگرى! ادبت خواهم کرد، و خواست او را بزند، و همین که خواست آن کسى را که دشمن آن دو بود بزند او، همان که هم گروه و هم مسلک موسى بود، گفت: اى موسى آیا مىخواهى همانطور که دیروز یک نفر را کشتى، مرا هم بکشى! تو مىخواهى جبّار باشى و در صدد آن نیستى که جزء مصلحین باشى!» مأمون گفت: «خداوند از طرف انبیائش، به شما جزاى خیر دهد یا ابا الحسن! معنى این آیه چیست؟: «[موسى به فرعون گفت:] من که آن کار را [یعنى قتل] را مرتکب شدم، در آن موقع ضالّ [گم شده یا گمراه] بودم»» حضرت فرمودند: «وقتى موسى [از مدین] نزد فرعون برگشت، فرعون گفت: «آن کار را مرتکب شدى و نسبت به من و خوبىهاى من ناسپاس بودى» حضرت موسى گفت: من آن کار را در موقعى انجام دادم که راه را گم کرده و اشتباها به آن شهر در آمده بودم و وقتى از شما ترسیدم فرار کردم و پروردگارم به من حکمت بخشید و مرا از جمله پیامبران قرار داد.»"
فصل اول: مقدمه
فصل دوم: امتحان مردم در شناخت حجت های الهی
فصل سوم: نبوت و خاتمیت
فصل چهارم: قیامت و قائمیت
فصل پنجم: خاتمه
پیوست اوّل: تقسیم بندی آیات و روایات بر اساس روش بهره برداری
پیوست دوم: تصحیح کتاب ایقان
پیوست سوم: مدرک سازی برای یک روایت
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد