دانلود کتاب چارلی و کارخانه شکلات سازی
نویسنده: رولد دال
ناشر : کارگاه فیلم و گرافیک سپاس
نویسنده: رولد دال
ناشر : کارگاه فیلم و گرافیک سپاس
نام کتاب : چارلی و کارخانه شکلات سازی
نویسنده : رولد دال
ناشر : کارگاه فیلم و گرافیک سپاس
مترجم : علی هداوند
تعداد صفحات : 173 صفحه
شابک : 978-600-6767-12-3
تاریخ انتشار : 1393
رده بندی دیویی : 823/914
دسته بندی : داستان کودک, داستان نوجوان
نوع کتاب : PDF
قیمت نسخه الکترونیک : 25000 تومان
"چارلی و کارخانه شکلات سازی" / مجموعه داستان های عجیب آقای دال
کتاب حاضر با عنوان اصلی (Charlie and the Chocolate Factory) اثری رولد دال (Roald Dahl) با ترجمه علی هداوند می باشد که توسط انتشارات کارگاه فیلم و گرافیک سپاس منتشر شده است.
این رمان مخصوص کودکان و نوجوانان می باشد و در خلال داستان از تصاویر مختلف برای جذاب تر شدن داستان استفاده شده است. به عنوان مثال در ابتدای داستان از هر یک از شخصیت ها، یک تصویر ارائه شده تا مخاطب با چهره شخصیت ها آشنا شود. داستان این رمان در مورد پسر فقیری به نام چارلی است که به همراه خانواده خود در یک خانه کوچک چوبی در حومه لندن زندگی می کند. این پسر به شکلات علاقه مند است، اما به دلیل فقر مالی فقط یک شکلات در سال می تواند بخرد. خانه چارلی در نزدیکی کارخانه شکلات سازی بزرگی است که مالک عجیبی به نام ویلی ونکا دارد. ویلی بعد از اینکه یک تار موی سفید در سر خود پیدا میکند، قصد می کند که برای اداره کارخانه یک وارث و جانشین تعیین کند. به همین دلیل در شکلات های تولیدی خود، 5 بلیط طلایی را پنهان می کند و اعلام می کند که 5 کودک خوش شانسی که این بلیط ها را پیدا کنند، می توانند از کارخانه شکلات سازی او بازدید کنند.
از رمان چارلی و کارخانه شکلات سازی، تا کنون فیلم و انیمیشن های زیادی ساخته شده اند که مشهور ترین آنها فیلمی به همین نام به کارگردانی تیم برتون و بازی جانی دپ (در نقش ویلی ونکا)، فردی هایمور (در نقش چارلی) و هلنا بونهام کارتر (در نقش مادر چارلی) است که در سال 2005 اکران شد.
دربخشی از این کتاب می خوانیم:
"وقتی آقای وُنکا برگشت و دید آگوستوس گلوپ چه کار می کند، فریاد زد: «وای، نه! آگوستوس! خواهش م یکنم! آگوستوس! لطفا اون کارو نکن! دست هیچ کس نباید به اون شکلاتا بخوره! آگوستوس! نشنیدی چی گفتم؟ فورا از کنار رودخونه رد شو بیا اینجا! »
آگوستوس که کوچک ترین توجهی به حر ف های مادرش و آقای وُنکا نداشت، گفت: «عجب چیز معرکه ییه! وای خدا جون، باید سطل سطل ازش بخورم! »
آقای وُنکا که بالا و پایین می پرید و عصایش را در هوا تکان می داد، فریاد زد: «آگوستوس باید همین الان بیای اینجا. داری شکلات منو آلوده می کنی! »
خانم گلوپ صدا زد: «آگوستوس! »
آقای گلوپ صدا زد: «آگوستوس! »
اما گوش آگوستوس غیر از سر و صدای شکمش هیچ صدای دیگری نمی شنید. حالا دیگر کاملاً روی زمین دراز کشیده بود و سرش را برده بود توی رودخانه و مانند سگ با سر و صدا شکلات می خورد.
خانم گلوپ فریاد زد: «آگوستوس! اون سرماخوردگی مزخرفتو به یه میلیون آدم تو مملکت سرایت می دی! »
آقای گلوپ فریاد کشید: «مواظب باش، آگوستوس! خیلی خودتو کج و دولا کرده ای! »
آقای گلوپ کاملاً حق داشت. چون ناگهان آگوستوس تکانی خورد و شلپ افتاد توی رودخانه و در یک چشم بر هم زدن زیر سطح قهوه ای آن ناپدید شد.
خانم گلوپ که رنگش پریده بود و با چتری که در دست داشت رودخانه را نشان می داد، جیغ کشید و گفت: «نجاتش بدین! الان غرق میشه، یه متر هم نمی تونه شنا کنه. نجاتش بدین! نجاتش بدین! »"
چارلي م يآي د
كارخان هي آقاي ويلي وُنكا
آقاي وُنكا و شاهزاد ه ي هندي
كارگران م خفي
بلی تهاي ط لايي
اولين يابندگ ان
روز تولد چا رلي
دو بليت طلايي ديگر پيدا مي شو د
پدربزرگ جو دل به د ريا م يزند
گرسنگي خانواده شرو ع م يشود
مع جزه
روي بليت طلايي چه ن وشته بود
روز بزرگ فرا م يرس د
آقاي ويلي وُنكا
اتاق شكلا ت
اومپا لومپا ها
آگوستوس گلوپ از لوله بالا م يرود
پايي ندست رودخانه ي شكلات
اتاق اختراع آ بنبات هاي عمري و آ بنبات مو
دستگاه بزرگ آدامس سازي
خداحافظ وي ولت
د ر راهرو
آ بنبات هاي چارگوش كه گرد به نظر م يرسند
وروكا در ات اق آجيل
آسانسور بزرگ شيش ه يي
اتاق شكلات تلويزيون ي
مايك ت يوي در تلويز يون
فقط چارلي مي ماند
بقيه ي بچ هها به خانه ب رم يگردند
كارخانه ي شكلات ساز ي چارلي
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد
عالی
1400-08-28