کتاب دنیای عجیب خواب

"دنیای عجیب خواب" / چگونه می توان رویاها را تفسیر کرد
کتاب حاضر اثری از دنیا مملکت دوست و مریم کرد می باشد که توسط انتشارات فانوس دنیا منتشر شده است.
علاقه به خواب و رویا پیشینه‌ای به قدمت تاریخ بشریت دارد. مردم یونان، روم و بابل به خواب و رویا اعتقاد محکمی داشتند به ویژه در شب‌های جنگ. آنها تصور می‌کردند که خدا از طریق رویا به آنها راه پیروزی را نشان می‌دهد. امروزه اعتقاد به خواب و رویا و تفسیر آن مانند گذشته عمیق نیست. در آغاز قرن بیستم زیگموند فروید خواب را به این صورت تعریف کرد: «راهی ملکوتی به ضمیر ناخودآگاه.» او تصور خود را از رویا، نشأت گرفته از احساسات سرکوب شده فرد می‌دانست. خواب‌هایی که می‌بینیم معمولا نوعی واکنش نسبت به افکار، فعالیت‌ها و احساساتی هستند که در طول روز داشتیم. آنها بازتاب افکاری هستند که برای یکی دو روز گذشته در ذهن ما خطور می‌کردند. رویاها ظاهراً یکی از بخش‌های جدا نشدنی موجودیت ما هستند. مطالعه و تحقیق دانشمندان در زمینه خواب و رویا به یکسری نتایج جهان‌شمول ختم شده است. اول اینکه تمام افراد حتی آنهایی که این امر را انکار می‌کنند، خواب می‌بینند. خواب دیدن به اندازه نفس کشیدن یک امری بدیهی است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
"پییر و مانون نزدیک به پانزده سال بود که با هم زندگی می‌کردند، آن‌ها با یکدیگر تفاهم کامل داشتند تا اینکه پییر درباره شغلش، افکار و احساسات عمیقی که در وجودش رخنه کرده‌بود با سؤالات و مسائل زیادی روبرو شد. او دوست داشت که در زندگی، مسیر شغلی جدیدی را آغاز کند، و کلاس‌ها و دوره‌هایی را برای تغییر شغل خود بگذراند، اما از نظر او این تغییر و تحولات کاملاً قابل اعتماد نبود و امکان شکست او بسیار وجود داشت. او در متروی یک شهر بزرگ به‌عنوان بلیت فروش کار می‌کرد. این کار بسیارخسته‌کننده و ملال‌آور بود اما امنیت شغلی زیادی داشت. با این‌حال او حاضر بود که از این کار استعفا دهد و به کار دیگری مشغول شود که بهتر پاسخگوی افکار و احساسات او باشند. یک روز صبح پییر خواب زیر را دید و آن را برای همسرش تعریف کرد: «در حال برگشت به سرکارم بودم که از رادیو شنیدم که دو جنایتکار خطرناک از زندان فرار کرده‌اند و در شهر دیده شده‌اند. این خبر مرا نگران کرد. همین‌که به اتاق‌ام رسیدم، مورد حمله دو نفر مهاجم قرار گرفتم. من و تو با آنها زد و خورد کردیم، و موفق شدیم که آن‌ها را شکست دهیم. پلیس برای دستگیر کردن آن‌ها سررسید، و به ما گفت که به خاطر دستگیری این افراد جایزه می‌گیریم. در طی زد و خورد، اتاق‌ام کاملاً زیر و رو شده بود! خواستم به خانه برگردم اما رئیس‌ام به من گفت که پیش از آن باید پول‌های صندوق‌ام را بشمارم.»"