دانلود کتاب زمین نو آباد - جلد دوم
نویسنده: میخائیل شولوخوف
ناشر : فردوس
نویسنده: میخائیل شولوخوف
ناشر : فردوس
نام کتاب : زمین نو آباد - جلد دوم
نویسنده : میخائیل شولوخوف
ناشر : فردوس
مترجم : م. آ. به آذین
تعداد صفحات : 536 صفحه
شابک : 978-964-320-403-7
تاریخ انتشار : 1383
رده بندی دیویی : 891/7344
دسته بندی : رمان های خارجی, داستان های آموزنده
نوع کتاب : PDF
قیمت نسخه الکترونیک : 115000 تومان
"زمین نوآباد-جلد دوم"
کتاب حاضر اثری از میخائیل شولوخوف (Mikhail Sholokhov) می باشد که با ترجمه ای از م. ا. به آذین، توسط انتشارات فردوس منتشر شده است.
داستان «زمین نوآباد» را شولوخوف درست در چارچوب مرحله انتقال به اقتصاد کالخوزی در کشاورزی کشور همسایه ما قرار داده است، و گذشته از ارزش خالص داستانی که آن را در پایگاه یکی از چند اثر بسیار عمده ادبیات شوروی جای می دهد. داستان نه چندان گرد شخصیت یک یا چند قهرمان بلکه گرد محور یک عمل اجتماعی - تاسیس کالخوز در یک روستای دورافتاده - می چرخد و مراحل تکوین و اجرای توام با فراز و نشیب آن را هنرمندانه و دقیق وصف می کند. اما در تاریخ و پود این عمل باز عمل دیگری جریان دارد که آن هم به نحوی اجتماعی است، منتها منفی و مخرب: زمینه سازی شورش عمومی در منطقه قزاق نشین دن به دست گروهی ته مانده طبقات شکست خورده و پاک باخته دیروز.
چهره های متعددی که نویسنده تصویر می کند نه تنها درشکل بندی عواطف و علائق فردیشان بلکه به ویژه در خلال پیوندها و انگیزه ها و واکنش های محیط کوچک اجتماعی شان زنده و مفهوم و ملموس می گردند، و همین است که زندگی روستای «گرمیاچی لوگ» را در حدود تنگ و محقر خود آیینه تمام نمای واقعیت کلی یک مرحله تاریخی می سازد. درباره ویژگی های هنر نویسندگی شولوخوف، خاصه طنز و هزل انتقاد آمیز او در «زمین نوآباد» می توان دامنه سخن را وسعت داد و بی شک این جنبه اثر حاضر شایان همه گونه توجه و موشکافی است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
"پاورچین، بی صدا، همچون جانوران درنده، از لب رودخانه به کوره راه زد. ماکار نه همهمه خاک را زیر قدم های او شنید و نه خش خش ساقه های خشک علف های هرز را، و هنگامی که ناگهان هیکل مردی اندکی رو به جلو خم شده در پنج قدمی نمایان گشت، ما از این دیدار غافلگیر به لرزه درآمد. تیموفئی تفنگ را به دست راست نگه داشت بی حرکت ایستاد و به دقت گوش فرا داد. ماکار میان بوته های کنف بوته های کنف دراز کشیده بود و نفس را در سینه حبس می کرد. قلبش تند زد و سپس بار دیگر ضربان هموار خود را بازیافت، اما دهان او همچنان خشک و تلخ باقی ماند. از دم رودخانه ابچلیکی فریاد گوش خراش برداشت. گاوی از دور، از آن سر ده، نعره سر داد. خروش تند و بریده بلدرچین از چمنزار آن سوی رود برخاست."
این کتاب فهرست ندارد.
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد
عالی
1400-08-15
کتاب خوبیه ولی من با داستانش زیاد ارتباط برقرار نکردم . و این سبب شد که خواندن کتاب برام مشکل باشه . امیدوارم شما از خواندنش لذت ببرید .
1400-07-18
جالب بود، یک اثر از نویسنده روسی. درباره شوروی در زمان های قدیم است.
1400-10-14