دانلود کتاب سه قطره خون
نویسنده: صادق هدایت
ناشر : گیوا
نویسنده: صادق هدایت
ناشر : گیوا
نام کتاب : سه قطره خون
نویسنده : صادق هدایت
ناشر : گیوا
تعداد صفحات : 144 صفحه
شابک : 978-600-451-646-4
تاریخ انتشار : 1398
رده بندی دیویی : 62/38فا
دسته بندی : رمان های ایرانی, داستان های کوتاه, داستان و رمان های عاشقانه
نوع کتاب : Epub
قیمت پشت جلد : 26500 تومان
قیمت نسخه الکترونیک : 8500 تومان
" سه قطره خون " / مجموعه داستان کوتاه
کتاب حاضر به نویسندگی صادق هدایت توسط انتشارات گیوا منتشر شده است.
این کتاب اثر ماندگاری از صادق هدایت است که در قالب مجموعه داستان کوتاه در سال 1311 شمسی منتشر شد و روایتگر افراد مختلفی است که گرفتار هنجارها و ناهنجاریهای اجتماعی شدهاند و از محیط اطراف خود در رنج و عذاب هستند.
خلاصهای از داستانهای کتاب سه قطره خون:
داستان اول که عنوان کتاب نیز از آن گرفته شده "سه قطره خون" نام دارد. راوی داستان، جوانی احمد نام است که در بیمارستان روانی به سر میبرد. احمد از آرزوها و تصوراتش در خلال صحبتهای خود میگوید و آنها را حقیقت میپندارد. صادق هدایت در این روایت به افسانهای کهن روی میآورد و تلاش میکند منظور خود را با استفاده از اسطورهها منتقل کند. این داستان یکی بهترین داستانهای این مجموعه است و پایانی غافلگیر کننده دارد.
در داستان گرداب که به عشق، خیانت و دوستی میپردازد زندگی جوانی به نام همایون را روایت میکند که دوستش به دلیل نامعلومی خودکشی میکند.
داش آکل یکی از معروفترین داستانهای صادق هدایت نیز در این مجموعه قرار دارد. این قصه روایت عشق مردی پا به سن گذشته و جوانمرد به دختری نوجوان است.
صادق هدایت در داستان آیینهی شکسته به خرافات میپردازد و عقاید نادرست مردم را مورد نقد و بررسی قرار میدهد.
یکی از متفاوتترین روایتهای این مجموعه لاله نام دارد که باز هم عشقی نامتعارف را به تصویر میکشد. مردی تنها سرپرستی دختری را قبول میکند اما به مرور زمان به آن دختر علاقهمند میشود.
داستان صورتکها نیز ماجرای پسری جوان است که در خانوادهای سرشناس به دنیا آمده و به دختری علاقهمند میشود. خانوادهی وی مخالف رابطهی این دو جوان هستند و اما پسر جوان حاضر نیست از عشق خود بگذرد.
داستان چنگال دربارهی مرد خشنی که به مسائل شرعی دیگران پاسخ میدهد اما خود هیچ باوری به آنها ندارد.
مردی که نفسش را کشت، روایت معلمی است که با پژوهش در خصوص متون عرفانی به دنبال مرشدی میگردد تا به او در مبارزه با نفس خود و پیمودن هفت وادی عرفان یاری برساند و خدا را بیابد.
داستان محلل، ماجرای آشنایی تصادفی مردی با محلل همسر سابقش است. این دو پیرمرد زندگی خود را برای یکدیگر شرح میدهند.
آخرین داستان این مجموعه نام گجستهدژ نام دارد و داستان کیمیاگری است که برای دستیابی به فرمول ساخت طلا در دژی مستقر میشود که از نظر بومیان منطقه، بنایی شوم است و در نهایت این شومی گریبانگیرِ کیمیاگر داستان نیز میشود.
صادق هدایت یکی از مشهورترین و محبوبترین نویسندگان ایرانی است و بسیاری از منتقدان همچنان کتاب بوف کورِ وی را برجستهترین و بهترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران میدانند. وی در جوانی به گیاهخواری روی آورد و در همین خصوص کتاب «فواید گیاه خواری» را نوشت. هدایت معتقد بود که اگر انسانها میخواهند جنگ از میان برود باید دست از کشتن حیوانات بردارد.
صادق هدایت در طول حیات خود آثار ماندگار بسیاری به رشتهی تحریر درآورد که از میان آنها میتوان به زنده به گور، حاجی آقا، وغ وغ ساهاب و... اشاره کرد.
در بخشی از کتاب می خوانیم :
" هنوز یک ساعت دیگر مانده تا شاممان را بخوریم، از همان خوراکهای چاپی؛ آش ماست، شیربرنج، چلو، نان و پنیر، آن هم بهقدر بخور و نمیر! حسن، همهی آرزویش این است که یک دیگ اشکنه را با چهارتا نان سنگک بخورد، وقت مرخصی او که برسد، عوض کاغذ و قلم، باید براش دیگ اشکنه بیاورند. او هم یکی از آدمهای خوشبخت اینجاست، با آن قدکوتاه، خندهی احمقانه، گردنکلفت، سر طاس و دستهای کمخته بسته، برای ناوهکشی آفریده شده. همهی ذرات تنش گواهی میدهند و آن نگاه احمقانهی او هم جار میزند که برای ناوهکشی آفریده شده. اگر محمدعلی آنجا سر ناهار و شام نمیایستاد، حسن همهی ما را به خدا رسانیده بود، ولی خود محمدعلی هم مثل مردمان این دنیاست، چون اینجا را هر چه میخواهند بگویند، ولی یک دنیای دیگر است: ورای دنیای مردمان معمولی. یک دکتر داریم که قدرت خدا چیزی سرش نمیشود، من اگر بهجای او بودم یکشب توی شام همه زهر میریختم، میدادم بخورند، آنوقت صبح توی باغ میایستادم، دستم را به کمرم میزدم، مردهها را که میبردند تماشا میکردم. اول که مرا اینجا آوردند، همین وسواس را داشتم که مبادا به من زهر بخورانند، دست به شام و ناهار نمیزدم تا اینکه محمدعلی از آنها میچشید، آنوقت میخوردم، شبها، هراسان از خواب میپریدم، به خیالم که آمدهاند، مرا بکشند. همهی اینها چقدر دور و محو شده! همیشه همان آدمها، همان خوراکها، همان اتاق آبی که تا کمرکش آن کبود است."
سه قطره خون
گرداب
داش آکل
آینهی شکسته
طلب آمرزش
لاله
صورتکها
چنگال
مردی که نفسش را کشت
محلل
گجسته دژ
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد
یکی از اثار خوب صادق هدایت هستش ِ من به شخصه از خواندن اثار ایشان لذت میبرم ِ بسیار روان و ساده نوشته شده و ادم براحتی با داستانها ارتباط برقرار میکنه.
1400-06-10
صادق از هر لحاظ بی نظیره
1399-12-19
داستان غم انگیز زیبایی است با شخصیت های متفاوت. البته این داستان همانند داستان لاله با دیگر داستان های صادق هدایت متفاوت است.
1400-09-12