دانلود کتاب لباس رسمی لازم نیست: داستان های کوتاه آموزنده
نویسنده: زهره زاهدی
ناشر : آسمان نیلگون
نویسنده: زهره زاهدی
ناشر : آسمان نیلگون
نام کتاب : لباس رسمی لازم نیست: داستان های کوتاه آموزنده
نویسنده : زهره زاهدی
ناشر : آسمان نیلگون
تعداد صفحات : 105 صفحه
شابک : 978-600-7575-08-6
تاریخ انتشار : 1393
رده بندی دیویی : 238/08
دسته بندی : رمان های خارجی, زبان انگلیسی, داستان های کوتاه, داستان های آموزنده, کتابهای چند زبانه
نوع کتاب : PDF
قیمت پشت جلد : 5000 تومان
قیمت نسخه الکترونیک : 2500 تومان
" لی لی و مادر شوهر " / داستان های کوتاه آموزنده
کتابی است با عنوان اصلی ( Practical short stories: No jacket required ) گردآوری و ترجمه ی زهره زاهدی از انتشارات آسمان نیلگون منتشر شده است.
در زندگی لحظات ظریف و پرمعنایی وجود دارند که در آن ها داستان هایی گاه مهم و تعیین کننده شکل می گیرند. بعضی از ما که مشاده گر و دقیق تریم آن لحظات و داستان ها را می بینیم، الهام میگیریم و تحت تاثیرشان قرار می گیریم و گاه مسیر زندگیمان تغییر می کند. بعضی دیگر از ما، بی تفاوت از کنارشان مانند سایر روزمرگی های زندگی می گذریم و فرصتی را که برای دیدن و گرفتن پیام های خداوند در اختیارمان قرار داشت از دست می دهیم. داستان های کتاب حاضر نه خارق العاده هستند و نه باور نکردنی.
برعکس شرح اتفاق هایی هستند که ممکن است روزانه برای همه ی ما اتفاق بیفتد، اما شاید کم تر کسی از ما مانند نویسندگان این داستان ها به قدر کافی به آن ها توجه کند و بفهمد آن چه را باید بفهمد.
در این کتاب بیش از ده داستان توسط زهره زاهدی گردآوری شده است که موضوع تمامی این داستانهای کوتاه، آموزنده و اخلاقی و عشق به خداوند است که نشان دهنده ی این است که خداوند از نیازهای بشر آگاه است و ما را به سمت خود فرا می خواند.
این کتاب به دو زبان انگلیسی و فارسی است.
در بخشی از کتاب می خوانیم:
" هنگامی که پل پسربچه ای بود که در ایالت یوتا بزرگ می شد، نزدیک یک کارخانه ی قدیمی ذوب مس زندگی می کرد. دی اکسید سولوفوری که از پالایشگاه بیرون می ریخت، از زمینی که زمانی جنگل سرسبز و زیبایی بود، یک ویرانه ی بایر ساخته بود. پل با خود عهد کرد که روزی حیات را به این زمین برگرداند.
When Paul was a boy growing up in Utah, he happened to live near an old copper smelter, and the sulfur dioxide that poured out of the refinery had made a desolate wasteland out of what used to be a beautiful forest. Paul vowed that some day he would bring back the life to this land. "
به کاشتن ادامه بد ه
لباس رسمي لازم نيست
حسرتي نيس ت
فرامو شنشد ه
ديدن، باور كردن است
آه
قلو هسن گهاي بزر گ
پسري كه هرگز نم يتوانم
تاكس يسوار ياي كه هرگز
معرك هترين باباي عالم
بريدن شيرين ي
كارات هبا ز
خداحافظ ماد ر
Just Keep Planting
No Jacket Required
No Regrets
Not Forgotten
Seeing is believing!
Sigh
The Big Rocks
The Boy I Could Never
The Cabride I’ll Never
The Coolest Dad in
Cutting a pie
The Karate Kid
Good bye, Mother
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد