×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتابهای محمود دولت آبادی

کتابهای الکترونیک، زندگی نامه و آلبوم تصاویر محمود دولت آبادی

محمود دولت آبادی

زادگاه : سبزوار

ملیت : ایرانی

تاریخ تولد : 1 مرداد ١٣١٩

پیشه : بازیگر، نویسنده، فیلم نامه نویس و...

بیشتر...

سبک نوشتاری: واقع گرایی

معروفترین اثر : کلیدر

آثار

زندگینامه

چکیده

محمود دولت آبادی (Mahmoud Dowlatabadi) 1 مرداد ١٣١٩، در سبزوار پا به دنیای ادب ایران گذاشت. سال های دبستانش را در دولت آباد سبزوار گذراند و سپس به مشهد رفت. سال های زندگی در مشهد، او را با هنر و ادب آشنا كرد و علاقه اش به سینما و نوشتن در همین زمان جرقه زد. در طول این سال ها مشاغل مختلفی را تجربه کرد؛ دوچرخه سازی، سلمانی، پادویی کفاشی، وردستی پدر و برادرش در کارگاه تخت کشی گیوه و... پی علاقه اش را گرفت؛ به تهران آمد و و مشغول یادگیری تئاتر و نوشتن شد.

هم كتاب نگاشته است و هم نمایش نامه و فیلم نامه.

در فیلم های برخی از كارگردانان معروف ایرانی نیز به نقش آفرینی پرداخته و تئاتر را هم تجربه كرده است.

واقع گرایی را به عنوان سبك نوشتارش برگزید و معروف ترین کتابش به نام کلیدر، در 10 جلد منتشر شد. جای خالی سلوچ، سفر، سلوک و طریق بسمل شدن برخی دیگر از کتاب هاش هستند.

محمود دولت آبادی

 

شرح کاملی بر زندگی محمود دولت آبادی

امتحان شغل های مختلف

دولت آبادی، پس از ورود به تهران در سال ١٣٣٨، حرفه تئاتر را به طور جدی دنبال كرد. در تئاتر پارس مشغول به كار شد و شش ماه عملی و شش ماه نظری تئاتر را فرا گرفت.

از این دوره موفق سر بیرون آورد و شب های داستایوسكی را بازی كرد. دولت آبادی در «قرعه برای مرگ» اثر «واهه كاچا» و چند نمایش دیگر به نقش آفرینی پرداخت. به گروه هنر ملی پیوست كه دوره پر باری برایش بود.

دولت آبادی در این سال ها، باز هم مشاغلی را تجربه كرد. حروفچین چاپخانه، ركلاماتور برنامه های تئاتر، سوفلور كنترلچی سینما، ویزیتور روزنامه كیهان و...برخی از این مشاغل بودند. تجربیاتی که دولت آبادی طی این مشاغل کسب کرد، در آثارش مشهود هستند.

دولت آبادی در نمایش «شهر طلایی» تدوین «عباس جوانمرد»، قصه «طلسم و حریر و ماهیگیر» نوشته «علی حاتمی»، «عروسك ها» نوشته «بهرام بیضایی»، سه نمایشنامه پیوسته «مرگ در پاییز» نوشته «اكبر رادی»، «تمام آروزها» نوشته «نصرت نویدی»، «حادثه درویشی» نوشته آرتور میلر به كارگردانی «ناصر رحمانی نژاد» نقش آفرید؛ و در انجمن تئاتر هم مشاركت كرد.

در نمایش راشومون هم بازی كرد و بعدها كارگردانی اش را خود بر عهده گرفت.

در سال ١٣٥٢ از طرف مهین اسكویی، كارگردان تئاتر دعوت به بازی در نمایشنامه در اعماق اثر ماكسیم گوركی شد.

تا سال ١٣٥٣، تئاتر و داستان نویسی را موازی باهم ادامه داد و سپس تئاتر را برای همیشه كنار گذاشت.

کار منظم و جدی داستان نویسی دولت آبادی با انتشار ته شب در سال ١٣٤١ شروع شد.

از ته شب تا سلوك كه آخرین اثر دولت آبادی است، در تمامی آثار خطوط فكری و نشانه های مشخص و سبك كلی این نویسنده مشخص است.

همینطور توانایی او در دیالوگ نویسی و فضاسازی را می توان از آثارش دریافت.

 

خصایص دولت آبادی

عشق به پدر و ارادت به صادق هدایت، از دیگر مشخصه های آثار اوست.

خصیصه امیدواری در روزهای كلافگی، قناعت و صبوری دولت آبادی ناشی از تربیت و پرورش روستایی اش است.

در آثار دولت آبادی، به ظاهر و بیرون انسان ها بیشتر از باطن و درونشان پرداخته شده است.

وی در داستان هایش دو مقوله متفاوت شهر و روستا را مد نظر قرار داده و در نگاشتن به تفاوت این دو بسیار توجه كرده است.

پس از انتشار ته شب، دولت آبادی تعدادی داستان را در مجموعه لایه های بیابانی گرد هم آورد و آن را در سال ١٣٤٧ منتشر كرد.

 

درباره زندگی شخصی دولت آبادی

مادرش فاطمه و پدرش عبدالرسول نام داشت.

در سال ١٣٤٩ با مهرآذر ماهر ازدواج كرد و حاصل این ازدواج سه فرزند به نام های سیاوش، فرهاد و سارا هستند.

زندگی شخصی دولت ابادی

 

جوایز و دستاوردهایش

جوایز و افتخاراتی که نصیب دولت آبادی و کشورمان ایران شد، به شرح زیر می باشند:

  • نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه ۲۰۱۴
  • برنده جایزه ادبی یان میخالسکی سوییس ۲۰۱۳
  • ترجمه انگلیسی رمان کلنل، با ترجمه تام پتردیل، نامزد جایزه بهترین کتاب ترجمه در آمریکا ۲۰۱۳
  • برنده جایزه ادبی هوشنگ گلشیری برای یک عمر فعالیت ۲۰۱۲
  • نامزد دریافت جایزه ادبی من بوکر آسیا در جشنواره کتاب سنگاپور ۲۰۱۱
  • نامزد دریافت جایزه ادبی آسیایی، برای رمان زوال کلنل ۲۰۱۱
  • دریافت جایزه ادبیات بین المللی خانه فرهنگ های جهان برلین ۲۰۰۹
  • برنده جایزه ادبی واو ۱۳۹۰
  • دریافت جایزه یک عمر فعالیت فرهنگی، بدر نخستین دوره جایزه ادبی یلدا به همت انتشارات کاروان و انتشارات اندیشه سازان ۱۳۸۲
  • برنده لوح زرین بیست سال داستان نویسی بر کلیه آثار، به همراه امین فقیری ۱۳۷۶

جوایز و افتخارات محمود دولت ابادی

 

تاثیر پذیری و تاثیرگذاری

دولت آبادی، مدهوش و سرگشته ایران و نواحی مختلفش بود و به جای آنكه از شخصی الهام بگیرد، با الهام گیری از نقاط ایران می نوشت.

این تاثیر پذیری در سفرنامه اش درباره سیستان و بلوچستان، كه تنها سفرنامه اش است، به طور واضح به چشم می خورد. از میان نویسندگان، می توان گفت دولت آبادی از صادق هدایت تاثیر گرفته، اما در عین تاثیر پذیرفتن، سبك نوشتاری خاص خودش را داراست.

خودش نیز بر روی اشخاصی مثل حسین دولت آبادی، تاثیر به سزایی گذاشته است.

 

دولت آبادی و گیر و دارهای سیاسی

دولت آبادی در سال های قبل از انقلاب اسلامی، چندین بار به دلیل فعالیت های سیاسی، دستگیر و راهی زندان شد. او در حال حاضر گرایشات اصلاح طلبانه دارد. از جمله افرادی بود كه در كنفرانس برلین شركت كرد. در جریان انتخابات سال ١٣٨٨، به حمایت از میرحسین موسوی پرداخت.

جملات قصار محمود دولت آبادی

 

دولت آبادی و شهادت سردار سلیمانی

نقل قولی از دولت آبادی درباره سردار سلیمانی در دو نشریه داخلی مهرنامه به چاپ رسیده است.

ماه نامه مهرنامه پس از نقل این سخن از دولت آبادی، مورد هجوم مردم قرار گرفت.

«اتفاقاً من هم قاسم سلیمانی و امثال او را می پسندم در جای خود و همین طور آقای ظریف و امثال او را. به همین روشنی هم این حرف را چاپ کنید. او و امثال او باید سر جای خودشان بایستند و نگذارند مردم کشان وارد کشور ایران شوند و این دیگران هم سر جای خودشان و از طُرُق دیگر بگویند و بکوشند که این مردم کُشان را باید جمع کرد! باز هم سعدی گفت «جهان مانند خط و خال و ابروست/که هر چیزی به جای خویش نیکوست» هر انسانی با هر ظرفیتی برای کشور خودش لازم است و این دیدی خارج از تعصب است». پس از ترور سردار سلیمانی، دولت آبادی این گونه نوشت: «خلد گر به پا خاری آسان برآید، چه سازم به خاری که در دل نشیند! از لحظه ای که خبر فاجعه ترور سردار قاسم سلیمانی را شنیدم، مفهوم این عبارات بالا ذهنم را رها نمی کند: چه سازم به خاری که در دل نشیند؟ و ازخود می پرسم آیا این است سرنوشت همه فرزندان شایسته این آب و خاک، با هر اندیشه و هرگرایشی؟ انهدام؟ باری… ایران بار دیگر یکی از فرزندان شایسته خود را با دریغ تمام، از دست داد. شخصیتی که سدٌی سترگ در برابر خون آشامان داعش برآورد و مرزهای کشور ما را از نکبت حضور آنان ایمن داشت. من نیز در اندوه عمیق ازدست دادن آن انسانی که شخصاً دورادور دوست می داشتمش، سوگوارم».

 

جملاتی ناب از دولت آبادی

ما به توده های محروم نباید تلقین کنیم که دل تان به حال خودتان بسوزد. چون حق با شماست! ما به عنوان نویسنده. شاید بتوانیم به آدمیان این ظرفیت ها را بشناسانیم که می توانند در سرنوشت و تاریخ خود سهمی داشته باشند؛ و این که آن ها هم در مقابل سرنوشت و زندگانی خود. مسئولیت دارند؛ بنابراین دلسوزی های آبکی. الزاما. باید از پهنه ادبیات ما رخت بربندند و جای خود را به تحلیل دقیق و عمیق و همه جانبه زندگی مردم سم کوب شده ایران بدهند. شاید این تحلیل همه جانبه به مردم ما این امکان را بدهد تا نسبت به خود و سرنوشت خود. مطالعه ای جدی را آغاز کنند؛ زیرا این مردم سرانجام بایستی خود را بشناسند. ارزش های پنهانی خود را کشف کنند و از پوسته ای که آن ها را در خود حبس کرده است بیرون بیایند. در این سمت و جهت. امیدوارم که ادبیات بتواند به نسبت توانش. فریضه خود را ادا کند.

احساس می کنم دشوارترین کارها برای نویسنده – دست کم برای من – زندگی کردن است. واقعا چگونه باید زندگی کنم؟
همیشه احساس می کرده ام بلد نیستم زندگی کنم؛ و آیا برای دیگران. دشوارترین امور زندگی کردن نیست؟ چه قدر دشوار است زندگی کردن!

هیچ فردای روشنی در چشم انداز نیست.
هیچ کس نمی داند چه خواهد شد. با دریغ باید گفت مردم پذیرفته اند تا دیگران درباره سرنوشت شان تصمیم بگیرند.
و همچنان منتظر تصمیماتی هستند که امیدوارند درباره شان گرفته بشود.
این خیلی بد است؛ خیلی بد است که یک ملت بپذیرد هیچ نقشی در تعیین سرنوشت خود نمی تواند داشته باشدپذیرفتن حالت انفعالی صرف برای یک ملت مثل زهر او را مسموم می کند.

برخی افراد از حالت من دچار تعجب می شوند و می پرسند تو چه کم داری؟ و اشاره شان مثلا به توفیق های هنری ادبی؛ و احمقانه این که اشاره شان به حسن شهرت من است؛ و من از این پرسش آن ها دچار تعجب می شوم که فکر می کنند انسان در حالتی حق دارد دچار باشد که شخصا چیزی کم داشته باشد! غافل از این که یکی از علل اساسی چنین حالتی در من این است که حس می کنم و می بینم تک به تک مردم. هرکس فقط به مشکل خودش و راه حل فردی مشکل خودش فکر می کند؛ و لابد نمی داند که فاجعه اجتماعی از همین ناشی می شود که هر کس فکر می کند باید گوش و گلیم خود را از آب به درکشد. چه انبوه اند مشکلات زندگی ما؛ و چه اندک اند کسانی که آن را مشکل خود بدانند.

اینجا، در این سرزمین هنوز مرز میان تشخص و خودبینی مشخص نشده است
و از آنجا که نفوس انسانی از نخستین لحظات شکل پذیری شان تحقیر و سرکوب می شوند.
بخت دستیابی به بلوغ را از دست می دهند و پیچ خوردگی و گره در گره غرایز اولیه است
که در هر شخص مثل سگی هار در زنجیر قیدهای اجتماعی.
اسیر نگه داشته شده است و در انتظار روزی به سر می برد که بتواند آن زنجیر را بگسلد؛
و آن لحظه هنگامه هجوم فرا می رسد. هجوم و تجاوز به حقوق امثال خود.

حس می کنم و می بینم تک به تک مردم
هرکس فقط به مشکل خودش و راه حل فردی مشکل خودش فکر می کند؛
و لابد نمی داند که فاجعه اجتماعی از همین ناشی می شود که هرکس فکر می کند باید گوش و گلیم خود را از آب به درکشد
چه انبوه اند مشکلات زندگی ما؛ و چه اندک اند کسانی که آن را مشکل خود بدانند...

من همچنان بر این اعتقاد هستم که یک ملت تا نتواند خود را بازشناسی و بازیابی کند،
نخواهد توانست آهنگ حرکت خود را به سوی آینده. نظم و سیاق ببخشد.

فکر می کنم هنرمند باید بتواند در هر لحظه از زندگی خود. سه حالت عمده انسانی را در خود فراهم داشته باشد
یعنی در آن واحد. باور کودکانه. سرشاری و شوق جوان سرانه و تامل و بردباری پیرانه سر را یک جا در خود داشته باشد تا بتواند متاثر بشود مثل یک کودک،
عاشق و برانگیخته بشود مثل یک جوان،
در تامل و بردباری زندگی را و مسائل آن را بکاورد و کار خود را بسنجد و بیازماید.

امید به ادبیات کشور خود دارم
آرزومندم نویسندگان شایسته ای از میان مردم ایران ظهور کنند تا بتوانند در هر سبک و سیاق آینه تمام نمای زندگی متنوع تمام مردم ما باشند؛
یعنی که نمایش تمام لایه ها و اقوام ما.

اینکه فقیر بوده یا نبوده ام. اینکه رنج بسیار کشیده یا نکشیده ام
اینکه شوخ چشمی هایی داشته یا نداشته ام به پشیزی نمی ارزد مگر آنکه توانسته باشم
یا بتوانم به مدد و بهره گیری درست آن. ادبیات ناب اجتماعی بیافرینم!

 

 

دولت ابادی

ویکی پدیای محمود دولت آبادی

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF_%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA%E2%80%8C%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C

 

آثار دولت آبادی

که شامل کتاب ها، مقالات و نمایش نامه هایش می شود:

  • جای خالی سلوچ
  • کلیدر
  • روزگار سپری شده مردم سالخورده
  • تنگنا
  • هجرت سلیمان
  • از خم چنبر
  • مرد
  • ­آهوی بخت من گزل
  • روز و شب یوسف
  • ما نیز مردمی هستیم
  • سلوک
  • لایه های بیابانی
  • عقیل، عقیل
  • گاواره ا بان
  • ناگریزی و گزینش هنرمند
  • سفر
  • اتوبوس
  • آن مادیان سرخ یال
  • کارنامه سپنج
  • ققنوس
  • باشبیرو
  • دیدار بلوچ
  • ته شب
  • آوسنه بابا سبحان
  • موقعیت کلی هنر و ادبیات کنونی
  • رد، گفت و گزار سپنج
  • صحرای مشر

 


آثار محمود دولت آبادی که در کتابچین موجود است

لینک کوتاه

http://ketabch.in/a/6057