×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
در میان رودخانه

دانلود کتاب در میان رودخانه

در میان رودخانه
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

جزئیات
فهرست

نام کتاب : در میان رودخانه

نویسنده : طاهره براتی نیا

ناشر : آتریسا

تعداد صفحات : 64 صفحه

شابک : 978-600-6723-84-6

تاریخ انتشار : 1395

رده بندی دیویی : 62/3فا8

دسته بندی : داستان نوجوان

نوع کتاب : Epub

قیمت نسخه الکترونیک : 26000 تومان

قیمت با 50% تخفیف: 13000 تومان


معرفی کتاب

"در میان رودخانه"
کتاب حاضر اثری از طاهره براتی نیا می باشد که توسط انتشارات آتریسا منتشر شده است.
مجموعه حاضر شامل 7 داستان جذاب برای رده سنی نوجوان می باشد.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
" آن روز حاج بابا مریض شده بود. مریضی معمولی که نه، سکته کرده بود. حاج بابا، بابای من بود. بابایی که تا چشم باز کردم پیر بود و از کار افتاده. چند باری مریض شده بود، دیگر به قرص‌های فشار و قند و چربی و کلسترول و قلب و کلیه‌اش عادت کرده بودم. جعبه قرص‌هایش کنار یخچال بود. روزهای هفته را مثل برنامه‌ی کلاس‌های من رویش نوشته بودند. حتی صبح و عصر هم داشت. مثل شیفت صبح و عصر من. خیلی دلم می‌خواست بعضی وقت‌ها دست توی جعبه قرص‌هایش بکنم و جای آن‌ها را با هم عوض کنم. نه اینکه بچه بدی باشم. فقط کنجکاو بودم ببینم چه اتفاقی می‌افتد. گاهی فکر می‌کردم حاج بابا فقط به این قرص‌ها عادت کرده و اگر جای قرص‌ها را با اسمارتیز هم عوض کنیم او فکر می‌کند حالش بهتر است. اما از همان بچگی طوری بزرگ شده بودم که می‌دانستم بعضی کارها به امتحانش هم نمی‌ارزد و بعضی فرضیات ممکن است حدسش هم پنجاه پنجاه باشد.
مامان به آقا داداش زنگ نزد. همان آمبولانس که آمد خانه، بالای سر حاج بابا، خودش هم او را برد. نمی‌دانستم توی سر مامان چه می‌گذرد. فقط دیدم لگدی به بلدرچین‌هایم زد و کنار باغچه نشست و گفت:
ـ فقط جلوی راه من نباش فعلاً.
بعد هی به موزائیک‌های حیاط زل زد و هی تکان خورد و تکان خورد و یک مرتبه بلند شد به طرف من آمد."

فهرست مطالب

من و دوست پنجاه ساله بابابزرگ

چشم هایش

تنهایی عزیزجون

دو مرد

حاج بابا

دوتا کوچه دراز

در میان رودخانه

 

%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

کتاب های دیگر انتشارات آتریسا

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
برچسب ها