"پسر و باد شمالی" کتاب حاضر اثری از سوزان برچرس می باشد که با ترجمه ای از هدیه آرمان و صدای حدیث عربعامری، مهرانه امروانی و محمد طالشیان، توسط انتشارات آوارسا منتشر شده است. در روزی از روزها، مادر و پسری خیلی گرسنه بودند و مادر تصمیم گرفت تا نان بپزد. به خاطر همین به پسرش گفت که برود و کمی آرد بخرد. پسر به آسياب بادی رفت و آرد خريد. او با دقت كاسه رو نگه داشت . نميخواست حتى ذره اى از آرد رو از دست بدهد. چند دقیقه گذشت، درست وقتى كه به كلبه نزديك شد، باد شمالى وزيد و به سرعت آرد رو به چهار گوشه ى دنيا برد. پسر با عجله به سمت مغازه ى آسيابان رفت و آرد بيشترى خريد. اون با دقت خيلى زيادى راه می رفت و حواسش به هر نشونه اى از باد شمالى بود. درست قبل از اينكه به سلامت به خونه برسه، اين دفعه باد شمالى شديدتر و ترسناكتر وزيد و تمام آرد داخل كاسه رو پراكنده كرد. آرد بيرون ريخت و از جلوی چشم پسر محو شد...
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مطالعه کتاب را به دیگران توصیه میکنید؟ چرا و به چه کسانی؟ کدام بخش از کتاب نظر شما را جلب کرد؟ مانند یک کارشناس نظر دهید.