×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتابهای ژان پل سارتر

کتابهای الکترونیک، زندگی نامه و آلبوم تصاویر ژان پل سارتر

ژان پل سارتر

نام اصلی : ژان پل شارل ایمار سارتر

زادگاه : پاریس

ملیت : فرانسوی

تاریخ تولد : 21 ژوئن سال 1905

پیشه : نویسنده، روزنامه نگار، نمایش نامه نویس، فیلمنامه نویس، فعال سیاسی، منتقد

بیشتر...

تاریخ وفات: 15 آپریل 1980

علت فوت: بیماری ریوی

آثار

زندگینامه

چکیده

ژان پل شارل ایمار سارتر در 21 ژوئن 1905 در پاریس بدنیا آمد. درکودکی پدر و بینایی چشم راست خود را از دست داد. کودکی اش را با مادر و پدربزگش گذراند، نوجوانی اش با ناپدری و مادر در شهر لاروشل بود تا اینکه به پاریس رفت و در رشته های گوناگونی تحصیل کرد. با سیمون دوبوآر، فیلسوف، نویسنده و فمنیستی پرآوازه قرن بیستم، آشنا شد که این آشنایی تا نیم قرن بعد و زمان مرگش ادامه داشت. در جنگ جهانی دوم شرکت کرد و تحت تاثیر فلسفه ی آلمان-هایدیگر و هوسرل- مارکس و کانت مفاهیم فلسفی عمیق و جذابی را مطرح کرد که هنوز در کرسی دانشگاه ها و محافل ادبی، دینی، سیاسی و فلسفی مورد بحث و گفتگو است. تهوع، دیوار، هستی و نیستی، راه های آزادی و اگزیتانسیالیسم و اصالت بشر از جمله آثار مهم وی هستند. در نهایت در سال 1973 بیناییش را بطور کامل از دست داد و دیگر نتوانست مثل قبل بنویسد ولی همچنان در مجالس شرکت می کرد. سرانجام در 15 آپریل 1980 در بیمارستان چشم از جهان فرو بست.

ژان پل شارل ایمار سارتر

شرح کاملی بر زندگی ژان پل سارتر

ژان پل شارل ایمار سارتر (Jean-Paul Charles Aymard Sartre) ، فیلسوف، نویسنده، منتقد، فعال سیاسی، نمایشنامه نویس، واگزیستنانسالیست فرانسویست که در 21 ژوئن 1905 در پاریس به دنیا آمد. پدرش، ژان باپتیست سارتر، افسر نیروی هوایی بود که در دو سالگی سارتر به علت بیماری خاصی همراه با تب از دنیا رفت و مادرش، آنه ماری شوآرتیز با سارتر به خانه ی پدری اش در مودون بازگشت. پدر آنه ماری، سارتر را با ریاضی و ادبیات کلاسیک در همان سنین طفولیت آشنا کرد و وی در خردسالی زبان آلمانی و فرانسوی آموخت. به علت بیماری آب مروارید چشم راستش، دچار زائده ای سفید دراین چشم شده که در نهایت، منجر به از دست دادن بیناییش شد. در دوازده سالگی با ازدواج دوباره مادرش، سارتر از او به شدت متنفر شد و اجبارا به شهرلاروشل با مادر و ناپدری که از دوستان پدرش بود عزیمت کرد. پس از پانزده سالگی به مدرسه ای شبانه روزی در پاریس رفت و در نوجوانی علاقمند به فلسفه از طریق نوشته ای از هنری برگسان، به نام زمان و اختیار آزاد، شد و در رشته های روانشناسی، تاریخ فلسفه، آموزگاری، منطق، فلسفه ی عمومی، اخلاق و جامعه شناسی و فیزیک تحصیل کرد. دوستی اش با ریمون ارون منجر به شرکت در جلسات هفتگی سمینارهای الکساندر کوجو سال ها ادامه پیدا کرد و نقطه عطفی در شکل گیری افکارسارتر شد. در سال 1929 در مدرسه ی نورمل، با سیمون دو بوار که آن زمان دانشجوی دانشگاه سوربن بود و بعدترها به فیلسوف، نویسنده و فمنیستی پرآوازه قرن بیستم مبدل شد، آشنا شد که این آشنایی ای زوج جدانشدنی، به یک ارتباط همیشگی و رمانتیک تبدیل شد. هر دو دانشجو بودند و وقتی که لیست دانشجویان نخبه و ممتاز منتشر شد تنها یک نفر بالاتر از دوبوآر بود که آن یک نفر کسی جز سارتر نبود. بیش از نیم قرن با هم بودند و دوبوآر معتقد برابری زن و مرد، هیچگاه آزادی فردیش را قربانی "عشق ضروری " خود و سارتر نکرد. سارتر موقعی که مجبور شد برای تحصیل از دوبوآر جدا شود به او پیشنهاد ازدواجی داد که بلافاصله رد شد و دوبوآر بعدترها گفت که حتی لحظه ای به ازدواج با او فکر نکرده است. سارتربا یک بورس تحصیلی به آلمان رفت واز نزدیک به مطالعه فلسفه فیلسوفان آلمانی چون هایدیگروهوسرل پرداخت.

Jean-Paul Charles Aymard Sartre

 

حضور سارتر در جنگ جهانی دوم

درجنگ جهانی دوم به ارتش و قسمت هواشناسی پیوست و یک سال اسارت محرکی برای نوشتن اثر بزرگش بنام هستی و نیستی شد. زمانه ی نوین، مجله ای بود که توسط او منتشرمی شد و پس از اتمام جنگ، اگزیتانسیالیسم را معرفی کرد. از ادغام فلسفه و ادبیات اولین داستان فلسفی خود را، تهوع، در سال 1938 به تحریر آورد که در آن، داستان شخصی منزوی را روایت می کند که عاشق ادبیات و موسیقی و تاریخ و دچار تهوعی است که از اندیشیدن آمده و سوالات بنیادین در هستی که ما چرا وجود داریم. پس از این کتاب، مجموعه داستان دیوار را نوشت و از طرفداران آزادی اختیار انسان و کمونیسم پاریس بود؛ با این شعار که انسان محکوم به آزادی است، تبدیل به یک چهره معروف با عنوان روشنفکر سیاسی شد.

 

جایزه نوبل

در سال 1964 برنده جایزه نوبل ادبیات شد؛ که هیچوقت آن را نپذیرفت به این دلیل که نمی خواست نامش تعلق به سازمانی پیدا کند.

 

زندگی عاطفی و عاشقانه ژان پل سارتر

تا آخرین روزهای عمرش با سیمین دوبوار در ارتباط بود و همیشه رد دختری در رابطه آن ها دیده می شد؛ اغلب دلیل حضور این نفر سوم را گرایش های نامعمول سیمین دوبوار و سارتر می دانند. از آن جایی که ازدواج را امری بورژوایی می دانستند هیچوقت ازدواج نکردند. بیانکا لامبلین یکی از دخترانی بود که برای مدتی در ضلع سوم مثلثی که سارتر و دوبوآر می ساختند قرار گرفت و سرانجام بعد از چندین سال، در 1994 سکوتش را شکست و کتاب رابطه ننگین را منتشر کرد که در آن مدعی می شود دوبوآر در سی سالگی اش از او که دانش آموزی هفده ساله بوده مدت ها سواستفاده جنسی و سپس او را وارد رابطه ای سه نفره با خود و سارتر کرده است. بیانکا در هفتاد سالگیش با ابراز خشم قدیمی اش از معلمی که می توانسته مادرش باشد، می گرید و میگوید: "اوه...جوانی و حماقت هایش..." الگا نیز از دوستان دیگر بووآر بوده که رابطه ی این چنینی با این دو فیلسوف مطرح قرن بیستم داشته است.

زندگی عاطفی و عاشقانه ژان پل سارتر

 

سال های آخر عمر و مرگ ژان پل سارتر

 از سال 1973 بیناییش را بطور کامل از دست داد و دیگر نتوانست مثل قبل بنویسد ولی همچنان در سخنرانی ها و مصاحبه ها و مجالس شرکت می کرد. سرانجام در ساعت نه شب 15 آپریل 1980 در بیمارستان پس از 75 سال بیداری، برای همیشه چشمانش را بست و آرمید. سه سال بعد سیمون دو بوار کتابی به نام تشریفات خداحافظی در وصف مرگ وی نوشت و سه سال بعدش در گورستان مون پارناس پاریس به او پیوست.

 

سبک سارتر

نوشتن از سبک سارتر کاری فراتر از مجال و هدف این نوشته است و صدها کتاب و بیشمار مقاله تا بحال در مورد هر کتاب و ایده های این فیلسوف نوشته شده است و تا ابد نوشته خواهد شد. در این بخش تنها به سه فلسفه وی به طور گذرا و خلاصه نگاهی می کنیم؛ بهتر است برای کسب اطلاعات بیشتر و عمیقتر در مورد اگزیستانسیالیم، نگاه، اخلاق، اهمیت و خطر دیگری، بودن در خود و بودن برای خود، مشقت شناخت خود، بارمسئولیت و دیگر مفاهیمی که سارتر از آنها نوشت، به منابع دیگری رجوع شود.

 

سارتر، پدر فلسفه اگزیستانسیالیم

سارتر پدر اگزیستانسیالیم و در واقع، اختیار مطلق انسان است که وجود هرگونه نیروی خارجی مثل خواست خدا، سرنوشت، تقدیر و جبر را نفی می کند. به نظر سارتر، خدا وجود دارد ولی خدا انسان را به حال خود رها کرده و تنها جبر، قدرت اختیار مطلق است که انسان را در برابر همه چیز مسئول می داند تا جایی که سارتر خود را مسئول جنگ جهانی دوم می داند. برای سارتر، زندگی چیزی نیست جز معنی ای که انسان به آن می بخشد. اگزیستانسیالیسم ها معتقند: بودن و وجود بی معنی و هیچ است. زندگی بی معنی است. مردن نهایت پوچی است که هرچه زندگی ساخته را ازبین میبرد. تولد و مرگ تصادفی است و خدایی وجو ندارد. تنها راه حل این پوچی، اختیار است؛ تنها اختیار و انتخاب انسان را از این تهوع پوچی نجات می دهد.

 

دیدگاه سارتر در مورد فلسفه نگاه

فلسفه ی نگاه که در نمایشنامه دوزخ یا خروج ممنوع یا اتاق بسته او مطرح شد، یکی از جذاب ترین و عمیق ترین مباحث فلسفی بود که به مسئله ی نگاه می پردازد. به نظر سارتر، وجود دیگری که به شخص نگاه می کند، مسلم است برای وجود خود. درواقع یک شخص با نگاه فرد دومی عینیت می یابد و انسان، در وجود خود، وجود دیگری را می یابد که در عین جدا بودن از او، با او در ارتباط است. سارتر شخصی را مثال می زند که در حال نگاه کردن به داخل اتاقی از طریق جای کلید است. این شخص متوجه فعل خود و حتی خودش نیست و حس می کند باید دزدکی بداند داخل اتاق چه خبراست و این کار را انجام می دهد تا وقتی که فردی دیگر از راه می رسد و او را مشغول این کار می بیند. نگاه فرد دوم او را با خودش و کارش روبرو می سازد و در واقع خودش را به خودش نشان می دهد و فعلش را منعکس و بیدارش می کند. فرد به خودش می آید و متوجه عملش می شود و احساس شرم می کند. سارتر می گوید: «من از خودم از آن گونه که در برابر دیگران جلوه می کنم، شرمسارم.» در واقع نگاه دیگری به شخص این فرصت را می دهد که از دریچه چشم دیگری خودش را ببیند و شخص در واقع چیزی می شود که دیگری او را می بیند و قضاوتش می کند. طبق سارتر، نگاه دیگری، آزادی شخص را گرفته و او را نسبت به بودن خود هشیار می کند در حالی که چاره ای جز تحمل ندارد. سارتر این نگاه دیگری را عذاب آور دانسته و اذعان می کند که شخص تبدیل به ایده و شی می شود که آن دیگری که به او می نگرد از او می سازد و با نگاه صاحب آن شخص میشود: «من از سنگینی نگاه دیگری بر خود آگاهم و می دانم او با نگاه خود، مرا به یکی از اشیای پیرامونش فرو می کاهد. به همین دلیل در برابر هجوم نگاه او بی دفاع می مانم ". انسان ها با نگاه کردن صاحب هم شده و همدیگر را تبدیل به شی می کنند و این، آزادی آن ها را صلب می کند و تا او به ما می نگرد ما برده ی او میشویم و به محض اینکه ما به او می نگریم، او برده ما می شود پس این رابطه با دیگران همیشه ترکیبی از خصومت و وابستگی است. در واقع زندگی جمعی اجتناب ناپذیر انسان را در ارتباط با دیگری قرار می دهد که مدام او را قضاوت می کند با نگاهش و او را در دوزخی همواره، شرم، وعذاب ذهنی قرار می دهد.»

 

موضع سارتر در برابر فلسفه اخلاق

فلسفه ی اخلاق سارتر در کنار اختیار مطلق مطرح می شود که بسیار به اخلاقیات امنول کانت شبیه است با این تفاوت که سارترمعتقد است که انسان تنها خودش در برابر کارها و تصمیماتش مسئول است و یک تصمیم زمانی اخلاقی و درست است که اگر هر فرد در جایگاه آن شخص و در آن شرایط قرار بگیرد همان کار را موجه انجام دهد. در واقع درستی یک عمل، نمی تواند یک ترازوی جهانی داشته باشد و تنها میزان اشتیاق و تمایل یک فرد برای به عهده گرفتن مسئولیت آن فعل و تصمیم مشخص کند.

سارتر

ویکی پدیای سارتر:

https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%98%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D9%84_%D8%B3%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B1

 

نقل قول هایی از سارتر

  • جهنم است دیگران.
  • انسان به آزادی محکوم است. وقتی به این دنیا پرتاب شدیم، در برابر چه انجام می دهیم مسئول شدیم. این که چه معنی به زندگی می دهیم، به ما بستگی دارد!
  • بهتر از است که بر پای خود بمیریم تا بر زانوهای دیگری زندگی کنیم.
  • ما انتخاب هایمان هستیم.
  • پولدارها جنگ می کنند و فقیرها می میرند.
  • ساعت سه همیشه خیلی دیر و خیلی زود است برای انجام دادن کاری.
  • زندگی در آن طرف ناامیدی آغاز می شود.
  • در عشق، یکی و یکی، یکی هستند.
  • من همیشه می توانم انتخاب کنم ولی باید این را بدانم که اگر حتی انتخاب نکنم هم انتخابم را کرده ام!
  • وقتی جزئیات یک پیروزی را می فهمی، دیگر سخت می توانی تفاوتش با شکست را متوجه شوی.
  • از همه اندوهگین تر شخصی است كه از همه بیشتر می خندد.
  • چه اهمیتی دارد در روی زمین درباره تو چه فکر می کنند؟ فراموشش کن! همه آدم های روی زمین هم می میرند، پس چه اهمیتی دارد درباره تو چه فکری می کنند؟
  • انسان مجموعه ای از آنچه دارد نیست، بلکه مجموعه ای است از انچه هنوز ندارد، اما میتواند داشته باشد.

 

آثار سارتر

 

  • تهوع (1938) Nausea
  • دیوار(1939) The all
  • هستی و نیستی (1943) Being and Nothingness
  • خروج ممنوع (1944) No Exit
  • تعلیق(1945)
  • سن عقل (1945)
  • عذاب روح(1945)
  • راه های آزادی(1946)
  • مرده های بی کفن و دفن (1946)
  • روسپی بزرگوار (1946) The Respectful Prostitute
  • اگزیتانسیالیسم و اصالت بشر(1946)
  • ادبیات چیست؟(1947)
  • بودلر (1947)Baudelaire
  • اندیشه هایی درباره ی مسئله ی یهود(1947)
  • دستهای آلوده (1948)Dirty Hands
  • چرخدنده (1949)
  • شیطان و خدا (1951) The Devil and the Good Lord
  • ژنه مقدس، بازیگر و شهید (1952)
  • کین (1953) Kean
  • نکراسوف (1955) Nekrassov
  • گوشه گیران آلتونا (1959) The Condemned of Altona
  • فروید(1959)
  • نقد عقل دیالیکتی (1960)
  • کلمات (1964) The words
  • زنان تروا (1965) The Trojan Women
  • جنگ شکر در کوبا
  • درباره ی نمایش
  • کار از کار گذشت
  • سایه انسانها
  • انسان های دیگر
  • ابله خانواده The Family Idiot
  • در دفاع از روشنفکران
  • تیفوس
  • روانکاوی وجودی
  • در جستجوی بشریتی بی نقاب
  • زیبایی شناسی
  • تعالی اگو
  • آن سبوب بشکست
  • بازپسین گفتگو
  • فلسفه نین زیروه سی واراولوشچولوق

 


آثار ژان پل سارتر که در کتابچین موجود است

  1. کتاب کلمات
  2. کتاب دیوار
  3. کتاب دیوار
  4. کتاب کودکی یک رئیس
  5. کتاب دیوار
  6. کتاب دیوار
  7. کتاب دیوار
  8. کتاب فلسفه نین زیروه سی واراولوشچولوق

لینک کوتاه

http://ketabch.in/a/1741