×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتابهای ابوسعید ابوالخیر

کتابهای الکترونیک، زندگی نامه و آلبوم تصاویر ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید ابوالخیر

نام اصلی : ابوسعید فضل الله بن ابوالخیر احمد بن محمد بن ابراهیم

زادگاه : میهنه، ابیورد (شمال خراسان)

تاریخ تولد : شنبه، ۲۱ آذر هجری شمسی۳۴۶، ۱ محرم هجری قمری۳۵۷، ۷ دسامبر ۹۶۷

پیشه : مسلط در فلسفه، تصوف، فقه، اخلاق، حدیث

بیشتر...

شهرت: شیخ ابوسعید ابوالخیر

تاریخ وفات: ۲۲ دی ۴۲۷، ۴ شعبان ۴۴۰، ۱۲ ژانویه ۱۰۴۹ (میهنه، ابیورد)

آثار

زندگینامه

چکیده

ابوسعید فضل الله بن احمد بن محمد بن ابراهیم میهنی در روز اول محرم سال 357 هجری قمری، در شهر میهنه، دیده به جهان گشود. او از جمله ی عارفان، محدثان و شاعران بزرگ و برجسته ی ایرانی تبار که در اواخر قرن چهارم و همچنین اوایل قرن پنجم می زیست، به حساب می آمد. او در خاوران و در میانه ی سرخس و ابیورد شهرت فراوانی داشته است. این شیخ بزرگ در میان عارفان جایگاه والایی داشت و آن چنان مهارت و تبحری در سرودن شعر داشت که او را هم ردیف شاعران بزرگی همجون خیام و مولوی می دانند. متاسفانه با اینکه ابوسعید از علم و معرفت بسیاری برخوردار بوده است اما اثری متعلق به خود ندارد و کتاب هایی که منتشر شده اند نتیجه ی گردآوری سخنان او توسط دیگران است. سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر، کلیات ابوسعید ابوالخیر، رساله حالات و سخنان شیخ ابوسعید، اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابی سعید و ابیات ابوسعید ابوالخیر نمونه ای از آثاری هستند که درباره ی وی نوشته شده اند. این شیخ خراسانی در یک روز پنجشنبه به تاریخ 4 شعبان در سال 440 قمری دار فانی را وداع گفت.

ابوسعید فضل الله بن احمد بن محمد بن ابراهیم میهنی

شرح کاملی بر زندگی ابوسعید ابوالخیر

آشنایی با تصوف

بسیاری از مورخان ابوسعید را اهل ابیورد دانسته اند، چرا که او در میهنه متولد شده است و این شهر از توابع ابیورد به حساب می آمده. میهنه هم اکنون شهر کوچکی است واقع در 130 کیلومتری جنوب شرقی عشق آباد در سرزمین ترکمنستان. او در خانواده ای مذهبی زندگی می کرد و به واسطه ی پدرش با صوفیان شهر خود ارتباط داشت و با فرقه ی تصوف نیز اشنایی پیدا کرد. ابوالخیر در مجلس ها سماعی که همراه پدرش شرکت می کرد بسیاری از آداب و رفتار های صوفیان را فرا گرفت. پدرش ابوالخیر احمد در شهر با نام بابو ابوالخیر شناخته می شد. او در میهنه عطاری بسیار دین دار و مومن بود و با بسیاری از صوفیان آن زمان نشست و برخاست داشته است. ابوالقاسم بشر یاسین نیز که از جمله مشایخ مشهور صوفیه بود، از دوستان بابو ابوالخیر به حساب می آمد و در پرورش ذوق عرفانی ابوالخیر نقش به سزایی داشته است.

 

آموختن علم و عرفان

ابو سعید از همان دوران کودکی به یادگیری علوم عرفانی و مذهبی مشغول شد. او نزد استادی به نام ابو محمد عنازی قرائت قرآن را به خوبی یاد گرفت. همچنین پدرش او را نزد استاد مفتی و یکی دیگر از اساتید و ادیبان مشهور آن زمان به نام ابوسعید عنازی فرستاد تا علم لغت و ادبیات را فراگیرد. او ابتدایی ترین مفاهیم صوفیه را در همان کودکی و از طریق بشر یاسین یاد گرفته بود و به قول خودش او مسلمانی را از این شیخ بزرگ فرا گرفته است. ردی از این مفاهیم عارفانه و عاشقانه در اکثر سروده های ابوسعید مشهود است.

مجسمه ابوسعید ابوالخیر

سفر به مرو و سرخس

او سپس به مرو و سرخس سفر کرد تا بتواند آموزش خود را در باب علم و معرفت، نزد اساتید بزرگ دیگری ادامه دهد. او در این زمان تصمیم گرفت تا درس فقه و حدیث را رها کند و به عرفان و فرقه ی صوفیه بپردازد و به وادی عارفان بپیوندد. او در مرو و سرخس طریقه ی تصوف را از شیخ ابوالفضل سرخسی و اوالعباس قصاب آملی فرا گرفت. همچنین مدتی را در مرو نزد ابوعبدالله خضری فقه شافعی درس فقه خواند و 5 سال از عمر خود را نزد این استاد بزرگ به خدمت گذراند. او در نزد استاد خضری درس هایی را درباره ی علم طریقت نیز آموخته بود. از دیگر اساتید او می توان به یکی از فقیهان معروف شهر مرو به نام ابوبکر قفال مروزی اشاره داشت. ابوسعید در محضر این استاد بزرگ با فقیهان دیگری همچون ابومحمد جوینی، ابوعلی سنجی و ناصر مروزی در یک کلاس بود.

ابوسعید حدودا سی سال داشت که به قصد حضور در مکتب ابوعلی احمد ظاهر به سرخس عزیمت کرد. ابوعلی ظاهر یکی از فقیهان نامدار سرخسی بود که درس هایی مانند فقه، تفسیر و حدیث را آموزش می داد. ابوسعید نیز یکی از شاگردان بسیار با استعداد ابوعلی به حساب می آمد. سپس به زادگاه خود، میهنه بازگشت. او در سرخس با افرادی مانند لقمان سرخسی و ابوالفضل سرخسی نیز آشنا شد و چند سالی را نیز در خانقاه ابوالعباس قصاب گذراند. وی به واسطه ی این آشنایی درس ها و پند های فراوانی آموخت و از محضر سخنان این بزرگان بسیار فیض می برد.

 

عزیمت به نیشابور

پس از مدتی شیخ ابوسعید به زادگاه خود بازگشت. او تا هفت سال بعد در میهنه به ریاضت پرداخت. ابوسعید در این مدت به تربیت و پرورش مریدانش نیز مشغول بو و در خانقاه خود تلاش می کرد تا افراد را هدایت و ارشاد نماید. در حدود سال 412 هجری قمری ابوسعید میهنه را به مقصد طوس ترک گفت. او در طوس به دیدار محمد معشوق طوسی رفت و چندی نیز در خانقاه استاد ابواحمد اقامت داشت. در طوس مردم بسیاری مشتاق شنیدن سخنان عارفانه و پند ها و موعظه های ابوسعید بودند. ابوسعید نیز در آن چند روزی که در طوس مانده بود در مجالس آن جا سخنرانی هایی انجام داد.

او در سن چهل سالگی به نیشابور سفر کرد. در هنگام ورود چندی از صوفیان شهر از جمله خواجه محمود مرید که یکی از صوفیان مشهور نیشابور بود، به استقبال او رفتند. شیخ ابوسعید در نیشابور در خانقاه ابوعلی طرسوسی اقامت گزیدالبته که شیخ ابوسعید در نیشابور مخالفان بسیاری هم داشت. عده ای از بزرگان مذهب و علمای نیشابوری با عقاید و اعتقادات ابوسعید مخالفت می کردند. شیخ در نیشابور نیز جلسات وضع و موعظه برگزار کرد. اهالی نیشابور در طی این مجالس احوالات و اعتقادات شیخ ابوسعید را بهتر درک میکردند و به همین خاطر نیز، بر تعداد مریدان و هواداران شیخ در نیشابور روز به روز افزوده می شد؛ و پس از گذشت مدتی این مخالفان نیز تحت تاثیر کرامات شیخ ابوسعید قرار گرفته و از مخالفت با او دست برداشتند.

آوازه ی شهرت ابوسعید در بسیاری از شهر های خراسان و حتی در تمام ایران پیچیده بود. حتی خواجه عبدالله انصاری که از بزرگان زمانه ی خود بود، دو بار به نیشابور سفر کرد تا با شیخ ابوسعید دیدار هایی داشته باشد. این در حلی بود که خواجه عبدالله با برخی از عقاید شیخ مخالفت داشت.

مقبره ابوسعید ابوالخیر

 

بازگشت دوباره ی ابوسعید به زادگاه خود

ابوسعید سال ها در نیشابور ماند و سپس طبق روایت محمد بن منور، در سال 430 هجری قمری نیشابور را ترک گفت و به میهنه، زادگاه خود، بازگشت. او راه بازگشت را به همراه برخی از مریدانش به سمت میهنه طی می کرد که حادثه ای برایش اتفاق افتاد و پایش شدیدا آسیب دید. به طوری که به سختی و با کمک دیگران به میهنه رسید. او در میهنه نیز خانقاهی را بنا نهاد و به تشکیل جلسات و مجالس عرفانی خود پرداخت تا شاگردان خود را پرورش دهد.

 

خانواده و فرزندان ابوسعید

خانواده ی ابوسعید ابوالخیر نیز همانند وی با طریقت صوفیانه آشنا بوده اند. روایت است خواهر شیخ که به نام "عمه" شناخته می شده است نیز بسیار صوفی مسلک بوده است. همچنین همسر اول او در خانقاه شیخ به زنانی که به آن جا می آمده اند خرقه می پوشانده. ابوسعید فرزندان و نوادگان بسیاری داشته است. او پسر بزرگ خود ابوطاهر سعید را وقف صوفیان کرد، اما او با اینکه علم و معرفت را از پدر خود آموخته بود، هیچ گاه نتوانست به مقام پدرش برسد. حتی برخی از محققان معتقدند که ابوطاهر سواد و تحصیلات زیادی هم نداشته است چرا که هیچ گونه اثر و کتابی از او به جا نمانده است. گفتنی است که برخی دیگر از افراد خانواده ای او به مقامات والایی در میان علما رسیده اند، از جمله ابوالفتح طاهر که به مقام شیخی رسید.

خاندان ابوسعید در قرن پنجم و حتی اوایل قرن ششم به نواحی مختلفی مانند خراسان، عراق و یا شام سفر می کردند تا معارف و آموزه های جد خود ابوسعید ابوالخیر را در میان همگان نشر دهند؛ اما پس از حمله ی غز در سال 549 بسیاری از افراد خاندان ابوسعید کشته شدند و باقی به عراق و قزوین و بغداد عزیمت کردند و برخی نیز در همان شهر میهنه ماندند.

 

درگذشت ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید در روز 4 شعبان در سال 440 هجری قمری دیده از جهان فروبست. او در هنگام مرگ 83 سال سن داشت. یک هفته پیش از فوت یعنی در تاریخ 27 رجب در همان سال 440 قمری او آخرین جلسه ی سخنرانی خود را در خانقاهش در شهر میهنه و در میان جمعی از شاگردان و مریدان خود، برگزار کرده بود. او در همین جلسه ابوطاهر سعید را به عنوان جانشین خود تعیین کرده بود و حتی درباره ی مراسم تشییع جنازه ی خودش نیز توصیه هایی را گفته بود.

در هر حال پیکر او یک روز پس از فوتش در همان خانقاه خود شیخ، در میهنه، به خاک سپرده شد. جمعیت کثیری از اهالی میهنه برای تشییع جنازه ی او حضور یافته بودند چنان که خاک سپاری بیش از نیمی از روز به درازا کشید.

هم اکنون در روستای میهنه که در حوالی شهرستان تربت حیدریه در استان خراسان رضوی است آرامگاهی وجود دارد که آن را منسوب به شیخ ابوسعید دانسته اند. این آرامگاه در تیر ماه سال 1384 در ردیف آثار ملی ایران به ثبت نیز رسیده است.

 

کرمات و احوالات ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید از اولین کسانی است که افکار عرفانی خود را به صورت شعر در می آورد. وی در مجالس سماع به شعر خوانی و آواز می پرداخت. این هم یکی دیگر از دلایلی بود که مخالفت دیگران را بر می انگیخت. او از کودکی با شعر بزرگ شده بود و حتی وصیت کرد که تشییع جنازه اش نیز با شعر همراه باشد.

عرفان جوهره ی اصلی زندگی او بود و مباحث عرفانی را به اقتضای موقعیت و در قالب داستان و حکایت برای شاگردان و مریدانش بازگو می کرد. او معتقد بود که عرفان یعنی رابطه ی قلب انسان با خدای خود و هر گاه در قلب اخلاص و پاکی باشد این رابطه نیز محکم می گردد.

او همواره با ظلم و ستم مخالفت می ورزید و هیچ گاه بنده ی حاکمان و قدرتمندان نشد و سعی داشت که همگان را به سمت جامعه ای عادل هدایت کند. در زندگی تلاش می کرد تا راه و شیوه ی پیامبر را پیش بگیرد و از موعظه های ایشان بهره برد.

 

کتاب اسرار التوحید

این کتاب زندگی نامه و شرح حال ابوسعید ابوالخیر است که توسط یکی از نوادگان او به نام محمد بن منور نگاشه شده است. محمد بن منور در قرن ششم می زیست و این کتاب در حدود صد و سی سال پس از مرگ شیخ ابوسعید نوشته شد. او که خود با مباحث عرفانی و صوفیانه آشنایی کامل داشت، هر چه را که از بزرگان و سالخوردگان آن زمان و عمو ها و دیگر افراد خانواده اش درباره ی جد خود شنیده بود را گردآوری کرد و در قالب کتاب اسرار التوحید منتشر کرد. این کتاب علاوه بر این که به زندگی ابوسعید ابوالخیر پرداخته است، درباره ی تاریخ عرفان ایران نیز سخن به میان آورده، به گونه ی که می توان از این کتاب به عنوان یکی از منابع بسیار مهم تاریخ ایران یاد کرد. منور این کتاب را در سه باب نوشته است که از زمان طفولیت و کودکی شیخ ابوسعید تا زمان وفات او را روایت می کند.

 

نمونه ای از اشعار ابوسعید ابوالخیر

  • وا فریادا ز عشق وا فریادا کارم به یکی طرفه نگار افتادا

گر داد من شکسته دادا دادا ور نه من و عشق هر چه بادا بادا!

 

  • یا رب بگشا گره ز کار من زار

رحمی که زعقل عاجزم در همه کار

جز درگه تو کی بودم در گاهی

محروم ازین درم مکن یا غفار

 

جملات حکیمانه از ابوسعید ابوالخیر

  • مرد آن بود که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخسبد و بخورد و در میان بازار در میان خلق ستد و داد کند و با خلق بیامیزد و یک لحظه، به دل، از خدای غافل نباشد.
  • خردمند آن است که چون کارش پدید آید. همه رای ها را جمع کند و به بصیرت در آن نگرد. تا آنچه که صواب است. از او بیرون کند و دیگر را یله کند. همچنان که کسی را دیناری گم شود اندر میان خاک: اگر زیرک باشد. همه خاک را که در آن حوالی بود. جمع کند و به غربالی فرو گذارد تا دینار پدید آید.

 

مزار ابوسعید ابوالخیر

ویکی پدیای ابوسعید ابوالخیر

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%AE%DB%8C%D8%B1

 

آثار ابوسعید ابوالخیر

  • اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابو سعید تألیف محمد بن منور بن ابی سعد بن ابی ظاهر بن ابی سعید از نوادگانش
  • رساله حالات و سخنان شیخ ابوسعید گرد آورنده: ابو روح لطف الله نوه ابوسعید
  • سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر
  • کلیات ابوسعید ابوالخیر
  • ابیات ابوسعید ابوالخیر
  • رباعیات ابوسعید ابوالخیر
  • مجموعه آثار ابوسعید ابوالخیر

 


آثار ابوسعید ابوالخیر که در کتابچین موجود است

  1. کتاب مجموعه آثار ابوسعید ابوالخیر
  2. کتاب رباعیات ابوسعید ابوالخیر
  3. کتاب ابیات ابوسعید ابوالخیر
  4. کتاب کلیات ابوسعید ابوالخیر

لینک کوتاه

http://ketabch.in/a/2996