دانلود کتاب اشک ها و لبخند ها

معرفی کتاب

 " اشک ها و لبخند ها "
کتاب پیش رو با عنوان ( Tears and Laughter ) به نویسندگی جبران خلیل جبران از انتشارات اندیشه به چاپ رسیده و منتشر شده است.
کتاب حاضر مشتمل بر 30 بخش است که شامل مجموعه ای از اشعار و آثار جبران خلیل با مضامین  مختلفی همچون آفرینش، ، آرزو،عشق و مرگ و... است.
جبران خلیل جبران شاعری است که آنچه انسان در ژرفای دل نهان می دارد را فاش می گوید و شعرش مرز ندارد.او شاعری است که شعرش مرز ندارد و خود را از آنِ هر کس می داند که دل بر انسانیت بسوزاند، لطافت گفتارش یادگاری از بهار به دوران زمستان انسانیت است.
در بخشی از کتاب می خوانیم :
" روزی تیره و سخت از سیمای ترسناک و غوغای سهمناک شهر گریختم و گام های خسته ام را به سوی دشتی فراخ روان کردم. در پی جویباری، بس زیبا و آواز خوشِ پرندگان روان شدم تا بر مکانی آسوده رسیدم که شاخه های لرزان درختانش دستِ آفتاب را از زمین کوتاه می نمودند.
در آنجا ایستادم و روح تشنه ام که از زیبایی زندگی جز سرابی ندیده بود غرق در تماشا شد.
در اندیشه ای ژرف بودم و جانم در آسمان به پرواز بود که ناگاه حوری ای با شاخه تاکی بر تن و تاج گلی از کوکنار بر موهای طلایی اش بر من ظاهر شد. حوری چون هیجان وجودم را دید، بر من سلام کرد و گفت: « از من مَتَرس که من حوری جنگلم ».
من پرسیدم: « چگونه است که پری رویی چون تو دل بر زندگی در چنین مکانی دارد؟ التماس می کنم بگو کیستی و از کجا آمده ای؟ » او به آرامی و متانت بر سبزه ها نشست و پاسخ داد: « من نُمادِ طبیعتم! من آن جاودانه بکرَم که اجدادت پرستش نموده اند و در بزرگداشتِ من زیارتگاه ها و معابد بَعَلبَک و دیجابِیل را بنا کرده اند ». من به جسارت به حوری گفتم: « ولی آن معابد و زیارتگاه ها اینک خرابه ای بیش نیستند و استخوان نیاکان شریفِ من با خاک یگانه گشته است. هیچ یادگاری از الهه ایشان بر جا نیست جز چند صفحه رقَت انگیز و گُمنام در تاریخ ».
حوری پاسخ گفت: « الهه هایی هستند که در دورانِ ستایندگان خود زیسته و با مرگ ایشان جان می سپارند و الهه هایی نیز موجودند که در زندگانی جاودان اند. زندگانی من جاودانه در دنیای زیبایی است که هر دَم چشم در آسایش بر هم نهی، آن را خواهی دید و این دنیای زیبا همان طبیعت است. آن زیبایی که آغازی است بر شادمانی چوپانان در تپه ها و شادی روستاییان در مزارع و خوشی قبایل پُرشکوه در میان کوه و دشت، و همین زیبایی است که خردمند را بر تخت حقیقت می نشاند »."