×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتابهای حمید امامی

کتابهای الکترونیک، زندگی نامه و آلبوم تصاویر حمید امامی

حمید امامی

زادگاه : مشهد

ملیت : ایرانی

پیشه : مشاور بیمه و سخنران انگیزشی

بیشتر...

تعداد آثار: بیش از 5 جلد

آثار

زندگینامه

چکیده

حمید امامی مشاور بیمه و سخنران انگیزشی است. او بیش از 5 جلد کتاب چاپ کرده است که 3 جلد از آن ها با بیش از 14 تیراژ منتشر شده است. اجرای بیش از 800 روز و 6458 ساعت سخنرانی، نگارش بیش از 500 مقاله آموزشی و انگیزشی، اجرای بیش از 5 برنامه در رسانه ی ملی، مربی بیش از 50 نماینده فعال صنعت بیمه و تیم های فروش در سرتاسر کشور و داور درجه ی بین المللی فدراسیون جهانی کشتی گوشه ای از فعالیت های او است.

از مهمترین کتاب های او می توان به نقشه گنج و ایده های خلاقانه فروش بیمه اشاره کرد.

حمید امامی سابقه ای طولانی در سخنرانی دارد از آن جمله؛ برگزاری کارگاه های آموزشی در سوریه و ترکیه، سخنرانی ششمین سمینار کار و بیمه در تهران و سخنرانی اجلاس جهانی فروش 2010 مشهد را نام برد.

افتخارات و جوایز حمید امامی شامل؛ دریافت جایزه تعالی از موسسه بین المللی برایان تریسی در سال 2013، دریافت تندیس مدیریت پرستیژ از موسسه مدیریت پرستیژ از موسسه بین المللی جک کنفیلد در سال 2013 و  دریافت تندیس شعف مشتری در برج العرب عمارات در سال 2016 است.

حمید امامی

­­شرح کامل زندگی حمید امامی

حمید امامی در مشهد در خانواده ای نسبتا ثروتمند به دنیا آمد. او دومین فرزند خانواده است. پدر او خانه، مغازه، ماشین، زمین های کشاورزی و باغ داشت؛ اما او در سن 47 سالگی به سرطان استخوان مبتلا شد و در گذشت. در این زمان حمید امامی که 13 سال سن داشت، مجبور شد که برای گذران زندگی کار کند.

او ابتدا در یک گاراژ به عنوان تراشکار مشغول به کار شد. کار او این بود که باید دریچه ی تانکر را باز می کرد، وارد تانکر می شد و آن را تمیز و آماده ی جوشکاری می کرد. امامی در این کار فشارها و سختی های زیادی را تحمل کرد. در برف های سنگین مشهد، صبح زود باید یک مسیر حدودا ده کیلومتری را پیاده طی می کرد تا به محل کارش می رسید. در این مسیر سگ ها دنبالش می کردند و او به شدت می ترسید. شش ماه در این شرایط کار کرد تا اینکه مادرش تصمیم گرفت شغل او را عوض کند.

دومین شغلی که تجربه کرد، حدود دوازده ساعت کار در کارگاه خیاطی بود. عاشق درس خواندن بود؛ اما آنقدر سرش شلوغ بود که حتی به مدرسه ی شبانه هم نمی توانست برود. روزی دخترخاله اش به او پیشنهاد داد که تابستان درس بخواند و به صورت متفرقه امتحان دهد. او با پول های کارگری یک ضبط صوت خرید. کتاب های اول راهنمایی را تهیه کرد و شب در رختخواب صدای خود را ضبط می کرد و در کارگاه آن ها را گوش می داد و در تابستان امتحان می داد و کلاس ها را بالا آمد تا دیپلم گرفت و بعد وارد دانشگاه شد.

 

از زیر صفر شروع کردم

در آن زمان تولیدی پوشاک نبود؛ مردم پارچه می آوردند تا برای عید غدیر یا عید نوروز برایشان لباس بدوزند. در این ایام مجبور بود که شبانه روز کار کند و حتی یک هفته به صورت مدام در کارگاه بماند؛ سال اول حقوق نمی گرفت. اولین دستمزدی که گرفت 5 تومان برای یک هفته بود و بعد هفته ای بیست تومان شد. او در سن 15 سالگی می توانست شلوار مردانه بدوزد و سرانجام سرپرست خط تولید و بعد مدیرعامل یک کارخانه ی پوشاک شد.

او سپس به سراغ تجارت رفت و به مدت سه، چهار سال در آسیای میانه و روسیه تجارت کرد. در مقطعی دولت، دلار را قاچاق اعلام کرد و حمید امامی پول زیادی را از دست داد و بدهکار و ورشکسته شد. در این زمان او یک پسر هفت ساله داشت و فرزند دومش هم در راه بود؛ اما نه خانه داشت و نه کار.

 

نجات از بحران

در دوران اوج گرفتاری، دوستش به او زنگ زد و از او دعوت به کار کرد. کار او ترانزیت فرآورده های نفتی بود و حمید امامی را به یک پروژه ی نفتی معرفی کرد. آن ها باید نفت را از آسیای میانه به خلیج فارس می بردند و سپس به اروپا می فرستادند.

حمید امامی به دوستش گفت که این کار را بلد نیست و دوستش در جواب گفت:"تو همیشه کار را توی کار یادگرفتی و من مطمئن هستم تو با ذهن خلاقی که داری، با عشقی که به کار داری، می توانی این کار را انجام دهی."

ماموریت او در بندرعباس بود و دو هفته ای وقت خواست تا درباره ی این شغل تحقیق کند. او مانند یک کارگر شروع به کار کرد و تلاش کرد راهی پیدا کند که کار سریعتر و با هزینه ی کمتر انجام شود. گلوگاه ها و نقاط ضعف را پیدا کرد. او سرش را تراشید تا از سایت بیرون نرود و تمام تمرکزش روی کار باشد. بعد از سه سال به دبی منتقل شد و ماهی سه هزار دلار درآمد داشت؛ اما محیط دبی را دوست نداشت.

حمید امامی

 

شروع کار برای خود

بیمه با یک جرقه برای او شروع شد. روزی سر ناهار کارفرمایش حرفی به او زد و او ناراحت شد و به مشهد بازگشت. از آن لحظه تصمیم گرفت برای خودش کار کند. 29 اردیبهشت 1386 ساعت 10 صبح با دو بیمه شخص ثالث و با کار بازاریابی در یکی از نمایندگی های بیمه البرز در مشهد کارش را شروع کرد بعد از آن با تلاش و اصرارهای زیاد یکی از نمایندگی های بیمه بانک پارسیان را از آن خود کرد. او برای گرفتن نمایندگی نیاز به گذراندن دوره های آموزشی داشت. این دوره ها بیشتر فنی بودند و حمید امامی جای خالی آموزش انگیزشی را در این دوره ها احساس می کرد و تصمیم گرفت که روزی به عنوان مدرس این دوره را تدریس کند. 1 سال و نیم بعد این امر محقق شد.

او معتقد است با هر فروش بیمه اشکی از گونه ی یک بچه یتیم پاک می شود و خنده بر لب هایش می نشیند. او به بیش از 80 کشور دنیا سفر کرده است و از آموزش های برایان تریسی، جک کنفیلد و سندروفورت بهره گرفته است. همین سفرها باعث شد که نگرش او تغییر کند و چشم انداز بلند مدتی برای خودش تعریف کند:"هر ایرانی، یک بیمه عمر و سرمایه گذاری"

 

جملات قصار حمید امامی

  • ماموریت ما: بهبود زندگی انسان ها است.
  • به جای اینکه دلیل و بهانه ای برای انجام ندادن کاری پیدا کنید، دلیل و بهانه برای انجام آن کار پیدا کنید.
  • آن ها که پشت سر شما بد می گویند به شما حسادت می کنند. بیش از هر کس نیازمند محبت و توجه شما هستند تا می توانید با آن ها مهربان باشید.

حمید امامی

سایت حمید امامی

https://hamidemamimdrt.com

 

آثار حمید امامی

  • نقشه ی گنج
  • ایده های خلاقانه ی فروش بیمه
  • نه به نه در فروش بیمه عمر
  • تجربیات یک فروشنده
  • چگونه به هر کس و هر جا بفروشیم؟

 


آثار حمید امامی که در کتابچین موجود است

  1. کتاب نقشه گنج
  2. کتاب ایده های خلاقانه فروش بیمه

لینک کوتاه

http://ketabch.in/a/1487