×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتابهای خسرو گلسرخی

کتابهای الکترونیک، زندگی نامه و آلبوم تصاویر خسرو گلسرخی

خسرو گلسرخی

نام اصلی : خسرو گلسرخی

زادگاه : رشت

ملیت : ایرانی

تاریخ تولد : 2 دی 1322

محل زندگی : تهران

بیشتر...

تاریخ وفات: 29 بهمن 1352

علت فوت: تیرباران توسط ساواک

آثار

زندگینامه

چکیده

خسرو گلسرخی (khosrow Golsorkhi) شاعر و نویسنده ایرانی، دوم بهمن ماه سال 1322 در رشت زاده شد. خسرو افکار مارکسیستی داشت و این طرز فکر در اثارش به خوبی مشهود است.

وی از جمله روشنفکران آن روزگار بود. این روشنفکری اما برایش دردسر ساز شد. طی برخی از اتهامات دستگیر و برای مدتی درگیر این دادگاه و آن دادگاه و سرانجام به دلیل بیان ازادانه افکار مارکسیستی در دادگاه در یک برنامه زنده، با حکم دادگاه در سال 1352 اعدام شد. پیکر خسرو در قطعه 33 بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

اشعاری که از خسرو به یادگار مانده بود، پس از انقلاب سال 1357 به صورت مجموعه اشعاری با نام های  ادبیات توده، دفاع، سیاست هنر سیاست شعر، خسته تر از همیشه و ای سرزمین من منتشر شد.

خسرو گلسرخی

 

شرح کاملی بر زندگی خسرو گلسرخی

کودکی و روشنفکری موروثی در خانواده گلسرخی

پدر خسرو گلسرخی قدیر و مادرش شمس الشریعه وحید خورگامی بودند. پدر و مادر نیز همانند خسرو از روشنفکران و آزادی خواهان گیلان بودند و خسرو این افکار را از آن ها یاد گرفته و یا به ارث برده بود!

وقتی خسرو پنج ساله بود پدرش از دنیا رفت. مادر خسرو به همراه دو پسرش خسرو و فرهاد که دو سال داشت، به خانه پدرش محمد وحید خورگامی در قم رفت تا آن جا روزگار بگذراند و کودکانش را بزرگ کند.

گفتنی است که پدر بزرگ خسرو در جنبش جنگل، از یاران میرزا کوچک خان جنگلی بود و  همراه او در برابر نیرو های دش گانه انگلیس جنگیده بود. استعاره های جنگلی ها و دامون در اشعارخسرو حکایت از این داستان زندگی پدربزرگش دارند.

خسرو دوران ابتدایی را در دبستان حکیم سنایی و دوران متوسطه را در دبیرستان حکیم نظامی قم به سپری کرد. 19 ساله بود که پدربزرگش هم از دنیا رفت و مسوولیت خانواده بر دوش خسروی جوان افتاد. او برای گذران خرج زندگی، با برادرش فرهاد راهی تهران شد. در خانه کوچکی در محله امین حضور تهران ساکن شدند و خسرو مشغول به کاری تمام وقت شد. خسرو تمام روز را کار می کرد و شب ها را زبان انگلیسی و فرانسه می آموخت و به پژوهش های فرهنگی می پرداخت.

 

آغاز نوشتن این نویسنده آزاده و روشنفکر

خسرو از همان دوران جوانی آغاز به سرودن اشعار و نوشتن متون کرده بود. او این نوشته هایش را با نام های مستعار «دامون»، «خ.گ»، «بابک رستگار»، «افشین راد» و «خسرو کاتوزیان» به چاپ می رساند.

در سال 1347 به سردبیری بخش هنری روزنامه کیهان منصوب شد. سه سال بعد و در سال 1350 نوشته ای جنجالی از وی در ماهنامه نگین چاپ شد که باعث شد گفتگو های زیادی حول آن شکل بگیرد. خسرو با این نوشته به سرزنش شاعران عصر خود که بویی از آزادگی نبرده بودند پرداخته بود.

متن این نوشته چالش برانگیز:

«شاعر که ناخواسته و نادانسته زیر نفوذ سیاست هنری روزگارش قرار گرفته است...او از کلمات و شرایط عینی زندگی می ترسد. شاعر در مقام تولید کننده ای تکیه زده که منطبق شدن کالایش با ضوابط جاری حتمی می نماید. آیا شعر نمی تواند دهان به دهان جریان و هستی گیرد و گردن نهادن به ایجاد آن گونه کالا ضرورت دارد؟ او گوشه نشین، حاشیه پرداز و منزوی شده، به متلاشی کردن نقش تاریخی شاعر و حقیقت شعر نشسته است... شاعر چون در کوران واقعیات نیست، چون در زندگی روزمره در میان مردم دیده نمی شود، شعر او نه رنگی از مردم دارد و نه رنگی از زندگی.»

از این قبیل  نوشته های خسرو اما تنها محدود به یک بار نشد و چندی بعد در مرداد ماه نوشته ای دیگر از خسرو در همان ماهنامه به چاپ رسید. عنوان این نوشته «سیاست هنر، سیاست شعر» بود . خسرو در این نوشته برخی از شاعران از فرنگ برگشته را سوداگران هنر خوانده و این گونه نوشته:« ما شاهدیم که این عروسکان کوکی معصوم! مشتی کلمات قصار از قلب پر عفونت سیاست هنر سوداگرانه حفظ کرده اند و هر جا که فرصتی دست می دهد همان ها را تکرار می کنند: هنر مردم یعنی حرف مفت، حالا هنگام آن است که در بند معماری شعر باشیم.»

این نوشته خسرو ادامه دار شد و بخش دومش در شهریور همان سال در ماهنامه نگین چاپ شد. بعد ها این متون به همت بیژن اسدی در کتابی گرد هم آورده و چاپ شدند.

خسرو گلسرخی (khosrow Golsorkhi)

 

ازدواج خسرو با زنی هم فکر و عقیده خودش

خسرو گلسرخی زمانی که سردبیری بخش هنری روزنامه کیهان را بر عهده داشت، با عاطفه گرگین آشنا شد و این آشنایی به ازدواج کشیده شد. عاطفه شاعر، نویسنده و پژوهشگر بود. خسرو و عاطفه صاحب پسری شدند که نام «دامون» را بر او نهادند.

 

خسرو در میان کشاکش بازی های سیاسی زمانه

سال های جوانی زندگی خسرو همزمان با به وجود آمدن جنبش های چریکی در ایران شده بود. نیمه اول دهه 1350 بود که این سازمان ها با هدف مبارزه مسلحانه با حکومت شاه پا به میدان گذاشتند. یکی از آن ها سازمان چریک های فدایی خلق بود. جوانان تندروی انقلابی مانند خسرو جذب این سازمان شدند. خسرو گلسرخی به همراه کرامت دانشیان، با آنکه ارتباط مستقیم با فداییان خلق نداشتند، اما گرایش جدی به آن داشتند و دو چهره اصلی این سازمان به شمار می رفتند. گروه 12 نفره عضو این سازمان متهم به آسیب رساندن به خانواده شاه شدند و در سال 1351 دستگیر شدند. پس از این دستگیری کرامت دانشیان توسط امیرحسین فطانت لو رفت.

خسرو گلسرخی

 

عاقبت مشابهی که انتظار هر شاعر روشن فکر، آزاد اندیش، و جسوری را می کشد...

افراد دستگیر شده در دادگاهی نظامی در سال 1352 محاکمه شدند. در این محاکمه که از تلویزیون ملی ایران پخش شد، هفت نفر از آنان شامل گلسرخی، دانشیان، مقدم سلیمی، بطحائی، سما کار، علامه زاده و رحمت الله جمشیدی متهم به اعدام شدند. دو نفر از آنان به پنج سال حبس و سه نفرشان به سه سال حبس محکوم شدند. تعدادی از متهمان اعتراف کردند و از شاه طلب بخشش کردند. اما 5 تن از آنان شامل خسرو گلسرخی، دانشیان، طیفور بطحایی، عباسعلی سماکار و رضا علامه نژاد حتی پس از شکنجه های شدید، جسورانه پای کارشان ایستادند و دهان به اعتراف بازنکردند. بلکه آن محاکمه  که از طریق تلویزیون نیز پخش می شد را فرصتی یافتند تا عقاید مارکسیستی و انقلابی خود را بیان و از آن ها دفاع کنند. این افراد که طالب بخشش شاه نشدند، ناگزیر به پای چوبه دار رفتند.

این جسارت فوق العاده خسرو موجب محبوبیت بسیار او میان مردم جامعه شد.

از متن دفاعیه خسرو در دادگاه:« من یک مارکسیست-لنینیست هستم. برای نخستین بار عدالت اجتماعی را در مکتب اسلام جستم و آن گاه به سوسیالیسم رسیدم.»

 آن چه خسرو در مقایسه خودش با امام حسین در زمینه آزادگی گفته است:« زندگی مولا حسین نمودار زندگی اکنون ماست که جان بر کف، برای خلق های محروم میهن خود در این دادگاه محاکمه می شویم. او در اقلیت بود؛ و یزید بارگاه، قشون، حکومت و قدرت داشت. او ایستاد و شهید شد. هرچه یزید گوشه ای از تاریخ را اشغال کرد، ولی آن چه که در تداوم تاریخ تکرار شد، راه مولا حسین و پایداری او بود، نه حکومت یزید. آن چه را که خلق ها تکرار کردند و می کنند راه مولا حسین است. بدین گونه است که در یک جامعه مارکسیستی، اسلام حقیقی به عنوان یک رو بنا قابل توجیه است، و ما نیز چنین اسلامی را اسلام حسینی، و اسلام علی را تایید می کنیم.»

خسرو بیست و نهم بهمن ماه سال 1352 در سن 30 سالگی اعدام شد و در قطعه 33 بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. دو مجموعه به نام های «دستی میانه دشنه و دل» و «من در کجا جهان ایستاده ام» پس از مرگ خسرو به همت کاوه گوهرین منتشر شدند.

فیلم روند محاکمه و دفاعیه خسرو، به غیر از همان موقع که مستقیم از تلویزیون پخش شد، یک بار در 29 بهمن ماه سال 1357 و یک بار 18 بهمن ماه سال 1385 هم از شبکه سه تلویزیون پخش شد. البته نه به صورت کامل و فقط بخش هایی از آن نمایش داده شد.

khosrow Golsorkhi

 

سرنوشت همسر و فرزند خسرو پس از اعدام وی

عاطفه گرگین که پس از 4 سال زندگی مشترک همسرش را بر اثر اعدام از دست داده بود، به مدت 4 سالم محکوم به حبس شد و سرپرستی دامون، به عمویش فرهاد محول شد.

 

چند بیت از این شاعر آزاده

ملاقاتی

آمد

دستش به دستبند بود

از پشت میله ها

عریانی دستان مرا ندید

اما

یک لحظه در تلاطم چشمان من نگریست

چیزی نگفت

رفت

اکنون اشباح از میانه هر راه می خزند

خورشید در پشت پلک های من اعدام می شوند

تو رفتی

تو رفتی

شهر در تو سوخت

باغ در تو سوخت

اما دوست جوانت

بشارت فردا

هر سال سبز می شود

و با شاخه های زمزمه گر در تمام خاک

گل می دهد

گلی به سرخی خون

خاکستر

دستی به سپیدی روز

پنجره را گشود

سرما و سوز

بیدار

بر پلک ها من نشست

اکنون خاکستر شب را

باد در کوچه می برد.

هیمه

با سلامی به گرمای هوای بوشهر

هیمه...

نه آن که فکر کنی سر است

که من

در تهاجم کولاک

یک جا تمام هیمه های جهان را

انبار کردم

در پشت خانه ام

و در تفکر یک  باغ آتشم

به تنهایی  من هیمه ام

 برادر خوبم

بشکن مرا

برای اجاق سردت

آتشم بزن...

من هیمه ام

برادر خوبم...

سلامی دیگر

ویرانگری، اساس نبرد است

ویرانگری

نوید آبادی

هر آن چه ساختند

از خشت خشت

ویران آباد...

ای لاله های میهن من

گلگونه های افسرده،

گو بی شما

تاریخ را هر آن چه بسازند

ویران آباد

آبادی ضحاک ویران آباد...

تساوی

معلم پای تخته داد می زد

صورتش از خشم گلگون بود

و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان بود

ولی آخر کلاسی ها

لواشک بین خود تقسیم می کردند

وان یکی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می زد

برای آنکه بی خود های و هو می کرد و با آن شور بی پایان

تساوی های جبری را نشان می داد

خطی خوانا به روی تخته ای کز ظلمتی تاریک

غمگین بود

تساوی را چنین بنوشت

یک با یک برابر هست

از میان جمع شاگردان یکی برخاست

همیشه یک نفر باید به پا خیزد

به آرامی سخن سر داد

تساوی اشتباهی فاحش و محض است

معلم مات بر جا ماند و او پرسید

گر یک فرد انسان واحد یک بود آیا باز

یک با یک برابر بود

سکوت مدهوشی بود و سوالی سخت

معلم خشمگین فریاد زد

آری برابر بود

و او با پوزخندی گفت

اگر یک فرد انسان واحد یک بود

آن که زور و زر به دامن داشت بالا بود

وانکه قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت

پایین بود

اگر یک فرد انسان واحد یک بود

آن که صورت نقره گون چون قرص مه می داشت

بالا بود

وان سیه چرده که می نالید پایین بود

اگر یک فرد انسان واحد یک بود

این تساوی زیر و رو می شد

حال می پرسم یک اگر با یک برابر بود

نان و مال مفت خواران

از کجا آماده می گردید

یا چه کس دیوار چین ها را بنا می کرد؟

یک اگر با یک برابر بود

پس که پشتش زیر بار فقر خم می شد؟

یا که زیر ضربت شلاق له می گشت؟

یک اگر با یک برابر بود

پس چه کس آزادگان را در قفس می کرد؟

معلم ناله آسا گفت:

بچه ها در جزوه های خویش بنویسید؛

یک با یک برابر نیست...

 

چند جمله ماندگار از خسرو گلسرخی

  • پرندگان همه خیس اند...و گفتگویی از پریدن نیست. در سرزمین ما پرندگان همه خیس اند، در سرزمینی که عشق کاغذی است، انتظار معجزه را بعید می دانم.
  • لیلای من همیشه پشت پنجره می خوابد، و خوب می داند که من سپیده دمان بدون دست می آیم و یارای گشودن پنجره با من نیست...

 

گلسرخی

ویکی پدیای خسرو گلسرخی

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88_%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%B1%D8%AE%DB%8C

 

آثار خسرو گلسرخی

  • مجموعه اشعار
  • خسته تر از همیشه
  • ای سرزمین من
  • سیاست هنر، سیاست شعر
  • نیما و حقیقت خاکی
  • ادبیات توده
  • واپسین دم استعمار
  • بیشه بیدار
  • پرنده خیس
  • آخرین دفاع

 


آثار خسرو گلسرخی که در کتابچین موجود است

  1. کتاب مجموعه آثار خسرو گلسرخی

لینک کوتاه

http://ketabch.in/a/3601