×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود رایگان کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
داستان های اعصاب خورد کن

دانلود کتاب داستان های اعصاب خورد کن

داستان های اعصاب خورد کن
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

جزئیات
فهرست

نام کتاب : داستان های اعصاب خورد کن

نویسنده : حمیدرضا رضوانی اول

ناشر : آرسس

تعداد صفحات : 52 صفحه

شابک : 978-622-6562-07-2

تاریخ انتشار : 1398

رده بندی دیویی : 62/8فا3

دسته بندی : داستان های کوتاه, داستان های آموزنده

نوع کتاب : Epub

قیمت نسخه الکترونیک : رایگان


معرفی کتاب

"داستان های اعصاب خوردکن-بر اساس واقعیت"
کتاب حاضر اثری از حمیدرضا رضوانی اول می باشد که توسط انتشارات آرسس منتشر شده است.
این داستان‌هایی که در این کتاب می‌خوانید، همگی واقعیت هستند، یعنی هم واقعیت روزمره جامعه ما هستند، و هم داستان‌های واقعی هستند که برای شخص نویسنده اتفاق افتاده است و یا همین طور که در رو و زیر جامعه در حال حرکت بوده به چشم دیده، و یا با گوش شنیده است. البته منظور این نیست که کسی برای او تعریف کرده باشد، منظور این است که چند قدم آن طرف‌تر واقعاً اتفاق افتاده و او با گوش شنیده است، اما از روی حیا و یا اینکه از فضولی بدش می‌آمده نگاه نکرده اما از آنجایی که انسان وقتی چیزی توی دستش باشد نمی‌تواند جلوی گوش‌هایش را بگیرد، شنیده و با قلمی در این دستش بوده، روی کاغذی که در آن دستش بوده، نوشته!
داستان‌های اعصاب خورد کن گوشه‌ای از عادات و رفتارهای اجتماعی ماست. این داستان‌ها را نخوانیم تا اعصابمان بیشتر خورد شود. بخوانیم تا نکنیم... اعصاب دیگران را خورد!
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
" یه روز آقای ژارگیل داشت رانندگی می‌کرد.
بزارید همین آغاز داستان، این توضیح رو بدم که ژارگیل از دو واژه ژار و گیل تشکیل شده که هیچ کدوم هیچ مفهومی نداره. البته ممکنه از ابتدای واژه ژاروان‌جان و انتهای واژه نارگیل تشکیل شده باشه که چون اون ژاروان‌جان نیست و ژان‌وال‌ژان هست پس این نظریه رو کلاً باید کنار گذاشت.
حالا می‌تونیم ایشون رو در این داستان به نام کوچیک صدا بزنیم تا مشکلی پیش نیاد! نام اصلی ایشون اکبر هست اما از اونجا که باید از نام‌های پارسی استفاده کنیم پس اکبر در این داستان نام «سیاوش» رو برای خودش انتخاب کرد.
بامداد یک روز آفتابی که آلودگی هوا اجازه نمی‌داد از آسمان آبی زیبا لذت ببری، سیاوش داشت با احتیاط در خیابان رانندگی می‌کرد. ناگهان یک کامیون بزرگ از فرعی به داخل خیابان اصلی پیچید و کل خیابان دو بانده رو اشغال کرد. مقداری از شن‌های داخل کامیون روی آسفالت ریخت و زیر لاستیک ماشین سیاوش رفت.
ماشین سیاوش مقداری لغزید اما خوشبختانه مشکلی پیش نیومد. سیاوش چند بار تلاش کرد تا از کامیون سبقت بگیره اما هر بار که به کامیون نزدیک می‌شد گرد و خاک زیادی روی شیشه ماشین می‌نشست و چند بار هم سنگریزه‌های کوچک روی شیشه ماشین خورد و سبب شد تا سیاوش دست از تلاشش برداره.
کامیون لاین سبقت رو اشغال کرده بود و لاین دوم هم توسط ماشین‌هایی که دوبله و سوبله پارک کرده بودند مسدود شده بود. یعنی اگر سیاوش می‌خواست از سمت راست کامیون سبقت بگیره تا نصفه می‌رفت و بعد یهویی با چند ماشین که خیابان را مسدود کرده بودند روبرو می‌شد و دوباره باید به پشت سر کامیون بر می‌گشت.
سیاوش بر خلاف همیشه که عادت نداشت بوق بزند به کامیون بسیار نزدیک شد و گرد و خاک و سنگریزه‌ها را به جان خرید و شروع کرد به بوق زدن و چراغ دادن تا راننده کامیون برای عبور، راه بدهد. بعد هم شیشه را پایین داد و سرش را بیرون کرد تا چند عدد دری وری و یا سخنان رکیک، نثار راننده کامیون کند تا مقداری آرام شود."

فهرست مطالب

این کتاب فهرست ندارد.

%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

کتاب های دیگری از نویسنده حمیدرضا رضوانی اول

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
حمیدرضا

این کتاب نگاهی انتقادی به زندگی ما ایرانیان دارد. داستانهای کتاب همه مسیری پرچالش را طی میکند که گاه اعصاب خواننده را از اتفاقات بد پشت سر هم به هم میریزد. گرچه چاشنی طنزی که با داستانها آمیخته همچون شکر، نوشیدن قهوه تلخ را گوارا میکند

1399-05-24

برچسب ها