×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتابهای مهستی گنجوی

کتابهای الکترونیک، زندگی نامه و آلبوم تصاویر مهستی گنجوی

مهستی گنجوی

زادگاه : گنجه

ملیت : ایرانی

تاریخ تولد : سال 490 هجری قمری

محل زندگی : گنجه

پیشه : دبیر و شاعر

بیشتر...

تاریخ وفات: سال 577 قمری

سبک نوشتاری: رباعی

محل دفن: شهر گنجه در کشور آذربایجان

آثار

زندگینامه

چکیده:

مهستی گنجوی، یکی از بزرگ ترین و برجسته ترین رباعی سرایان ادبیات ایران بعد از خیام و اولین زن شاعر آذربایجان است. او در اواخر قرن پنجم و ابتدا قرن ششم هجری می زیسته است. از او مجموعه کاملی در دست نیست و اشعار وی به صورت بسیار پراکنده منتشر شده اند. کهستی گنجوی را پایه گذار سبک شهر آشوب در شعر رباعی فارسی می دانند. دیوان او مهستی نام داشته و هم اکنون، از او کتاب رباعیات مهستی گنجوی در دسترس است.

مهستی گنجوی

شرح کاملی بر زندگی مهستی گنجوی

ویژگی های مهستی

مهستی گنجوی، شاعر رباعی سرا ایرانی اهل گنجه بوده است. البته برخی از تذکره ها او را به نیشابود و حتی بدخشان و خجند نسبت می دهند. گفته می شود ممکن است نام او منیژه نیز باشد. او راه بی بی مهستی و ماه خاتون نیز می نامیدند. تاریخ ولادت دقیقی از او در دسترس نیست و احتمال می رود در حدود سال 490 هجری قمری به دنیا آمده باشد. معنی اسم او ماه بانو یا خانم بزرگ است. او دومین شاعر زن از دوران بسیار قدیمی ایران است و شاید بتوان گفت اولین زنی بوده که توانست از بند کلیشه ها و مرد سالاری ها رها شود و شعر زنانه بسراید. مهستی از سن چهار سالگی به مکتب خانه می رفت و به سبب هوش و ذکاوتش در ده سالگی درس های خود را در مکتب خانه با موفقیت به اتمام رساند.

او از شاعران دوره سلطنت سلطان سنجر سلجوقی به شمار می رفته و همسر وی، امیر احمد تاج الدین از درباریان سلطان سنجر بوده است و خود مهستی نیز نزد درباریان از مقام و منزلت بالایی برخوردار بوده است. مهستی قبل از آمدن به درمان سلجوقیان، در گنجه و سپس مدتی را در مرو و زنجان زندگی می کرده است. او سپس بعد از سرنگونی حکومت سلجوقی، مجددا به گنجه برگشت. گفته می شود دیوان او تا قرن دهم هجری نیز در دسترس بوده است که با حمله عبید الله خان ازبک به شهر هرات، نابود شده و دیگر در دسترس نیست. در نزهة المجالس (تألیف در قرن هفتم) ۶۱ رباعی به نام مهستی آمده که قدیمی ترین و موثق ترین مجموعه ترانه های مهستی است.

 

اشعار مهستی و نو آوری اش

مهستی گنجوی در انتخاب موضوعات شعری اش ابتکار به خرج داده و صاحبان حرفه های مختلف، عشق و شیدایی، شوخ طبعی و رعنایی را توصیف کرده است. او درباره دلبران بزار، پاره دوز، پتک زن، بافنده، حمامی، خاک بیز، نانوا، سوزن ساز، خیــّاط، کله پز، زین ساز، قصاب، صحاف، لباس شوی، میوه فروش، نجــّار، کلاه دوز، نعلبند وبسیاری پیشه های دیگر عاشقانه سروده است. برخی از متعصبان، در ادبیات به دلیل زن بودن به او توجهی نداشته و حتی گاهی تهمت های ناروا زده اند.

مهستی معاصر با شاعران معروفی همچون ادیب صابر، سید حسن غزنوی، پور خطیب، رشید وطواط، انوری و عبدالواسع جبلی بوده است. حتی عطار نیشابوری در وصف مهستی چنین سروده است:

مهستی، آن دبیر پاک جوهر
مقرب بود پیش تخت سنجر
اگر چه روی اوبودی نه چون ماه
ولیکن داشت پیوندی بد و شاه

از مهستی هم اکنون دیوان کوچکی به نام مهستی نامه به سعی فریدون نورزاد جمع آوری شده که کامل ترین اثر به جای مانده از اوست. دیوان او مشتمل بر 315 رباعی و 690 بیت دیگر که دارای غزل و قطعات و لغر و مطایبات و همینطور یک نامه ی منظوم زیبایی است.

وی زنی زیبا و خوش ظاهر بوده و علاوه بر شاعری، در نواختن چنگ و عود نیز مهارت داشته است. بر اساس برخی از منابع، مهستی گنجوی احتمالا در سال 576 یا 577 هجری قمری وقتی حدودا 88 سال داشته، دیده از جهان فرو بسته است. مزار او در آرامگاه حکیم نظامی قرار دارد.

 

بخشی از اشعار زیبای مهستی گنجوی:

با من لب تو چو زلف تو بسته چراست؟

چشم خوش تو خصم من خسته چراست؟

بروی کمان مثالت اندر حق من

گر نیست جفای چرخ پیوسته چراست؟

*

گفتی که بدین رخان زیبا که مراست

چون خلد، وثاق تو بخواهم آراست

امروز در این زمانه آن زهره که راست؟

تا گوید کان خلاف گفتی با راست

*

بازار دلم با سر سودات خوش ست

شطرنج غمم با رخ زیبات خوش ست

دائم داری مرا تو در خانه مات

ای جان و جهان مگر که با مات خوش ست

*

در میکده پیش بت تحیّات خوش است

با ساغر یک منی مناجان خوش است

تصبیح و مصلای ریائی خوش نیست

زنّار مغانه در خرابات خوش است

*

صحّاف پسر که شهرهٔآفاق است

چون ابروی خویشتن به عالم طاق است

با سوزن مژگان بکند شیرازه

هر سینه که از دل غمش اوراق است

*****************

در فغانم از دل دیر آشنای خویشتن
خو گرفتم همچو نی با ناله های خویشتن
جز غم و دردی که دارد، دوستی ها با دلم
یار دلسوزی ندیدم در سرای خویشتن
من کی ام؟ دیوانه ای کز جان خریدار غم اوست
راحتی را مرگ می داند برای خویشتن
شمع بزم دوستانم، زنده ام از سوختن
در ورای روشنی بینم فنای خویشتن
غنچه ی پژمرده ای هستم که از کف داده ام
در بهار زندگی، عطر و صفای خویشتن
آرزوهای جوانی، همچو گل بر باد رفت
آرزوی مرگ دارم از خدای خویشتن
همدمی دلسوز نبود، مهستی را همچو شمع
خود بیابد اشک ریزد، در عزای خویشتن

مهستی گنجوی

ویکی پدیا مهستی گنجوی:

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%87%D8%B3%D8%AA%DB%8C_%DA%AF%D9%86%D8%AC%D9%88%DB%8C

 

آثار به جای مانده از مهستی گنجوی:

  • دیوان مهستی

 


آثار مهستی گنجوی که در کتابچین موجود است

  1. کتاب رباعیات مهستی گنجوی

لینک کوتاه

http://ketabch.in/a/3538