×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
نغمه ی عشق زیر باران

دانلود کتاب نغمه ی عشق زیر باران

نغمه ی عشق زیر باران
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

جزئیات
فهرست

نام کتاب : نغمه ی عشق زیر باران

نویسنده : آناند کومار

ناشر : آوای آرامش

مترجم : زهرا جیرانی

تعداد صفحات : 156 صفحه

شابک : 978-622-7539-27-1

تاریخ انتشار : 1399

رده بندی دیویی : 823/92

دسته بندی : رمان های خارجی, داستان و رمان های عاشقانه

نوع کتاب : PDF

قیمت نسخه الکترونیک : 18900 تومان


معرفی کتاب

"نغمه عشق زیر باران"
رمان عاشقانه حاضر اثری از آناند کومار با ترجمه زهرا جیرانی می باشد که  توسط انتشارات آوای آرامش منتشر شده است.
آناند کومار این رمان عاشقانه را با این مقدمه آغاز کرده است:
چگونه میتوان دختری 23 ساله که رویاهایی به وسعت یک اقیانو س داشت را، توصیف کرد؟ دختر ی زیبا و در عین حال بلندپرواز، که بیش از اطرافیانش به روحیه و احساسات خود آگاه بود و درون قلبش جایگاهی امن ر ا به من اختصاص داد ه بود. او کارهای زیادی در اوقات فراغتش انجام می داد. اما بازی بدمینتون و گوش دادن به موسیقی از کارهای موردعلاقه اش بود. زمانی که تصمیم گرفتم ا و را رها کنم، او تنها لبخند می زد تا مانع جاری شدن اشک هایش شود .
 باوجود این که از آن ماجرا دو سال میگذرد، اما هنوز هم به او فکر می کنم. مایلم بدانم چه اندازه برای او اهمیت داشتم یا اینکه در لیست چیزهایی که به آنها عشق می ورزید، در چه جایگاهی بودم؟ اگر این سؤال را دو سال پیش از او پرسیده بودم، بی شک می گفت: «در صدر لیست.»
 همیشه هنگامی که به من احتیاج داشت، کنار ش بودم. اما درست زمانی که بیش از هر وقت دیگری مرا عاشقانه دوست داشت، رهایش کردم. روزهایی را به یاد می آورم که لحظات خوشی را برای او رقم می زدم تا جایی که از شدت خنده، به گریه می افتاد. حال با انبوهی از خاطرات به جایی که آخرین بار او را دیده بودم، باز می گردم.
دو سال آخر دانشکده من با ا و سپری شد، دو سالی که شایستگی آن را داشت که یک عمر به طو ل انجامد. هرگز تصور نمی کردم بتوانم روزی را بدون او سپر ی کنم، درحالی که هم اکنون، فقط با خاطراتش زندگی می کنم. اگرچه این روزها سرگرم کار و زندگی هستم، اما سکوت و تنهایی همراه همیشگی من هستند. تنها کسی که با تمام وجود عاشقانه دوستش داشتم، فقط و فقط ساکشی بود؛ درحالی که یقین دار م من نیز برای او به اندازه ی یک دنیا می ارزیدم. زندگی کسالت بار من در فراز و نشیب خاطرات ناتمام حرکت می کرد و مدتی طول کشید تا بتوانم نقطه ضعفهای خود را دریابم و حال از درک آنها خوشحالم. حتی تصور نمی کردم به مکانی که روزی همه چیز در آن به پایان رسیده است، بازگردم .
 همان طور که آن خاطرات خوش و افکار پیاپی، مثل سکه ای که در هو ا پرتاب شده بود در ذهنم می چرخید، احساس می کردم همانند روحی سرگردان در میان انبوهی از جمعیت هستم. در ماه جولا ی بودیم و بارش باران در این ماه دور از انتظا ر نبود. قطرات باران که بر روی گلها نقش بسته بودند، منظره ی هنری زیبایی را ترسیم می کردند که این زیبایی تنها با ورود قطار به تونل تکامل می یافت. یادآوری چشمک های او و مرور خاطراتمان، غوغایی درون من به پا کرده بود که قلبم را به رعشه می انداخت. حتی افرادی که در قطار مشغول پذیرایی بودند، نمی توانستند مرا از حس و حال عجیبی که داشتم، بیرون بیاورند. به گونه ای در دنیای خاطرات غرق شده بودم که حتی صدای پچ پچ افرادی که در آنجا حضور داشتند، باعث نمی شد از افکارم بیرون بیایم.
ایستادن کنار درهای واگن، یکی از کارهای موردعلاقه ام در قطار بود؛ برای اینکه از سایر افراد فاصله بگیرم درست در کنار در می ایستادم. هوای تازه و عطر و بوی آن روستا، خاطرات تلخ و شیرینی را در ذهنم تداعی می کرد.
 هما نطور که در افکار عمیق خود غرق بودم به آرامی دستم را رو ی پنجره ای که بخارگرفته بود حرکت دادم و شکل x را روی آن کشیدم. بخار روی پنجره را پاک کردم و به درختان چشمک زن نگاه کردم. طنین ملایم و آرامش بخشی در گوش من می پیچید؛ گویی هر کلمه از آن اشعار، قلبم را لمس می کرد. ای کاش به ا و اجازه نمی دادم تا این حد از من دور شود زیرا احسا س از دست دادن او قلبم را به درد می آورد و بار گناهانم را بیشتر می کرد. قطره اشک کوچکی در گوشه ی چشمانم خشک شد. در حالی که قلبم در فراق او می سوخت، با خود می گفتم که: «چطور می تونم اون چند روز گذشته و اتفاقات بینمون رو تغییر بدم؟

فهرست مطالب

این رمان شامل 17 فصل می باشد

%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
برچسب ها