×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود رایگان کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
گرگ های سیاه - جلد اول

دانلود کتاب گرگ های سیاه - جلد اول

گرگ های سیاه - جلد اول
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

جزئیات
فهرست

نام کتاب : گرگ های سیاه - جلد اول

نویسنده : کیت الیوت

ناشر : طلوع ققنوس

مترجم : حانیه مالمیر

تعداد صفحات : 491 صفحه

شابک : 978-622-99606-5-3

تاریخ انتشار : 1396

رده بندی دیویی : 813/6

دسته بندی : داستان نوجوان

نوع کتاب : Epub

قیمت پشت جلد : 65000 تومان

قیمت نسخه الکترونیک : رایگان


معرفی کتاب

"گرگ های سیاه-جلد اول"
کتاب حاضر با عنوان اصلی (Black Wolves) اثری از کیت الیوت (Kate Elliott) می باشد با ترجمه ای از حانیه مالمیر، توسط انتشارات طلوع ققنوس منتشر شده است.
داستان در رابطه با فرمانده ای است که برای نجات جان فرزند شاه و جایگاهش تلاش می کند. پس از 22 سال که گرگ های سیاه قلع و قمع شدند و شاه نیز کشته شده است کیلس که در تبعید به سر می برد خیلی دورتر از محلی که محافظت آن را به عهده دارد زندگی می کند...
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
" زمانی که تایرس پایین پرید، کالسکه تکان خورد، جیل از جا جست، لبه نرده را گرفت و خودش را بالا کشید. وقتی که او از ایوان آویزان شده بود، تایرس و کسد به سمت تاریکی چیره بر خیابان‌های شب دویدند. مشخص بود که جیل را ترک می کنند. حتماً رفتن آنها به صلاح جیل بود. به هر جهت او سرش به چیزهای دیگری گرم بود. دست چپش که خراشیده شده بود را فوت کرد و خونی که از آن جاری بود را با پرده پاک کرد. سپس به داخل رفت. در همه سمتش صدای زنگ طنین انداز شده بود، صدای آنها مانند درخشیدن نور بود، البته اگر نور صدا داشت. تارهایی طلایی او را به دام انداختند. وزنه ای به بالای سرش برخورد کرد و همه چیز تیره شد. اولین چیزی که بعد از آن فهمید این بود که روی خاک دراز کشیده بود و تمام غذای ارزان خورده‌شده آن شب را بالا می‌آورد. زمانی که بالا آوردنش متوقف شد، چند لحظه شروع به کشیدن دستها و زانوهایش کرد. تا زمانی که تشخیص داد؛ میتواند بدون غش کردن سرپا بایستد. برادرش شِواد  بالای سرش ایستاده بود، فقط یک دامن مردانه کتان به تن داشت، طوری که گویی فقط یک تکه پارچه به دور بدن عریانش پیچیده بود. تا با مزاحمی سروکله بزند. قیافه اش همانی بود که جیل صدبار یا بیشتر طی سالها دیده بود. «اینجا چه غلطی می‌کنی، جیل؟ تو صریحاً از اومدن به اینجا منع شدی.» جیل در حالی که روی پاهایش تلوتلو می‌خورد با صدایی گرفته گفت: «میشه یه آب بدی بنوشم؟» سرش تیر میکشید و پاهایش میلرزید. ولی هرگز در برابر برادران خندان و مقدسنما و بدون ریشش زانو نمیزد. «تا همین الانشم زیاد از حدت خوردی. البته شاید خودت اینو وقت بالا آوردن متوجه شده باشی.»"
 

فهرست مطالب

این کتاب فهرست ندارد.

%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

کتاب های دیگر انتشارات طلوع ققنوس

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
برچسب ها