دانلود کتاب نقطه ی پنهان موفقیت های اجتماعی

معرفی کتاب

"نقطه پنهان موفقیت های اجتماعی"
کتاب حاضر اثری از محمد معتمدیان می باشد که توسط انتشارات آتریسا منتشر شده است.
در سال‌های اخیر کتاب «راز » شاید یکی از کتاب‌هایی باشد که سعی داشته است نقطه‌ی پنهان را در زندگی افراد بشر برملا کند؛ ولی نویسندگان کتاب راز دانسته یا ندانسته با اتکا به کم فکری مردم و خصوصیات اخلاقی آنان که سخن افراد بزرگ یا بزرگ‌شده‌ را به عنوان سند می‌پذیرند، در ابتدا با معرفی نظریات افراد بزرگ یا بزرگ‌شده‌ای چون «باب پراکتور» فیلسوف، نویسنده و استاد شخصی؛ «دکتر جو ویتال» متخصص مابعدالطبیعه؛ متخصص بازاریابی و نویسنده؛ «جان آسارف» کارفرما و متخصص کسب درآمد؛ «دکتر جان دمارتینی» فیلسوف، طبیب مفصلی و متخصص رشد شخصی؛ «دکتر ونیس ویتلی» روانشناس و مربی توانمندی‌های بالقوّه‌ی ذهن؛ «مایکل برنارد بکویت» طراح و بنیان‌گذار مرکز معنوی بین‌المللی آگاپه؛ «جک کانفلید» نویسنده، معلم، مربی زندگی و سخنران الهام‌بخش؛ در تأیید سخنان خود، فکر خواننده را از ابتدایی‌ترین اصول علمی منحرف کرده‌اند. مولف در این کتاب سعی دارد تنها با اتکا بر قدرت تجزیه و تحلیل خواننده‌ و مطابقت کشفیات خود با واقعیت جامعه‌ی کنونی و تاریخ زندگی بشر و با استناد به کتب الهی و علوم علمی حقیقت و واقعیت کشفیاتش را اثبات کند اگر چه هدف مولف اثبات یافته‌هایش و توسل به سخن بزرگان، گمراه کردن خواننده یا رسیدن به منافع شخصی و فروش کتاب نیست زیرا به قول سعدی «مشک آن است که ببوید نه آنکه عطار بگوید».
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
"بعد از خدمت برای اینکه پدرم به من زیاد زور نگوید و بتوانم روی پای خود بایستم برای مدتی خانه خواهرم بودم در نهایت با پیشنهاد خواهرم در همان دوران شرکت علیرغم میل باطنیم و فقط به خاطر اینکه دیگر سر بار کسی نباشم و خانه مستقلی داشته باشم تن به ازدواج دادم. اختلافات من با خانواده‌ی همسر همزمان با اخراجم از شرکت باعث شده بود که دیگر از هم دور شوم و برای گذران زندگی با تاکسی کار می‌کردم. هر چه فکر می‌کردم که علت این همه بد بیاری و بدسِرّ چیست، نمی‌فهمیدم در دوران کار در شرکت در چند شغل سرمایه‌گذاری کرده بودم؛ ولی به هر کاری می‌پرداختم آن کار کساد می‌شد یک بار زمینی را خریدم تا شاید با نگه‌داری آن و افزوده شدن قیمتش سودی نصیبم شود؛ ولی چند سالی که زمین را داشتم قیمت زمین راکد شده بود و بعد از اینکه به علت رکود بخش مسکن، در بخش دیگری سرمایه‌گذاری کردم درست چند روز بعد از فروش زمینم، بازار مسکن رونق یافت و کسی که زمینم را خرید، در عرض دو ماه، به قیمت چند برابر زمینم را فروخت و نفر بعدی بعد از هشت ماه این‌چنین به محض سرمایه‌گذاری در بخش‌های دیگر، آن بخش هم از رونق می‌افتاد. من زیان‌های مالی شدیدی دادم، عجیب بود، موقعی که کنار پدرم بودم همیشه سود می‌کردم؛ ولی پدرم اموالم را از من می‌گرفت و حال علل ناشناخته نمی‌گذاشت من پیشرفت کنم."