دانلود کتاب الماس های قاتل

معرفی کتاب

"الماس های قاتل"
کتاب حاضر با عنوان اصلی (Cat among the pigeons ) اثری از آگاتا کریستی (Agatha Christie) می باشد که با ترجمه ای از بهرام افراسیابی توسط انتشارات مهرفام منتشر شده است.
آگاتا کریستی از جمله بانوان شناخته شده و نویسندگان به نام در زمینه داستان های جنایی می باشد. او همچنین با نام مستعار «مری وستماکوت» داستان های عاشقانه و رومانتیک نیز نوشته است. آثار او مشتمل بر 66 رمان جنایی می باشد که از معروف ترین آن ها می توان به «ماجراهای هرکول پوآرو» و «خانم مارپل» اشاه کرد. نام آگاتا کریستی بعد از نام ویلیام شکسپیر در کتاب رکوردهای گینس در زمینه نویسندگان پرفروش آورده شده است. بیش از یک میلیارد نسخه از کتاب های او به زبان انگلیسی و یک میلیارد نسخه دیگر آن ها به 103 زبان زنده دنیا ترجمه شده است.
این رمان دارای دو بعد جنایی و امنیتی می باشد که البته معمای امنیتی آن طولانی تر و از ابتدا تا انتها را در بر می گیرد در حالی که معمای جنایی داستان تنها حوادث میانی را تشکیل می دهد. با این که میتوان گفت که کریستی در عنوان معمای جنایی موفق تر عمل کرده و باز هم میتوان اعلام کرد که معمای قتل های پی در پی مدرسه مدوبانک، به ذهن کمتر نویسنده ی جنایی می رسد، از سوی دیگر معمای امنیتی داستان بسیار ضعیف است و حتی به ساختار داستان لطمه وارد کرده است. در ابتدا میبینیم که جواهرات یک شاهزاده بسیار ثروتمند در داخل راکت های دختر جوانی وارد انگلستان می شود و بدون اینکه کسی سراغ آنها بیاید تا مدت ها داخل آن می ماند. پس سرویس های امنیتی انگلستان که جزء قوی ترین سرویس های امنیتی دنیا هستند چه می کنند؟ ربوده شدن شاهزاده شایسته نیز نکته انحرافی و زیرکانه ای است که متأسفانه باور کردنی به نظر نمی رسد، آن هم در مدرسه ای که باغبانش هم یک مأمور امنیتی است. الماس های قاتل جزو آخرین رمان هایی است که کارآگاه افسانه ای هرکول پوارو در آن ظاهر می شود. کریستی اگرچه حدود پانزده سال دیگر به نوشتن و چاپ آثارش پرداخت ولی پوارو را فقط در پنج رمانش به بازی گرفت. پوارو در این رمان مردی کم تحرک، متین و تا حد زیادی کم اثر است. دیگر از پواروی استوار و پرشکوه ـ که با وجود اندام کوچکش لرزه بر اندام مجرمان می انداخت ـ اثری نیست و این بار بسیار کم تحرک ظاهر میشود. البته طبیعی هم هست.چون علاوه بر بالا رفتن سن کارآگاه از سال 1920 تا این داستان، نویسنده نیز کهولت سن پیدا کرده و نزدیک هفتاد سالگی است و نشاط و جوانی در او و کارآگاهش پیدا نمی شود.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
" خانم بلیک زن مهربانی به نظر میرسید و صورت گرد و زیبایی داشت. او گیاه شناسی و فیزیک درس میداد و چیز زیادی در مورد خانم اسپرینگر نمیدانست و نمیتوانست حدس بزند که چه چیزی باعث مرگش شده. خانم روون به عنوان کسی که در روانشناسی وارد است، نظرهایی در این رابطه داشت. او میگفت که ممکن است خانم اسپرینگر خودکشی کرده باشد. کلسی با شندین این حرف ابروهایش را بالا برد و گفت:
ـ چرا باید چنین کاری بکند؟ مگر از چیزی ناراحت بود؟
خانم روون کمی به جلو خم شد و در حالی که به کارآگاه نگاه میکرد با هیجان گفت:
ـ او آدم پرخاشگری بود و در واقع از این طریق بر احساس حقارتش غلبه میکرد."