دانلود کتاب لولاکارلایل همه چیز را آشکار میکند
نویسنده: ریچل گیبسون
ناشر : طلوع ققنوس
نویسنده: ریچل گیبسون
ناشر : طلوع ققنوس
نام کتاب : لولاکارلایل همه چیز را آشکار میکند
نویسنده : ریچل گیبسون
ناشر : طلوع ققنوس
مترجم : سودابه تصاعدیان
تعداد صفحات : 369 صفحه
شابک : 978-622-6679-34-3
تاریخ انتشار : 1399
رده بندی دیویی : 813/54
دسته بندی : رمان های خارجی, داستان و رمان پلیسی جنایی
نوع کتاب : Epub
قیمت پشت جلد : 100000 تومان
قیمت نسخه الکترونیک : 22000 تومان
" لولا کارلایل همه چیز را آشکار میکند "
کتاب حاضر با عنوان اصلی (Lola Carlyle Reveals All) نوشته ی ریچل گیبسون (Rachel Gibson) می باشد که به ترجمه ی سئدابه تصاعدیان از انتشارات طلوع ققنوس منتشر شده است.
رمان حاضر با زبانی ساده و روان داستانی هیجانی و مجذوب کننده یکی از موفقترین ماموران مخفی دولتی را به تصویر می کشد که هویتش در آخرین ماموریتش آشکار میشود و ناچارا تصمیم به فرار میگیرد. و اتفاقات هیجانانگیزی برایش رخ میدهد.
ماکسیمیلیان خاویر گانرزامورا نام این مامور مخفی است که کشتی تفریحی را شبانه از بندری میدزد برای اینکه به محلی امن برسد. بدون اینکه متوجه شود مانکن زیبای سابق «لولا کارلایل» روی تخت کشتی در خواب ناز است.
مکس خیلی دیر از وجود این زن جذاب و سرکش در کشتی آگاه میشود، وقتی که دیگر چارهای جز کشتن یا همراه بردنش ندارد. اما قبل از اینکه تصمیم قطعی بگیرد که کدام راه را باید انتخاب کند، زن کشتی را منفجر میکند و...
در بخشی از کتاب می خوانیم :
" لولا نور چراغقوه جیبی را بهطرف چپ سکان انداخت. پارچه برزنتی بالای عرشه فرماندهی کاملاً سوخته و هیچی جز چند متر برزنت جزغاله و تیرهای آلومینیومی سیاهشده، باقی نمانده بود. نسیم شور ملایمی، موهایش را بههم ریخت و دنباله لباسش را دورش به حرکت درآورد. ترکیب بوی دریا با بیکربناتپتاسیم، چوب کف زمین و چیزی که کنار صندلی کاپیتان و سکان بود، در هوا پخش شده بود. باورکردنی نبود؛
این اتفاقها با زندگی لولا کارلایل جور نبود. او برای استراحت و سلامتی روانش آمده بود. و باید به خانه برمیگشت یا مجبور بود که به خانه برگردد. این جریانهای دیوانهکننده فقط یک کابوس بوده. آره، باید همین باشد. چند ساعت قبل، یکی از آخرین تورهای «اسنکونوشیدنی» را سوار شده و در اتاقکاصلی قایق خوابیده بود و حالا در کابوس وحشتناک یک مردک دیوانه، نقش اصلی را بازی میکرد. هر لحظه ممکن بود از خواب بیدار شود و شکر خدا را بکند که همهی اینها فقط یک خواب بوده است. میان تاریکی، یک کپسول آتشنشانی خالی از هوا پروازکنان آمد و خورد به سکان، بعد پرید بالا و رفت داخل سوراخ سوخته گیر کرد. مردِ واقعاً خیلی دیوانهی پشت سرش پرسید: «بعدی چیه؟ بمب ناپالمِ که تو لباسزیرت قایم کردی؟» "
این کتاب فهرست ندارد.
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد