×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتابهای ناظم حکمت

کتابهای الکترونیک، زندگی نامه و آلبوم تصاویر ناظم حکمت

ناظم حکمت

زادگاه : شهر سالونیکای یونان

ملیت : ترک

تاریخ تولد : 15 ژانویه 1902

بیشتر...

تاریخ وفات: 3 ژوئن 1963

علت فوت: حمله قلبی

محل دفن: گورستان نوودویچی

آثار

زندگینامه

چکیده

ناظم حکمت ران در تاریخ 15 ژانویه 1902 میلادی در شهر سالونیکای یونان امروزی به دنیا آمد. او شاعر، نمایش نامه نویس و رمان نویس از تبار لهستانی- گرجی- فرانسوی بوده است. ناظم از شاعران نوپرداز و نمایش نامه نویسان آزادی خواه کشور ترکیه بوده است. ملیت او ترک بوده است. حکمت در 3 ژوئن 1963 میلادی در حالی که 61 ساله بود به دلیل حمله قلبی از دنیا رفت. جنازه او را در گورستان نوودویچی به خاک سپردند. از آثار معروف این نویسنده می توان به برادر زندگی زیباست، شهری که صدایش را از کف داده است، خون خاموشی می گیرد، چشم اندازهای انسانی کشور من و شیخ بدرالدین پسر قاضی اشاره کرد. او شاعری آزادی خواه و خواهان برابری بوده است.

 

شرح حال کاملی بر زندگی نویسنده ناظم حکمت

ناظم حکمت (Nazım Hikmet Ran) در شهر سالونیکا امپراتوری عثمان آن زمان به دنیا آمد. ناظم کار شعرسرایی را از 14 سالگی اش آغاز کرد. او در تحول شکل و محتوای اشعار ترکیه نقش زیادی داشته است. زمانی که تنها 19 سال داشته، در سفرش به شوروی و آشنایی با نسل جدید هنرمندان انقلابی این جسارت تغییر و تحول اشعار در او شکل می گیرد. محبوبیت و معروفیت او بیشتر به واسطه انتشار اشعارش در میان جوانان بوده است.

 

سفر به آناتولی و اشعار درام

زمانی که کشور ترکیه در درگیری با نیروهای اجنبی قرار گرفت، ناظم زندگی در استانبول را رها کرده و به شبه جزیره آناتولی سفر می کند. او در راه این سفر زندگی زنان و کودکان جنگ زده و گرسنه را می بیند. از آن به بعد اشعار حکمت رنگ و بویی دیگر گرفت و زندگی این مردم الهام بخش اشعارش شد.

 

سبک اشعار ناظم

گفته شده اشعار درام ناظم حکمت از شاعر روس "مایاکوفسکی " تاثیر زیادی گرفته است. اشعار او از سادگی و روانی زیادی برخوردار بودند و هر مخاطبی را به خود جذب می کرد. همینطور اشعاری که عاشیق های ترک (نغمه سرای سیاری که به خواندن بداهه می پردازد) می خواندند، در اشعار او نیز بی تاثیر نبوده اند. او شاعری سخت کوش بود و برای رسیدن به هدفش تلاش زیادی می کرد. ناظم از آزادی و استقلال کشورش اشعار زیادی نوشته است.

 

پیشه معلمی

ناظم هنگامی که در شبه جزیره آناتولی بود، برای شرکت در جنگ استقلال متقاضی می شود. اما او را نمی پذیرند و به دلیل افکار کمونیستی که داشته، از نیروی دریای اخراج می کنند. او را به عنوان معلم به روستایی در آناتولی می فرستند که در آنجا مردم فقیری زندگی می کردند. ناظم در میان این مردم فقیر از محبوبیت زیادی برخوردار شد؛ طوری که خان های روستا احساس خطر کردند و تصمیم به قتل حکمت گرفتند. به همین دلیل ناظم بر خلاف میلش از آن روستا گریخت و به روسیه فرار کرد.

ناظم حکمت ران

 

شروع انتشار اشعار

ناظم در سال 1925 میلادی در حالی که جنگ پایان یافته بود، به وطن خود برمی گردد. در آن زمان حکمت به چاپ اشعارش در مجله می پردازد. اما بعد از اندک زمانی، او را تحت تعقیب قرار دارند و ناظم مجبور به زندگی مخفیانه شد. او را به 15 سال حبس محکوم کردند که همین باعث فرار دوباره ناظم به مسکو روسیه شد.

سال 1927 زمانی که قانون عفو عمومی تصویب شد، او به کشورش بازگشت. اما در همان بدو ورود دستگیرش کردند. این عمل دولت ترکیه با واکنش هایی در داخل و خارج از کشور روبرو شد که نتیجه اش آزادی او را در پی داشت.

 

شعری از حکمت در باب آزادی و برابری:

آنها دشمنان امیدند، عشق من / دشمنان زلالی آب
و درخت پر شکوفه / دشمنان زندگی در تاب و تب
آنها بر چسب مرگ بر خود دارند / دندان های پوسیده و گوشتی فاسد
بزودی می میرند و برای همیشه می روند

آری عشق من
آزادی نغمه خوان در جامه ی نوروزی بازو گشاده می آید
آزادی در این کشور

 

دوران اسارت

زمانی که حکمت 27 ساله بود، به دو حبس 20 و 15 ساله محکوم می شود. به همین دلیل سال 1938 میلادی به مدت 15 سال به زندان محکوم و داخل یک سلول انفرادی افتاد. او در همان زمان دوباره با جرم دیگری روبرو شد که 20 سال اسارت را در پی داشت. در این زمان زندگی او بسیار سخت و غم انگیز شده بود.

در همان زمان که ناظم در زندان به سر می برد، اشعارش از طرق مختلف از آنجا خارج می شد و در یکی از مطبوعات فرانسوی به چاپ می رسید. اشعار ناظم، باعث هیجان زیادی در میان روشنفکران و آزادی خواهان جهان شد. به همین دلیل کمیته ای برای نجات او در پاریس تشکیل داده شد. چهره های معروفی از جمله پابلو نرودا، برتراند راسل، پابلو پیکاسو و افرادی دیگر اعتراضات خود را به دولت ترکیه رساندند و خواستار آزادی حکمت شدند. او در زندان به اعتصاب غذایی دست زد و بالاخره با تصویب عفو عمومی مجرمان، ناظم پس از 13 سال از زندان آزاد شد. او در این مدت اسارت به بیماری های قلبی و ذات الریه دچار شده بود.

ناظم حکمت

 

ازدواج حکمت

ناظم بعد از آزادی از زندان روی خوش ندید. او گرفتار دشمنانی شده بود که تصمیم داشتند با فرستادنش به منطقه ای بد آب و هوا جانش را بگیرند. به همین دلیل دوباره و از طریق قایقی به بلغارستان و بعد هم به شوروی فرار کرد. او در آن جا با زنی به نام ورا ولادیمیرونا تولیاکووا آشنا شده و ازدواج می کند. ناگفته نماند همسر ناظم بعد از مرگش اقدام به نوشتن گفتگوهای دونفره شان می کند. نوشته ها تبدیل به کتابی 1000 صفحه ای شد. ولی کتاب به مدت 22 سال اجازه چاپ نگرفت. ورا درباره همسرش این گونه سخن گفته بود:

"اولین بار ناظم را در سال ۱۹۵۵ دیدم. در همهٔ عمرم فقط یک بار با مردی مثل ناظم آشنا شدم. او انسان واقعی بود. با شور و شوق دربارهٔ ادبیات، هنر، نقاشی و سیاست حرف می زد. متفکر بزرگی بود و با بیان اندیشه هایش هر مخاطب تشنه ای را سیراب می کرد. هیچ کس مثل او نبود. همه یا فقط در مورد سیاست حرف می زدند یا فقط دربارهٔ هنر."

"ناظم با این که داروهای خواب آور زیادی مصرف می کرد، نمی توانست بیشتر از چهار، پنج ساعت چشم روی هم بگذارد و بخوابد. این بی خوابی ها ناشی از شب های بی خوابی او در زندان و بیمارستان ها بود. معمولاً شب ها احساس بدی داشت. بیش تر از این می ترسید که توی خواب بمیرد. در لحظاتی که بیدار بود به خوبی می توانست به خودش مسلط باشد و در برابر مرگ ایستادگی کند. او دائم به مرگ می اندیشید، و در عین حال با شتاب تمام پیش می رفت و زندگی می کرد."

" ناظم با رادیو اخبار ترکیه را گوش می کرد. شب ها همیشه از ترکیه، خانواده، دوستان و خصوصاً از استانبول می گفت.حالا دیگر من هم سال هاست که حس می کنم دارم در استانبول زندگی می کنم. ناظم به من می گفت باید به استانبول بروی. من هم خیلی دلم می خواهد استانبول را از نزدیک ببینم ولی الان نمی توانم. باید همهٔ حرف هایم را با ناظم بزنم، و این موقعی است که کتاب مرا در ترکیه بخوانند. زندگی ما شبیه یک کوه یخ شناوربود. من هم در کتابم بیشتر ، آن بخش مهمی را که زیرآب مانده ثبت کرده ام."

ناظم سرانجام در ژوئن 1963 به دلیل حمله قلبی در شهر مسکو از دنیا رفت. آثار او تا زمانی که زنده بود، در ترکیه اجازه انتشار پیدا نکرد. یکی از شاعران برجسته اسپانیایی آن زمان به نام آنتونیو گاموندا، آثار حکمت را به زبان اسپانیایی ترجمه کرد.

گزیده اشعاری از ناظم حکمت

"فقط برای بوسیدن دست تو "

ســرم را نــه ظلــم مــی تــواند خــم کنــد،

نــه مــرگ،
نــه تــرس!
ســرم فقــط بــرای بــوسیــدن دســت هــای تــو
خــم مــی شــود

 

"دل بستن به تو "

خوردن یک سیب رسیده ی سفید
در یک روز شفاف و
روشن زمستانی
محبوب من!
دل بستن به تو
مثل شادمانی نفس کشیدن است
در یک درختزار پوشیده از برف!

 

"اندیشیدن به تو زیباست "

اندیشیدن به تو زیباست

و امید بخش

چون گوش سپردن به زیباترین صدا در دنیا

زمانی که زیباترین ترانه ها را می خواند

اما امید برایم بس نیست

دیگر نمی خواهم گوش دهم

می خواهم خود نغمه سر دهم ...

 

"تو نبودی "

تو نبودى

رو به رويت نشستم

در چهره ات خيره ماندم

حرف زدم، حرف زدم، حرف زدم

بى آنكه دهانم را باز كنم

تو نبودى

لمست كردم با دستانم.

 

 

 

Nazım Hikmet Ran

ویکی پدیای ناظم حکمت

https://en.wikipedia.org/wiki/N%C3%A2z%C4%B1m_Hikmet

 

آثار و کتاب های ناظم حکمت

  • ابر دلباخته
  • برادر زندگی زیباست - Life's Good, Brother
  • خون سخن نمی گوید
  • شمشیر داموکلس
  • طغیان زنان
  • شهری که صدایش را از کف داده است
  • چرا بنرچی خودکشی کرد - Benerci Kendini Niçin Öldürdü?
  • چهره ها تلگرافی که در شب رسید
  • نامه ها به تارانتا بابو - Piraye'ye Mektuplar
  • رمان رمانتیک ها
  • فریاد وطن
  • جمجمه
  • نام گم کرده
  • حماسه شیخ بدرالدین - Sheikh Bedreddin
  • خانه آن مرحوم
  • خون خاموشی می گیرد
  • چشم اندازهای انسانی کشور من - Human Landscapes from My Country
  • تبعید چه حرفه دشواری است
  • سیماونا
  • چشم اندازهای آدمی
  • شیرین و فرهاد صباحت
  • مهمنه بانو و آب سرچشمه کوه بیستون
  • از یاد رفته
  • تصویرها
  • شیخ بدرالدین پسر قاضی - Sheikh Bedreddin
  • یوسف و زلیخا
  • ایستگاه
  • تارتوف
  • حیله
  • آیا ایوانوویچ وجود داشته است
  • گاو
  • شهر بی نام
  • فرهاد و شیرین و عوضی
  • پاریس گل من
  • آدم فراموش شده

 


آثار ناظم حکمت که در کتابچین موجود است

  1. کتاب خون حرف نمی زند

لینک کوتاه

http://ketabch.in/a/6458