دانلود کتاب تجربه اپل

تجربه اپل، الگویی برای هر کسب و کاری

موفقیت جزئی از ذات انسانی است و این ذات و خواسته در همه انواع و ابعاد زندگی خود را نشان می دهد که یکی از این ابعاد، بعد تجارت و فروش می باشد. همیشه داشتن یک الگو مناسب می تواند مناسب باشد. الگویی که خود به موفقیت رسیده و این را را پیموده است. اما داشتن الگو به معنی پیروی از آن نیست و به این معنی نیست که باید تمام کارهای آن را عینا تکرار کرد. به دو دلیل این اتفاق به هیچ روی صلاح نیست. اولا این که راه هرکسی و هر ایده ای تنها مختص همان کس و همان ایده است و تنها می تواند برای او این ثمر و نتیجه را داشته باشد. از طرف دیگر اگر شما بخواهید رفتاری مشابه رفتار یک فرد موفق داشته باشید. در حقیقت در حال تکرار رفتار های حال و گذشته او هستید. در حالی که یک فرد موفق رفتاری جدید و آینده نگرانه انجام می دهد و این یعنی عملا شما خود را عقب انداخته اید. بنابراین فکر یک تقلید کورکورانه را از فکر خود دور کنید. اگر در  کتاب تجربه اپل یا امثال آن نیز مثال هایی آورده می شود صرفا جهت ملموس تر کردن فضا و دانستن اتفاقات واقعی است که در این جریانات افتاده است. دوباره این نکته را بازگو می کنم که دیدن اتفاقات و مسیر افراد موفق هیچ تناقضی با عدم پیروی از آن ها ندارد و نباید این دو را با یکدیگر یکسان دانست. با این حال وقتی سراغ کتاب تجربه اپل می رویم. در ابتدا انتظار داریم در مورد زندگی سازنده آن و چگونگی رسیدن به موفقیت بزرگ باشد. اما این چنین کتاب هایی در بازار کم نیستند و بعضا نیز می توانند بسیار موثر نیز واقع شوند. اما کتاب حاضر در مورد فروش اپل و نحوه اداره ی فروشگاه های آن می باشد. اتفاقی که می تواند برای هر فروشگاه بزرگ و کوچکی مفید باشد.

تجربه اپل و دیدی متفاوت

داشتن دیدی متفاوت می تواند هرچیزی را دگرگون کند. می تواند در هر جایی مفید باشد. البته باید ریسک آن را نیز پذیرفت اما یادتان باشد مشق از روی دست دیگران چندان ارزش ندارد، آن چیزی می تواند جذاب و دلپذیر باشد که متفاوت ببند و متفاوت عمل کند. قبل از خواندن این کتاب حتما این سوال را از خود بکنید که واقعا عامل اصلی  موفقیت این برند تجاری چه بوده است؟ آیا واقعا بخاطر کیفیت و نوع ساخت آن به این شهرت جهانی و به این فروش بالا رسیده است ؟ آیا تا کنون شرکت یا شرکت هایی نتوانسته اند که این کیفیت را تولید و یا  کیفیتی بهتر از آن تولید کنند؟ مسلما این چنین اتفاقاتی افتاده است. بنابراین به راحتی می توان گفت که عامل اصلی و پایه ای در تجارت اپل کیفیت گوشی های آن نبوده است. بلکه رازش در نحوه فروش آن بوده. این نحوه فروش از خودم طراحی گوشی شروع می شود و تا رسیدن به دست مشتری ادامه پیدا می کند. در ساخت و طراحی گوشی های اپل معمولا یک شعار غیر رسمی و معروف این است که : " مشکل را درست کن، راه حل را بفروش " این شعار پرکاربرد برای اپل توانست معجزه کند. این گوشی خود را از هر جای دنیا جدا کرد، امپراطوری خود را درست کرد و خاص ماند. اما این تمام مار نبود. اپل باید می توانست این شعار خود را القا کند و به مشتری های خود بفهماند که آن ها به گوشی اپل نیاز دارند و اگر اپل گوشی یا وسیله ای الکتریکی تولید نکند این مشتری ها هستند که ضرر می کند و نه شرکت اپل. برای این کار، اقدامات بسیاری انجام داده شد که قسمتی از این اقدامات در مغازه های فروش و فروشگاه های اپل بود. در حقیقت شاید مهمترین قسمت فروش همین قسمت فروشگاهی است. چرا که اولین و مهمترین تماس مستقیم مشتری با محصولات در آنجا رخ می دهد بنابراین شرط تاثیر گذاری به حداکثر لزوم خود می رسد.

دید متفاوت در فروش

همانطور که در بالاتر بیان کردیم. دید متفاوت می تواند در هر چیزی بسیار متفاوت باشد. اپل این دید متفاوت را در قسمت فروش خود اینگونه رقم زده است که بجای توجه به مشتری، به کارمندان خود توجه می کند. در حقیقت اپل و شرکت های بزرگ این را دانسته اند که باید بتوانند کارمند خود را از دل راضی نگه دارند که اگر این اتفاق بیفتد آن ها از ته دل برای شرکت کار می کنند و این دقیقا یکی از همان رمز های اصلی و موفقیت آمیز شرکت اپل در فروش بوده است. این شرکت با این اتفاقی که رقم زده باعث شده است که کارمندانش با حس خوب فروش را انجام دهند و این حس خود توانسته رابطه ای خوب بین فروشنده و مشتری ایجاد کند. اما این تمام کار نیست و کتاب تجربه اپل پر از این اتفاقات مختلف در این زمینه می باشد.