دانلود کتاب راز مخوف
نویسنده: معصومه کیومرثی
ناشر : منشور سمیر
نویسنده: معصومه کیومرثی
ناشر : منشور سمیر
نام کتاب : راز مخوف
نویسنده : معصومه کیومرثی
ناشر : منشور سمیر
تعداد صفحات : 216 صفحه
شابک : 978-600-8370-81-9
تاریخ انتشار : 1395
رده بندی دیویی : 62/8فا3
دسته بندی : داستان های کوتاه, داستان های آموزنده
نوع کتاب : PDF
قیمت نسخه الکترونیک : 29700 تومان
"راز مخوف"
کتاب حاضر اثری از معصومه کیومرثی می باشد که توسط انتشارات منشور سمیر منتشر شده است.
در این داستان زنی جانی و جنایتکار برای تصاحب مال و ثروت کسانی، با هزار حقه و فریب به عنوان همسر وارد زندگی آنها شده و سپس آنها را به عناوین مختلف سر به نیست نموده مال و اموال آنها را تصاحب می نمود به تصویر کشیده شده است. ندامت و پشیمانی بیش از حد و اندازه آن زن قاتل باعث شد ارواح کشته شدگان از قدرت روحی او استفاده نموده، بر او ظاهر شوند و او را مورد شکنجه و آزار روحی قرار دهند. برای دلیل قاطعی در اثبات روح، ما باید نظریه بازگشت ارواح را به شکل یک شبح یا اشباح مد نظر داشته باشیم که از مساله ی (اشباع و آکندگی اتم های الکتریکی) که فضایی را آکنده می کند که در آنجا قتلی اتفاق افتاده است و ندامت و پشیمانی عمیق یک قاتل می تواند تصویری از طریق تله پاتی به وجود آورد که خاصیت مدیومی دارد (یعنی واسطگی روحی)، به همین علت اشباح ارواح می توانند ظاهر شوند به این معنی که می توانند با استفاده از ماده ی اکتوپلاسمی که در بدن هرکس وجود دارد گرفته و خود را نشان دهد.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
" دیروز به زور رشید را به خانه برده و او را به خوردن صبحانه دعوت کردند و وقتی رشید مشغول خوردن صبحانه بوده، دایی و حامد به زور تریاک را که در چایی حل کرده بودند در حلقش می ریزند و او را بیهوش می کنند. رشید با خوردن آن مقدار تریاک آن چنان مدهوش می شود که هیچ پزشکی نمی توانست تشخیص بدهد که او زنده است چون تمام آثار حیاتی او بسیار ضعیف بوده، علاوه بر دایی حامد پزشک دیگری نبوده که او را معاینه کند و دایی حامد جواز دفن را صادر می کند. خودت نیز دیدی که با سر و صدای جلال دوست رشید که فریاد می زد رشید زنده است و نمرده من می روم پزشکی جهت معاینه او بیاورم چه نمایشی بر پا کرد و به نام یک پزشک قانونی، دوباره رشید را معاینه نموده گفت که رشید مرده است و جلال و کمال با چشمان اشک بار ناظر دفن رشید بودند."
مقدمه
راز مخوف
کمال و جلال برای نجات رشید به گورستان رفتند
جلال ه آقا احسان خبر داد که رشید زنده است
آقا احسان پیش سولماز رفت
سولماز برای دیدن رشید رفت
رشید به یاد روزی افتاد که . ..
بر سر حامد و مادرش چه آمد؟
اجیر شدگان برای گرفتن دستمزدشان پیش حامد و مادرش رفتند
ناپدید شدن جعبه جواهرات شعله
عاقبت زنده به گور شدن
دکتر محسنی برای دیدن حامد رفت
شعله به خانه قبلی خود رفت
اکتوپلاسم چیست؟
جلال و کمال پیش حامد رفتند
شعله دوباره به خانه قدیمی رفت
حامد رازهایش را فاش کرد
زیرزمین سوخته مورد تفتیش قرار گرفت
نامه ندا
رشید و آقااحسان از حامد حمایت کردند.
نداو همسرش و فرزندانش به ایران بازگشتند
دیدار خانواده آقا احسان با خانواده اورهان
ازدواج آقا احسان با سولماز
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد
سلام به تمامی دست اندرکاران نشر کتاب.تازه اشناشدم نمیتونم نقدونظر داشته باشم ولی درخواست چرا درخواستم درخصوص کتب ترجمه اینه که گزیده ترین ترجمه رو که بی سانسور باشه برامون تدارک کنین بی سانسور که نمیشه همون سانسورکمتر باشه. اما کتب تالیف، انگیزشی،سیاسی ،اجتماعی، واز همه مهمتر نقد مباحث اجتماعی ،برای جامعه ما ضرور بنظر میرسه،از هرگونه اقدامی که در زمینه نشر کتاب بعمل می اورید جلو جلو سپاسگزارم .بااحترام عباس گرانمهر
1402-02-03