دانلود کتاب کودکی من در هند
نویسنده: رابیندرانات تاگور
ناشر : روزگار
نویسنده: رابیندرانات تاگور
ناشر : روزگار
نام کتاب : کودکی من در هند
نویسنده : رابیندرانات تاگور
ناشر : روزگار
مترجم : امیرحسین اکبری شالچی
تعداد صفحات : 88 صفحه
شابک : 978-964-374-257-7
تاریخ انتشار : 1389
رده بندی دیویی : 891/4436
دسته بندی : داستان های کوتاه
نوع کتاب : Epub
قیمت نسخه الکترونیک : 36000 تومان
"کودکی من در هند" با عنوان اصلی (Meine kindheil in Indien) داستان بلندی به قلم نویسنده و فیلسوف مشهور هندی ، رابیندرانات تاگور (Rabindranath Tagore) می باشد که با ترجمه ای از امیرحسین اکبری شالچی توسط انتشارات روزگار منتشر شده است.
تاگور که خود را متعلق به سرزمین ایران میدانست ، از سردمداران دیرین و مدافعان سرسخت استقلال هندوستان بهشمار میآید. وی بیش از شصت جلد از آثار منظوم خود منتشر نمود و داستانهای بزرگ، مقالات، نمایشنامههای او به اغلب زبانهای زنده دنیا ترجمه شدهاست.
در بخشی از این کتاب می خوانیم: " شریکانتهابابو، یکی از دوستان خانوادگی ما، روز و شب سرگرم موسیقی بود. وی در ایوان مینشست، حقه را در دست خود میگرفت و بوی خوش توتوناش همه جا را پر میکرد. بیشتر، رِنگی را با خود زمزمه میکرد و ما پسرها سویش کشیده میشدیم. او هرگز ترانهیی را به ما نیاموزاند، تنها، به سادگی برایمان میخواند. ما بیشتر، بی آن که خود هشیارِ کارمان باشیم، آن را از بر میشدیم. زمانی که دیگر نمیتوانست لگام دلاش را در چنگ نگه دارد، برمیخاست و دور خود پایکوبی میکرد و پایکوبیاش را با سیتارش همراهی مینمود. چشمهای درشت و گیرایش از شادی میدرخشید و سرود «مای چورو براجاکی باساری» Mai chhoro brajaki basari را میخواند و تا من آن را برای خواندن به یاد نمیآوردم، خشنود نمیشد... "
این کتاب فهرست ندارد.
رابیندرانات تاگور متولد سال 1861 در هند می باشد. شعرهای او موجب شده بود تا بین مردم شناخته بشود. از همان دوران کودکی علاقه ی زیادی به شعر گفتن داشت، سرود ملی بنگلادش و هند از سروده های این شاعر بزرگ می باشد. درست است که مدتی ترک تحصیل کرد و نوشتن و خواندن را در خانه یاد گرفت اما پس از مدتی ادامه تحصیل داد و وارد دانشگاه شد. به ایران علاقه ی بسیاری داشت، حتی تولد هفتاد سالگی اش در کشور ما برگزار شد. علاقه ی زیاد تاگور به سعدی و حافظ موجب شده بود تا به هنگام سفر به ایران از مزارشان بازدید کرده بود.
این کتاب روایت زندگی رابیندرانات تاگور با قلم زیبای خودش می باشد. حس شاعرانه ی نویسنده در جای جای کتاب حس می شود. آنچه که خواندن این کتاب را جذاب تر می کند نگاه دقیق و زیبای آقای تاگور به زندگی خود است.کودکی، شیرین ترین دورانی است که تا همیشه در ذهن و قلب آدمی به یادگار می ماند. نویسنده دوران کودکی خود را با همه ی جزئیات و حس حال شاعرانه بیان می کند. اینکه چگونه روزهای شیرین خود را در مدرسه سپری کرده است.
کلکته، شهری که تاگور در آن آرامش و امنیت را درک کرده و پاک ترین روزهای زندگی اش را همان جا سپری کرده است. با خواندن این بخش از کتاب، خواننده ساعت ها در کوچه پس کوچه های شهر گشت و گذار می کند. در واقع می توان به روزگاران دوری سفر کرد که حس و حال مردمانش با زمان حال فرق دارد.
تاگور از سخت گیری بزرگترها حرف می زند، از اخم های پدر و نارضایتی مادر. از دورهمی هایی که ساعت ها طول می کشید، از خنده های از ته دل، از پاکی قلب هایی که هیچ اتفاقی نمی توانست اش سیاهش بکند. نویسنده ی این اثر با همه ی احساس خود راز پایداری خانواده ها را فاش می کند.
برای تاگور پشت بام خانه های قدیمی مرور بهترین خاطرات دوران کودکی او است. بی روح شدن زندگی ها بعد از سالهای طولانی را می توان از گفته هایش درک کرد. هر بخشی از خاطرات کودکی می تواند خنده بر لبها بیاورد. برای خالق این اثر نظم و آرامش شهر و صفای خانه های قدیمی، یادآوری عشق پاکی است که از نظرش کمیاب شده است.
آداب و رسوم قدیمی و جایگاه عروس خانواده برایش جذابیت بیشتری داشت. صمیمت بین خواهر و عروس شان برایش عجیب و خواستنی بود. تاگور برای عروسی ها بیشتر ذوق می کرد، به گفته ی خودش در اینگونه مراسمات مهمان افتخاری بود.
خواندن روایت زندگی تاگور از زبان خودش شاید چند ساعت طول بکشد ولی روزها و شب هایی که سپری کرده قابل وصف نیست. پافشاری های وی برای رسیدن به اهدافش او را تبدیل به شاعر، موسیقی دان و فیلسوف بزرگی کرد.
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد