دانلود کتاب پدر پولدار، پدر بی پول

نقد و بررسی کتاب پدر پولدار، پدر بی پول

معرفی کتاب

کتاب پدر پولدار، پدر بی پول (Rich dad Poor dad) به قلم رابرت کیوساکی (Robert Kiyosaki) در سال 2000 به رشته تحریر در آمده است. در این کتاب رابرت کیوساکی آموزه هایی از قبیل کسب هوش مالی، سرمایه گذار و در مجموع ثروتمند شدن را از طریق داستان ها و مثال هایی که در کتاب آورده است آموزش می دهد. عنوان این کتاب و مطالب آن بیشتر برگرفته از زندگی خود رابرت کیوساکی می باشد. اوادعا می کند پدر پولدار، پدر دوست او که کارآفرین و سرمایه گذار بزرگی بوده است و پدر بی پول پدر خود نویسنده می باشد که تمام عمر تلاش کرده اما هیچ چیز به دست نیاورده است. از زمان انتشار این کتاب تاکنون 32 میلیون نسخه از آن به فروش رسیده و به 51 زبان زنده دنیا در 109 کشور ترجمه و چاپ شده است. بسیاری از منتقدان نظرات مثبتی نسبت به محتوای این کتاب دارند و معتقد هستند نوع بیان و مثال های آورده شده در کتاب و همین طور تاثیر داشتن زندگی نویسنده بر محتوای کتاب باعث شده است که این کتاب برای مخاطبانش قابل فهم تر و ملموس تر باشد. همین طور بسیار از برنامه های تلویزیون و شبکه های تلویزیون به معرفی کتاب رابرت کیوساکی پرداختند و آن را در دسته ی کتاب هایی بسیار کاربردی و عالی که در حوزه مشاوره مالی وجود دارند قرار داده اند؛ اما در این میان منتقدانی نظیر راب واکر و جان تی رید نظرات متفاوت از نظر دیگران نسبت به این اثر داشته اند و گفته اند بسیاری ادعاهای کیوساکی در این کتاب مبهم می باشد؛ اما با این حال فروش کتاب چیز دیگری را نشان می دهد.

این کتاب در ایران نیز بسیار مورد استقبال مردم قرار گرفته است و در بسیاری از جلسات و سخنرانی هایی که در باب این موضوع می باشد از آن استفاده می شود. تا کنون نسخه های بسیاری از این کتاب به چاپ رسیده است اما انتشارات سبکتو با کار جدیدی که در انتشار کتاب کرده این امکان را برای مخاطب به وجود آورده است که خلاصه ای جامع از کتاب را در اختیار داشته باشد با این کار یک کتاب را که در چند روز می شود مطالعه کرد با این روش می شود در زمان محدودی خواند.

مختصری از زندگی رابرت کیوساکی

رابرت کیوساکی در 8 آوریل 1974 در شهر هیلو هاوایی متولد شده است. کیوساکی دوران دبیرستان خود را در همان شهر محل تولد خود سپری کرد و فارغ التحصیل شد. بعد از آن برای ادامه تحصیل به نیویورک رفت و در آکادمی نیروی دریایی آمریکا به تحصیل پرداخت و بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه به نیروی دریایی آمریکا پیوست و در جنگ ویتنام نیز همراه آنان بود. او در جنگ ویتنام به عنوان خلبان جنگده شرکت کرد و توانست نشان هواییکه به پاس دستاورد های آنها می باشد نیز دریافت کند. بعد از بازگشت از جنگ در حالی که هنوز عضو نیروی ارتش بود در دانشگاه هاوایی برای رشته مدیریت MBA ثبت نام کرد.

سال 1974 به گفته کیوساکی سال تغییر در زندگی او بوده است. او با شرکت در سمینار ارهارد توانست این تغییر بزرگ را در زندگی اش رقم بزند. در سال 1977 او شرکت خود را تاسیس کرد، او در این شرکت اولین کیف پول های نایلونی را روانه بازار کرد اما بعد از گذشت زمانی شرکت او ورشکست شد. او بعد از این به عنوان کارمند در بخش فروش شرکت Xerox فعالیت خود را ادامه داد. او دوباره شرکتی را راه اندازی کرد و در آن به تجارت محصولاتی مانند کیف، تی شرت و ... پرداخت، اما اینبار نیز موفق نشد و دوباره در سال 1980 شرکتش ورشکست شد. پنج سال بعد کیوساکی موسسه آموزشی را تاسیس کرد و در آن به آموزش کارآفرینی، سرمایه گذاری و ... پرداخت. در سال 1992 او اولین کتاب خود را با عنوان اگر می خواهید خوشبخت شوید به مدرسه نروید منتشر کرد او در این کتاب والدین را ترغیب می کرد که فرزندان خود را به مدرسه و دانشگاه نفرستند و وارد بازار معاملات کنند. او علاوه بر کتاب های بسیاری که در زمینه های مشاوره های مالی و همین طور روش های ثروتمند شدن داشت در سمینارها و سخنرانی های بسیاری شرکت می کرد. آموزه های او متمرکز بر ایجاد در آمد منفعلانه با تمرکز بر فرصت های تجاری و سرمایه گذاری مانند سرمایه گذاری در املاک، کالاها، مشاغل و خرید سهام می باشد. او کتاب های بسیاری در این باب نوشته است آخرین کتاب با عنوان " پول جعلی، معلمان جعلی، دارایی های جعلی: چگونه می تواند طبقه متوسط را فقیر تر کند" در سال 2019 به چاپ رسیده است.

نقد و بررسی

یکی از چالش های بزرگ بشر که همواره در زندگی با آن مواجه است در آمد زایی و به دست آوردن پول می باشد. پول واژه ای شیرین که بشر بیشتر عمر خود را صرف به دست آوردن آن می کند. درباره ی پول بحث های بسیاری وجود دارد اولین جمله ای که درباره ی آن شنیده ایم این بود علم بهتر است یا ثروت؟ این اولین مواجهه یک فرد با اهمیت پول در زندگی است؛ اما نکته ای وجود دارد این است که چرا عده ای با وجود در آمد های بالا باز هم غمگین هستند مگر این نیست که پول خوشبختی می آورد. ما قبل از پولدار شدن باید بیاموزیم که چگونه شاد باشیم زمانی که ذهن و روح خود را آماده کردیم. حال نوبت به این می رسد که راه های به دست آوردن پول را بیاموزیم، اما تاکنون ما از هیچ فردی نشنیدیم که من راه های به دست آوردن پول را آموخته ام شاید باید به او بگویم به خاطر همین است که آن موفقیتی را که باید به دست نیاورده ای رابرت کیوساکی در کتابش به این نکته اشاره می کند: " عصر فعلی که عصر اطلاعات است توصیه های قدیمی از قبیل " به دانشگاه برو، شغلی برای خودت دست و پا کن، پول پس انداز کن، همه ی بدهی ها و قرض هایت را پرداخت کن ..." دیگر کارایی ندارد. باید بیاموزیم زمان آن است که آموزش را با قدرت شروع کنیم.

یک شب ثروتمند نمی شویم

همه ی ما به دنبال راه حلی هستیم که یک شب ما را به پول برساند اما باید گفت پول دار شدن مثل آموختن یک زبان جدید نیاز به آموزش دارد. ما می توانیم بدون رفتن به کلاس هم زبان جدیدی را بیاموزیم اما قطعا زمان بسیاری را باید صرف آن کنیم تا بتوانیم با آزمون خطاهای بسیار زبان جدید را بیاموزیم. ثروتمند شدن هم مانند یک زبان ناشناخته است تا زمانی که نیاموزیم به دست آوردن پول برای ما مشکل می شود. رابرت کیوساکی بر این موضوع تاکید دارد او در بخشی از کتابش به این نکته اشاره می کند زمانی که به سر کاری می روید فقط به آن کار به چشم درآمدزایی نگاه نکنید به آن مانند یک کلاس درس نگاه کنید تا بیاموزید دیگران برای به دست آوردن پول چه می کنند. ممکن است مسیر آموختن سخت باشد اما اگر تنها زمانی از عمر خود را به این موضوع اختصاص دهیم خواهیم دید که چگونه باقی عمر خود در آرامش سپری خواهیم کرد. آموزش در کشور هایی مانند ایران که دائم درگیر نوسانات مالی می باشند بسیار کاربردی بوده و می تواند به تصمیم گیری های درست در زمان های سخت بیانجامد.

شاید با خود بگویید ما تاکنون از هیچ یک از افراد ثروتمند نشنیده ایم که برای به دست آوردن ثروت آموزش دیده باشند؛ اما باید بگویم بیشتر افراد موفق در این زمینه آموزش دیده اند. کسانی که بدون آموزش به ثروت دست پیدا کرده اند اگر به گذشته آنها نگاه کنیم خواهیم دید فراز و فرودهای بسیاری در این مسیر پشت سر گذاشته اند؛ اما در دنیای امروز ما دیگر فرصت این آزمون و خطا ها را نداریم، درست است این هم یک روش آموزشی می باشد اما بهتر است از روش هایی بهره بگیریم که ما را زودتر به مقصد برساند و بتواند درزمان های حساس به یاری ما بیاید. پس باید اینجا در جواب علم بهتر است یا ثروت بگویم ثروت همراه با علم و آگاهی بدست می آید و هیچ یک بر دیگری برتری ندارد؛ اما این افراد هستند که انتخاب می کنند به دنبال پول و ثروت بروند یا مسیر دیگری را انتخاب کنند.

مانند ثروتمندان بی اندیشیم

باید بیاموزیم که مانند ثروتمندان فکر کنیم یک انسان ثرومند هیچ گاه به در آمد خود فکر نمی کند بلکه به دارایی هایش می اندیشد. باید بدانیم که ما تنها با افزایش درآمد نمی توانیم ثروتمند شویم ما باید تفکر یک فرد ثروتمند را داشته باشیم به عنوان مثال دو نفر را در نظر بگیریم که دارای سرمایه یکسان می باشند هر کدام از آنها پول خود را در محلی سرمایه گذاری می کنند برای سرمایه گذاری مثال عینی از همین روزهای کرونایی و تحریم در ایران خواهم گفت فردی پول خود را ارز و طلا می خرد و فردی دیگر پول خود را در بانک پس انداز می کند حال بعد از مدتی کدام یک از آنها پول بیشتری کسب می کنند. این است تفاوت تفکر فردی که می داند در چه زمانی و در چه جایی پول خود را پس انداز کند با کسی که ترس از دست دادن سرمایه اش را دارد. مبحثی که رابرت کیوساکی بخشی از کتابش را به آن اختصاص داده است. بهتر است از منطقه امن خود بیرون بیایم و به خود اجازه تجربه و ریسک کردن بدهیم از صرف پول هایمان نترسیم پول باید در خدمت ما باشد نه ما در خدمت پول.

ثروتمند ترین مرد بابل

می توان گفت رابرت کیوساکی در نوشتن کتاب پدر پولدار، پدر بی پول از کتاب ثروتمند ترین مرد بابل اثر جورج سیموئل کلاسون نیز بهره گرفته است. ما در هر دو این کتاب ها نخواهیم خواند که چگونه پول را به دست آوریم بلکه روش برخورد با پول به دست آمده را خواهیم آموخت در هر دو کتاب خواهیم خواند چگونه پس انداز کنیم، سرمایه گذاری کردن، استفاده از مشاوران مالی و بودجه بندی سرمایه سخن می گویند. تفکر دو کتاب بسیار به یکدیگر نزدیک است و هر دو می خواهند بگویند با سرمایه ای که در دست داری هر چقدر اندک چگونه می توانی ثروتمند شوی.

دیگران را ثروتمند نکنیم

یکی از آموزه های کاربردی کیوساکی درباره ی کار کردن برای دیگران می باشد. او معتقد است کار کردن برای دیگران تنها پول اندکی را به جیب شما وارد می کند اما در عوض کارفرمای شما را ثروتمند میکند. آیا منظور کیوساکی این است که در خانه بمانیم و هیچ کار نکنیم این در حالی است که او خود در طول زندگی حرفه ایش در بسیاری از شرکت ها به عنوان کارمند فعالیت داشته است. هدف او از بیان این آموزه این است ما برای ورود به بازار نیاز به تجربه داریم می توانیم به کارهایی که انجام می دهیم به عنوان یک کلاس درس نگاه کنیم اما این کار کردن تا چه زمانی ادامه خواهد داشت. حال وقت آن است که استعداد ها و توانایی های خود را شناسایی کنیم و بتوانیم از آنها در جهت کسب درآمد استفاده کنیم.

نصیحت های پدرانه

تا به حال شده است که بعد از خرید هر چیز خانواده شما این سوال را پرسیده باشند که آیا واقعا به آن احتیاج داشته ای؟ سوالی که در اکثر مواقع بسیار شما را ناراحت می کند. حال اگر کمی وجدان بیدار داشته باشیم در بیشتر مواقع خودمان این سوال را از خود می پرسیم؛ اما جواب هایی که به خود می دهیم تا ما را برای خرید آن وسیله یا هر چیز دیگر قانع کند بسیار است به عنوان نمونه من می خواهم خودم را شاد کنم، این روزها به خرید درمانی خیلی احتیاج دارم. این همان نکته ای است که کیوساکی در کتابش به آن پرداخته است او می گوید مهم نیست تو چه میزان سرمایه داشته باشی مهم این است که چگونه آن را خرج کنی. کنترل ما بر روی هزینه های زندگی یکی از روش های افزایش سرمایه است پس در بعضی مواقع احتیاج به شنیدن فرمول های عجیبی برای افزایش سرمایه نیست فقط کافی است کمی بهتر نیازهای خودمان را بشناسیم تا بتوانیم براساس آنها هزینه هایمان را کنترل کنیم.

نگاهی منتقدانه

کتاب پدر پول دار، پدر بی پول از بعضی جهات کتاب بسیار خوب و کاربردی می باشد ما در او با آموزه های بسیاری آشنا می شویم که گاهی اوقات به راحتی ازکنار آنها می گذشتیم؛ اما نکته ای که وجود دارد کیوساکی در بعضی از بخش های کتابش نگاهی منتقدانه به درس وتحصیلات دارد او این تفکر را در کتاب های دیگرش بسیار استفاده کرده است این در حالی است که باید گفت درس خواندن و دانشگاه رفتن هیچ تداخلی با ثروت مند تر شدن ندارد، بلکه حتی شما را در بسیاری از مواقع یاری میکند تا بتوانید تصمیمات درستی بگیرید. موضوع دیگری که در این کتاب وجود دارد تقسیم بندی کردن افراد است کسانی که نظریات او را قبول دارند و کسانی که به نظریات او توجهی ندارند و نقد کردن افرادی که با او هم فکر نیستند این نوع نگاه در یک کتاب که مخاطبان بسیاری دارد اصلا صحیح نیست زیرا زمانی که کتابی تا این حد در میان مردم محبوبیت دارد پس قابلیت این را دارد که بتواند بر روی افکار آنها تاثیر عمیقی گذاشته و نگاه آنها را نسبت به افراد پیرامون آنها تغییر دهد.

نکته دیگری که باید گفت حرکت جهان به سمت سرمایه داری می باشد تمام سرمایه دارن در تلاش هستند تا برای مردم ایجاد نیاز کنند و به آنها تلقین کنند که هیچ گاه زندگی خوبی نداشته اند و هر حرکتی که در زندگی انجام داده اند اشتباه بوده و نیاز به اصلاح دارد همین احساس نیاز به تغییر و حرکت به سوی کمالی که هیچ انتهایی ندارد باعث چرخیدن چرخ های اقتصاد خواهد شد. پس باید آنقدر آگاهی داشته باشیم تا بدانیم محتوایی که در اختیار ما قرار میگیرد تا چه میزان در روند بهبود وضعیت ما تاثیر می گذارد و یا اینکه میخواهد در ما تنها احساس گناهی را ایجاد کند و در این احساس گناه ما را رها کند. در نهایت باید گفت دنیا پر است از آدم هایی که خوشبخت هستند اما ثروتمند نیستند و افرادی که ثروتمند هستند و خوشبخت نیستند. پس بهتر در این مدت کوتاهی که مسافر دنیا هستیم از زندگی لذت ببریم و آن روشی را انتخاب کنیم که امضاء خودمان را داشته باشد.

من در نابودی درختان نقشی نخواهم داشت!

خواندن بعضی از کتاب ها را باید مانند دارو برای تمام افراد تجویز کرد. در انتها من هم به عنوان یک دوست پیشنهاد می کنم خواندن کتاب پدر پولدار، پدر بی پول به رابرت کیوساکی که توسط انتشارات سبکتو منتشر شده است را در سایت کتابچین از دست ندهید. کسانی هم که به کتاب های صوتی علاقه دارند می توانند این کتاب را با صدای آرمان سلطان زاده که توسط انتشارات آوانامه دانش گستر منتشر شده است را در سایت کتابچین بشنوند. با این کار به قطع نشدن درختان کمک می کنید و هم نگاهتان به دنیای پیرامونتان عوض خواهد شد.

ویکی پدیا کتاب پدر پولدار، پدر بی پول

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%AF%D8%B1_%D9%BE%D9%88%D9%84%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%8C_%D9%BE%D8%AF%D8%B1_%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D9%BE%D9%88%D9%84

به قلم مینو مرتضایی