دانلود کتاب کیمیاگر
نویسنده: پائولو کوئیلو
ناشر : آتریسا
نویسنده: پائولو کوئیلو
ناشر : آتریسا
نام کتاب : کیمیاگر
نویسنده : پائولو کوئیلو
ناشر : آتریسا
مترجم : آریا فلاحتگر
تعداد صفحات : 193 صفحه
شابک : 978-600-8754-18-3
تاریخ انتشار : 1398
دسته بندی : رمان های خارجی, موفقیت و انگیزشی, خودشناسی و خودسازی
نوع کتاب : Epub
قیمت نسخه الکترونیک : 21000 تومان
قیمت با 50% تخفیف: 10500 تومان
"کیمیاگر"
کتاب حاضر با عنوان اصلی (The alchemist) اثری از پائولو کوئیلو (Paulo Coelho) با ترجمه ای از آریا فلاحتگر از انتشارات آتریسا منتشر شده است.
این رمان اثر نویسنده معروف برزیلی می باشد که در پایان قرن بیستم جز پر فروش ترین کتاب ها محسوب شد و در بیش از 150 کشور به بیش از 52 زبان مختلف ترجمه گشت. داستان در رابطه با یک چوپان اسپانیایی به نام سانتیاگو می باشد که در پی رویای خود دست به سفری طولانی می زند تا گنج خود را بیابد. در این راه به دنبال کیمیاگری می گردد که به او درس کیمیاگری یاد دهد. در این حین او عاشق دختری به نام فاطمه می شود و همین امر باعث می شود که در راه رسیدن به رویایش مصمم تر شود.
در بخشی از کتاب می خوانیم:
" بلند شد و عصایش را برداشت و شروع به بیدار کردن گوسفندانش کرد که هنوز خواب بودند. او متوجه شده بود که به محض بیدار شدن از خواب، بیشتر گوسفندان نیز به جنب وجوش می افتند. او زیر لب گفت: «به نظر می رسد که انرژی اسرارآمیزی زندگی او را به زندگی گوسفندانش که دو سال تمام به دنبال او ییلاقات را برای پیدا کردن آب و غذا طی کرده بود؛ پیوند داده است. «آن ها به قدری به من عادت کرده اند که برنامه ی خواب و بیداری مرا می دانند.» یک لحظه به آن فکر کرد و فهمید که می تواند راه دیگری باشد: لحظه ای درباره ی این موضوع اندیشید، متوجه شد ممکن است این قضیه بالعکس باشد: یعنی او بود که به برنامه ی خواب وبیداری گوسفندانش خو کرده است.
اما تعدادی از گوسفندان بیشتر طول می کشید تا از خواب بیدار شوند. پسر با چوب دستی تک تک آن ها را تکان می داد، یکی یکی آن ها را به نام صدا می زد. او همیشه معتقد بود که گوسفندها آنچه را که به آن ها می گوید می فهمند. به این ترتیب، بعضی مواقع بخش های جالبی از کتاب هایی را که بر او تأثیر گذاشته بود را برای گوسفندانش می خواند. یا بعضی اوقات، از تنهایی یا شادی یک چوپان در دشت ها، برایشان سخن گفته بود. گاهی درباره ی چیزهایی که در روستاهایی که پشت سر گذاشته بود؛ تعریف می کرد.
اما چند روز گذشته او فقط در مورد یک چیز با آن ها صحبت کرده بود: یک دختر، دختر تاجر که در دهکده ای زندگی می کرد که تا آنجا چهار روز فاصله داشت. پسرک سال گذشته فقط یک بار به آن روستا رفته بود. بازرگان، صاحب مغازه ی پارچه فروشی بود و همیشه می خواست که پشم گوسفندان را در حضور خود او بچینند تا کسی سر او کلاه نگذارد. یکی از دوستان پسرک نشانی مغازه را داده بود و او گوسفندانش را به آنجا برده بود."
تحسین بینالمللی برای ک یمیاگر پائولو کوئلیو
پیشگفتار
مقدمه
بخش اول
بخش دوم
بخش آخر
کتاب کیمیاگر (The Alchemist) به قلم پائولو کوئیلو (Paulo Coelho) در سال 1988 به رشته تحریر در آمد و به یکی از پرفروش ترین کتاب ها تبدیل شد. کتاب کیمیاگر رکورد فروش را در کشور بزریل زده است و حتی این رکورد شکنی در کتاب گنیس نیز ثبت شده است؛ و این آغازگر موفقیت و شناخت پائلو کوئیلو در جهان بود. کیمیاگر داستان زندگی چوپان جوانی است که بعد از دیدن چندین باره یک رویا در پی تحقق بخشیدن به آن سفری سخت را آغاز می کند. این کتاب تمثیلی است برای رسیدن به حقیقت و درون مایه آن بر گرفته از مثنوی معنوی است. سفری عرفانی در پی رسیدن به حقیقت داستانی همیشگی که از قرن ها قبل انسان ها به دنبال آن بودند این بار با قلم پائولو کوئیلو به روی صفحات کاغذ نقش بسته است. در این سفر مخاطب علاوه بر کشف حقیقت های بسیار درباره زندگی در خواهد یافت دنبال کردن رویا علاوه بر دستیابی به آن تو را با حقیقت وجودی خود نیز آشنا خواهد کرد که این شناخت در نهایت به شناخت افریدگار منجر خواهد شد.
کتاب کیمیاگر در ایران نیز اولین بار در سال 1376 منتشر شد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت و تا کنون ترجمه های بسیاری از این کتاب منتشر شده است. در سال 1379 پائولو کوئیلو برای اولین بار به ایران سفر کرد او اولین نویسنده غیر مسلمانی بود که بعد از انقلاب به ایران سفر کرده بود. او هرگز تصور نمی کرد در ایران با استقبال گرم مردم روبه رو شود. هزاران خواننده ایرانی در همایش ها و مراسم امضای کتاب او شرکت کرده بودند و تا کنون آثار بسیاری از او در ایران منتشر شده است.
پائولو کوئیلو در سال 1947 در شهر ریودوژانیرو یکی از شهرهای پر جمعیت برزیل متولد شده است. او درست در همان روزی چشم به جهان گشود که نویسنده محبوبش بورخس چندین سال قبل تر پا به این دنیا گذاشته بود. او ادعا می کند که لحظه تولد خود را به یاد دارد در این باره می گوید: " اگر شرح دهم باور نمی کنی، یادم می آید که چشمانم را گشودم و با خود گفتم: این مادربزرگ من است در حالی که تازه به دنیا آمده بودم" این سخنانی است که او به خوان آرمایس گفته است.
او در خانواده ای متوسط به دنیا آمده است پدرش مهندس و مادرش خانه دار بود. وی در کودکی دارای روحیه سرکش بود و از همان دوران اعتقاد داشت که هر کاری که دلش می خواهد باید انجام دهد و این نمود تفکر را می توان در آثارش مشاهده کرد.
او در دانشگاه در رشته حقوق تحصیل کرده است اما آن را نیمه کاره رها می کند. پائولو از سن 17 تا 26 سالگی سه بار توسط خانواده اش به بیمارستان روانی می رود اما هر سه بار از آنجا فرار می کند بعد ها او در این باره می گوید خانواده من تصمیم داشتند به من کمک کنند و کار آنها به خاطر آزار دادن من نبود بلکه هدف آن یاری کردن من در این مرحله از زندگی ام بود. مدارک پزشکی علاوه بر سرکشی و روحیه متفاوت او اعتیاد به مواد مخدر را هم علت بستری شدن او در بیمارستان نشان می دهد. او در جوانی سه بار به زندان رفت، پائلو در آن زمان با مطالعه افکار و اندیشه های مارکسیسم به حزب های سیاسی پیوست و همین امر باعث این اتفاق بود.
پائولو در جایگاه یک نویسنده چیره دست و مشهور قصد دارد در میان داستان هایی که با جملات زیبا برای مخاطبان خود نقل می کند مفاهیم و پیام هایی را نیز منتقل کند. برخی از این پیام های ادبی و برخی دیگر عرفانیست. اغلب اندیشه های موجود در آثار او شامل: عشق، قدرت طلبی، پیروی بی چون چرا از استاد، تناسخ، تجربه خدا، نشانه شناسی و هزاران اندیشه و دیدگاه دیگر که در پس هر یک از کتاب های او وجود دارد. دیدگاه های او دارای انسجام نیست و در هر یک از آثارش نشانه ای جدیدی وجود دارد این نشان دهنده این است که او نمی خواهد یک تفکر را دنبال کند بلکه قصد دارد در هریک از آثار اندیشه ای را مطرح کند که در پشت آن تجربه شخصی خود از مطالعه و جستجو درباره آن تفکر بوده است؛ و با این برداشت او را متفکر و اندیشمند دانستن کار درستی نمی باشد اگر چه در آثاراو جذابیت ها بسیار زیاد است اما میان زیبا سخن گفتن و سخن زیبا گفتن تفاوت بسیاری است. باید گفت بسیار نویسنده بوده اند که دارای قلمی جذاب و نویسنده ای چیره دست بوده اند اما تمام مطالبی را که از طریق آثارشان به مخاطب منتقل می کردند جذاب نبوده است.
کوئیلو نویسندگی را از سن چهل سالگی آغاز کرد. او ذوق هنری فوق العاده ای در خلق آثارش داشت و تا کنون توانسته است آثار بسیاری را خلق کند. او بعد از سفری که در سن 39 سالگی به سانتیاگو داشت اولین کتاب خود را با نام " خاطرات یک مغ" به رشته تحریر در می آورد. سپس در در سال 1988 دومین کتاب خود کیمیاگر را منتشر کرد که به عنوان دومین اثر یک نویسنده انچنان موفقیتی را کسب کرد که باعث ثبت رکورد در گینس شد. تا کنون آثار دیگری از او منتشر شده است که بسیار مورد استقبال هواداران نوشته های او قرار گرفته است و او اکنون از بزرگترین نویسندگان رمان های عرفانی می باشد.
چون فرو آیی به وادی طلب پیشت آید هر زمانی صدتعب
صد بلا در هر نفس اینجا بود طوطی گردون، مگس اینجا بود
جد و جهد اینجات باید سالها زانک اینجا قلب گردد کارها
ملک اینجا بایدت انداختن ملک اینجا بایدت در باختن
در میان خونت باید آمدن وز همه بیرونت باید آمدن
(عطار – منطق الطیر)
هنگامی که سالک پای در وادی معرفت می گذارد به اموری بر می خورد که تنها با حضور پیر و راهنما قابل حل خواهد بود. مسیر رسیدن به حقیقت و معرفت در عرصه ادبیات بارها توسط شاعران و ادیبان مختلفی بیان شده است و در کتاب های مختلف با آن مواجه شده ایم. پای گذاشتن در مسیر حقیقت تنها مربوط به گذشتگان و متون قدیمی نمی باشد بلکه تا کنون نیز دست مایه بسیاری از آثار در عصر حاضر نیز شده است. ادبیات در تمام دنیا به وسیله ارتباط نامرئی به یک دیگر متصل هستند و در بیشتر آثار جدید ردپایی از متون کهن را خواهیم دید. هر چقدر بنیه ادبی یک کشور قوی تر باشد بیشتر مورد توجه و استفاده در آثار نویسندگان قرار می گیرد. ایران، هند، چین، مصر و یونان دارای امپراطوری های بزرگی بودند و تاریخ کهن آنها امکان به وجود آمدن اسطوره، افسانه و انواع متون ادبی دیگر را فراهم می کرد.
اما دستیابی به ریشه های فکری یک نویسنده که بتوان درک کرد منبع الهام اثر خلق شده توسط او چه چیزی بوده است کاری دشوار است زیرا نیاز به شناخت روحیات، تفکرات و اعتقادات او دارد؛ اما با وجه های به کار برده شده در داستان و مقایسه آن با سایر داستان های مشابه تا حدودی می توان به امر دست پیدا کرد.
کتاب کیمیاگر روایت زندگی چوپان جوانی به نام سانتیاگو است که بعد از چندین بار دیدن یک خواب یکسان تصمیم می گیرد که به دنبال رویایش برود و در این راه همواره برای رسیدن به مقصد حضور یک پیر و راهنما مشاهده می شود. سانتیاگو برای دنبال کردن رویایش تمام گوسفند هایش را می فروشد و به مصر سفر می کند، او تمام اموالش را از دست می دهد و بعد از طی کردن مسیری پر خطر در کنار اهرام مصر در میابد گنجی که در خواب دیده است در خرابه های همان کلیسایی است که رویایش دیده.
مشابه داستان کیمیاگر را ما در عجایب نامه محمد بن محمود همدانی داریم که نقل می کند در بغداد میراث داری، تمام اموالش را از دست می دهد و شبی در خواب می بیند که گنجی در مصر یافته است به دنبال رویایش به مصر می رود در آنجا شخصی را می بیند که مشابه خواب او را دیده است و می گوید رفتن به دنبال رویا کاری بس بیهوده است و به میراث دار آدرس گنجی را که در خواب دیده است می دهد و او متوجه می شود که گنج در خانه خودش است. این همان حکایتی است که پائولو کوئیلو نیز با زبانی دیگر بیان کرده است.
و اما داستان مشابه دیگری، حکایتی است که در هزارو یک شب نقل شده است، آمده است که: در بغداد مردی خداوند نعمت بود، اما بخت با او یار نبود و مالش بر اثر حوادث روزگار تلف شد. شبی در خواب دید که گنجی در مصر یافته است به دنبال رویای خویش به مصر سفر کرد. هنگامی که به مصر رسید شب بود و به اجبار شب را در مسجدی که کنار خانه مردی متمول بود خوابید، شب هنگام دزدانی به خانه مرد متمول رفتند و هنگامی که دریافتند شحنه در پی آنهاست گریختند، شحنه در پی دزدان پا به مسجد گذاشت و مرد بغدادی را بگرفت و او را به زندان برد بعد از سه روز بازگشت و پرسید علت آمدن تو به مصر چه بوده است؟ گفت در خواب دیدم که در مصر به گنجی دست خواهم یافت شحنه بخندید و گفت من سه بار این خواب را دیدم که در بغداد و در خانه ای در زیر حوض گنجی یافته ام این پول را بگیر و به شهر خود باز گرد. مرد زمانی که به بغداد بازگشت به آدرسی که آن مرد گفته بود رفت و گنج را در خانه خود در زیر حوض یافت.
و اما این حکایت از زبان مولانا در دفتر ششم مثنوی نیز مشابه حکایت گفته شده در هزارو یک شب می باشد به دلیل تقدم زمانی هزارو یک شب بی شک مولانا از این منبع برای نقل کردن این داستان بهره گرفته است. با وجود این حکایت در دوره های زمانی متفاوت می توان پی برد که خالق کیمیاگر برای نوشتن این داستان از چه منبعی الهام گرفته است.
دست مایه آثار پائولو کوئیلو از عرفان اسلامی تا عرفان شرقی و عرفان غربی است. مهم ترین ویژگی آثار او محتوای عرفانی است که به صورت داستان و رمان بیان کرده است. او خود معتقد است، یکی از کهن ترین و سنتی ترین روش های انسان برای انتقال معرفت به نسل های بعد قصه و حکایت می باشد. داستان ها نابترین بخش ادبیات را تشکیل می دهند. داستان ها ما را به دورانی می برند که هیچ گونه از این برداشت ها، تفسیر ها و تعبیر های امروزی وجود نداشته است. قصه ها فضایی شاد دارند و سرگرم کننده هستند و می توانند معرفت را به راحتی به شنونده خود منتقل کنند.
بدون شک داستان کیمیاگر بر گرفته از داستان نقل شده در دفتر ششم مثنوی مولاناست زیرا بسیاری از ابیات موجود در نقل این حکایت عینن و با نوشتار امروزی در داستان کیمیاگر موجود می باشد.
ناگهانی خود عسس او را گرفت مشت و چوبش زد به صحرا تا شگفت (مثنوی، دفترششم)
"ناگهان، هنگامی که می کوشید چند سنگ را که سر راهش ظاهر شده بودند، بیرون بکشد صدای گام هایی را شنید چند نفر به او نزدیک می شدند. جلوی ماه ایستاده بودند و جوان نمی توانست چشم ها یا چهره شان را ببیند." (کیمیاگر)
و اوج این رویارویی بازگو کردن این امر است که آنها نیز رویای مشترکی را دیده اند.
بارها من خواب دیدم مستمر که به بغدادست گنجی مستتر
در فلان سوی و فلان کویی دفین بود آن خود نام کوی این حزین
هست در خانه ی فلانی رو بجو نام خانه و نام او گفت آن عدو
دیده ام خود بارها این خواب من که به بغدادست گنجی در وطن
هیچ من از جا نرفتم زین خیال تو به یک خوابی بیایی بی ملا
و دستیابی به لذتی که هر دو بعد از دست یابی به مکان گنج به آنها دست می دهد و متوجه می شوند که گنج در محل زندگی خودشان بوده اما از مسیر پیموده پشیمان نیستند.
داستان کیمیاگر یک شخصیت اصلی دارد به نام سانتیاگو و تعدادی دیگر از شخصیت ها که در داستان نقش راهنما و مرشد او را بر عهده دارند و هر کدام در بزنگاه های مختلف داستان در مسیر راه او قرار میگیرند.
سانتیاگو: جوانی چوپان که در کودکی در مدرسه الهیات درس خوانده است و اکنون دارای پیشه چوپانی است. او در پی آرزویش می رود، آرزویی که به بهای رسیدن به آن همه چیزیش را از دست می دهد.
پادشاه پیر: او اولین کسی است که بعد از دیدن رویا سانتیاگو با او رو به رو می شود. پیر مرد او را با شخصیت درونی و هدف و انگیزه زندگی آشنا می کند. پیر به جوان دو سنگ به نام های اوریم و تمیم می دهد تا در مواقع حساس از آنها به عنوان راهنما بهره گیرد. این دو سنگ جنبه مذهبی دارد و تورات نیز به آن اشاره شده است.
مرد بلور فروش: سانتیاگو بعد از، از دست دادن داراییش تصمیم می گیرد که به خانه باز گردد در این بین او با مردی عرب که بلور فروش است آشنا می شود. افسانه زندگی آن مرد زیارت کعبه است که همچنان آرزو باقی مانده است زیرا او معتقد است اگر به ارزویش جامعه عمل بپوشاند دیگر هدفی برای ادامه زندگی نخواهد داشت. آن دو با وجود تفاوت های نژادی دارای زبان دل یکسانی هستند. جوان در کنار آن بلور فروش آرزوی رسیدن به گنج را کنار می گذارد و تنها در فکر بازگشت به خانه است.
" مصر برای او همچون مکه برای آن بلور فروش به رویایی دور تبدیل شده بود."
مسافر انگلیسی: سانتیاگو پس از جدا شدن از بلور فروش یقین پیدا میکند که باید رویایش را دنبال کند. او با مردی انگلیسی که سال هاست در حال مطالعه علم کیمیاگری است آشنا می شود. مسافر انگلیسی نماد انسان هایی است که همه چیز را با معیار عقل می بینند. مسافر انگلیسی به دنبال کیمیاگری پیر میگردد که اسرار کیمیاگری را می داند و به آن دست پیدا کرده است.
" گفت چون تنها کسانی که رسالت فهمیدن دارند می فهمند. تصور کن همه دنیا شروع کنند به تبدیل کردن سرب به طلا خیلی زود طلا ارزشش را از دست می دهد."
فاطمه: سانتیاگو بعد از طی کردن راهی سخت و صبر پیشه کردن به عشقی پاک دست پیدا میکند. دیداری که برای جوان، محرکی برای دستیابی به زندگی واقعیش است.
" اکنون می فهمم که روزی باد شرق، عطر این زن را به سویش آورده بود و عاشق این زن شده بود بی آنکه از وجودش اگاه باشد و عشق به او وادارش می کرد سراغ تمامی گنج های عالم برود."
زمانی که سانتیاگو داستان خود را برای فاطمه بازگو می کند و از تصمیمش برای ماندن در آن قبیله می گوید فاطمه از او می خواهد که سلوکش را ناتمام نگذارد و به سوی هدفی که از ابتدا داشته است حرکت کند.
کیمیاگر: سانتیاگو با کیمیاگر که بعد از پادشاه پیر مرشد اوست ملاقات می کند. او جوان را می آزماید و از او می خواهد که رویایش را دنبال کند و سرنوشت سانتیاگو را بدون دنبال کردن رویایش مقابلش ترسیم میکند. او هدف خلقت را برای سانتیاگو بازگو می کند و به زندگی او سمت و سو می دهد.
هسته اصلی داستان با دیدن رویا شکل می گیرد. رویایی که در عرفان به معنی الهامات غیبی است. بسیاری از عرفا در رویا جواب سوالات و مشکلات خود را می یابند. این بار هم جوان چوپان داستان کیمیاگر، حقیقت زندگیش را در پس دنبال کردن یک رویا پیدا می کند. رویایی که در آن باید همه چیز خود را بدهی تا به حقیقت دست پیدا کنی این از دست دادن، هم مالی است هم گذشتن از عشق فاطمه است برای رسیدن به حقیقتی که در محل زندگی خود بوده است و برای یافتن آن باید این مسیر را طی می کرده است تا به حقیقت زندگی و حقیقت خود دست یابد.
خواندن بعضی از کتاب ها را باید مانند دارو برای تمام افراد تجویز کرد. در انتها من هم به عنوان یک دوست پیشنهاد می کنم خواندن کتاب کیمیاگر به قلم پائولو کوئیلو به ترجمه آریا فلاحتگر که توسط انتشارات آتریسا منتشر شده است را در سایت کتابچین از دست ندهید. کسانی هم که به کتاب های صوتی علاقه دارند می توانند این کتاب را با صدای سامان قلیچ خانی، انتشارات رمانو در سایت کتابچین گوش کنند. با این کار به قطع نشدن درختان کمک می کنید و هم نگاهتان به دنیای پیرامونتان عوض خواهد شد.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%DB%8C%D9%85%DB%8C%D8%A7%DA%AF%D8%B1_(%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86)
به قلم مینو مرتضایی
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد
عالیه کتابش.. مواقعی که وقتتون ازاده ترجیح میدم این کتاب رو بخونید
1402-11-04
اینقشنگ
1402-09-17
عالی عالی.هر کسی باید این کتاب را بخواند. در حین سفر به هر جا ی بیرون از خود در درون خود هم سفری آغاز شد.اینکه در هر موقعیتی باید به خود بازگشت درخود فرو رفت.همین نکته باعث بدست آوردن نه تنها گنج بیرون بلکه گنجهای بی شمار درون میشود.این راز ساده ولی شگفت انگیز است.
1402-09-15
عالی هست
1402-04-30
باعث اندیشه عمیق در اطراف خود میشود بعدازمطالعه من هم ب دنبال نشانه ها هستم
1401-07-11
همه آثار پائولو کوئیلو فوق العادن توصیه میکنم حتما بقیه آثارشم بخونید
1401-04-26
عالییه کتابی در مورد الهامات قلبیه و ماجراجوییه جالبی داره و هم اولش و هم اخرش داستان و خوب شروع و تموم کرد حتما بخونین
1400-11-23
عالیه
1400-10-05
در رمان کیمیاگر، نویسنده تلاش کرده تا مخاطب را به فکر کردن در زمان حال وادار کند و ذهنش را از غصه و ناراحتی های گذشته و ترس اتفاقات پیش نیامده آینده پاک کند و به او بفهماند که برای بهتر زندگی کردن باید دلبستگی هایش را کمتر کند تا زندگی بهتری داشته باشد.
1400-09-23
کیمیاگر ، یکی از بهترین رمان ها یا بهتر بگویم روایت واقعی از زندگی انسان ها است که اگر بخواهند دنبال آرزوهایشان بروند کائنات دست به دست داده تا آرزوها محقق گردند به این شرط که خواهان آرزو صبر و حوصله داشته باشد ، زندگی چوپانی که عاشق گوسفندهایش است و اتفاقی در زندگیش رخ میدهد که گوسفندهایش را بفروشد و به دنبال سرنوشت برود ، بسیار زیبا و دل انگیز است خواندن این داستان که آن را به خوانندگان پیشنهاد میکنم
1400-09-14
دنبال این کتاب بودم خیلی دوسش دارم مطالبی که چشمم رو نسبت بع دنیای واقعی باز کنه خیلی میپسندم
1400-08-26
می تونم بگم یه کتاب انگیزشی فوق العاده بود و باعث شد به آرزوها و رویاهام فکر کنم.
1400-06-28
خیلی عالی بود...اینکه جهان روح دارد ونشانها در جهان هستند که هدایت گرند وگنج واقعی شناخت واقعی انسان از جهان وخودش است..از روح خودش...
1400-05-25
عالی بود
1400-05-12
تجربه ی خیلی خوبی بود برام.
1400-04-27
خیلی عالی بود. دستتون درد نکنه
1400-04-26
اولای کتاب بهتره.
1400-04-23
نویسنده این کتاب میخواد مخاطبینش تو زمان حال باشن خارج از افکار ناراحت کننده ی گذشته.
1400-04-20
بنظرم ترجمش ایرادایی داشت.
1400-04-12
توصیه میکنم همه بخونن.
1400-03-29
من نسخه چاپیشو دارم کتاب خوبیه. توصیه میکنم حتما بخونیدش. برای من تجربه ی خوبی بود.
1400-03-24
نکات آموزنده خوبی داره.
1400-03-22
پرمحتوا و عالی.
1400-03-17
من حال خوبی بعد از تموم شدن کتاب داشتم.
1400-03-10
ترجمش میتونست بهتر از این باشه.
1400-03-09
یه جورایی میگه در زمان حال زندگی کنید و از اتفاقاتی که در آینده نیفتاده نترسید.
1400-03-03
عالی
1400-02-27
عالی بود.
1400-02-14
واقعا آموزنده و عالیست.
1399-12-23
چقدر این کتاب خوبه. من خیلی خوشم اومد. نویسنده کتاب هم که معرف حضور همه هست.
1399-12-18
عالیه. به من خیلی انگیزه داد... بنظرم برای کسانی که نا امیدن خیلی کتاب مفیدیه.
1399-11-30
دوست داشتنی ترین هدیه ای که تا حالا گرفتم.
1399-11-27
جذاب و پر محتوا
1399-11-25
عالی عالی
1399-10-25
عالی
1399-09-04
این نوسنده و کتاب هر دوتا خیلی مزخرفن
1399-03-31
خیلی عالی
1402-11-23