دانلود کتاب هزار خورشید تابان
نویسنده: خالد حسینی
ناشر : ماهابه
نویسنده: خالد حسینی
ناشر : ماهابه
نام کتاب : هزار خورشید تابان
نویسنده : خالد حسینی
ناشر : ماهابه
مترجم : آزاده شهپری
تعداد صفحات : 434 صفحه
شابک : 978-600-5205-50-3
تاریخ انتشار : 1398
رده بندی دیویی : 813/6
دسته بندی : رمان های خارجی, داستان های آموزنده
نوع کتاب : Epub
قیمت پشت جلد : 60000 تومان
قیمت نسخه الکترونیک : 13100 تومان
"هزار خورشید تابان"
کتاب هزار خورشید تابان با عنوان اصلی (Athousand splendid) اثری از خالد حسینی (Khaled Hosseini) می باشد با ترجمه ای از آزاده شهیری ، توسط انتشارات ماهابه منتشر شده است.
خالد حسینی نویسنده معروف افغانستانی است که به واسطه کتاب بادبادک باز به شهرت جهانی رسید. خالد حسینی در سال 2007 دومین رمان خود یعنی «هزاران خورشید تابان» که روایت جامعه افغان و سنن آنان است را منتشر کرد. او در این کتاب به بیان رنج و آلام زنان افغان پرداخته است. زنانی که در جریان جنگ های داخلی افغانستان به بردگی کشیده شده بودند و با وجود اینکه دیده نمی شدند اما بار اصلی جنگ ها را به دوش کشیدند. خالد حسینی در این کتاب از زندگی دو زن از دو نسل متفاوت سخن می گوید، یکی به نام لیلا و دیگری مریم که شخصیت های اصلی داستان او می باشند. او در رمان خود از مشکلاتی چون ازدواج زود به هنگام دختران ، محرومیت از آموزش رسمی و کلیه محدودیت های پنجاه سال گذشته را به تصویر کشیده است. رمان هزار خورشید تابان توانست در سه هفته اول انتشار خود در ردیف کتاب های پرفروش آمریکای شمالی قرار بگیرید. ضمنا این رمان توانسته به عنوان کتاب برگزیده از دومین دوره جایزه ادبی روزی روزگاری انتخاب شود.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
"غم و اندوه مریم را غافلگیر کرده بود. چیزی که نمی گذاشت غم را رها کند گهواره تمام نشده در انباری بود وکت جیر که درگنجه رشید بود. اگر آن بچه به دنیا آمده بود،می توانست صدایش را بشنود.گریه اش را از گرسنگی می شنید. غرغرش را می شنید.حس می کرد که پستان هایش را بو می کشد. غم بر سرش آوار می شد،او را باخود می برد و متلاطمش می کرد. مریم متحیر بود که به طرز فلج کننده ای موجودی را که هرگز ندیده از دست داده بود.
بعد ازآن روز هایی بود که انگار دلتنگی همانند گذشته مریم را آزار نمی داد.روزهایی که فکر ادامه زندگی با همان الگوی زندگی چندان خسته کننده به نظر نمی رسید.روزهایی که نمی خواست به خودش خیلی فشار بیاورد تا ازتخت بیرون بیاید ونماز بخواند،نظافت کندو برای رشید غذا درست کند.
مریم می ترسید بیرون برود.می ترسید به زنان وبچه های فت و فراوانشان حسودی کند. بعض اشان هفت، هشت بچه داشتند و نمی دانستند که چه قدر خوشبختند.چقدرسعادتمند که بچه هاشان در رحمشان رشد کردند و درآغوششان وول خوردند و ازسینه هایشان شیر خوردند. بچه هایی که با خونریزی همراه آب صابونی وچرک بدن غریبه ها روانه چاه فاضلاب نشدند.مریم وقتی می شنید که از شیطنت پسر بچه ها یا تنبلی دختر هایشان می گویند از آن ها منزجر می شد."
این کتاب شامل پنجاه فصل می باشد.
کتاب هزار خورشید تابان (A Thousand Splendid Suns) رمانی از نویسنده دورگه افغانی-آمریکایی، خالد حسینی است که در سال 2007 منتشر شد و تنها چند هفته پس از انتشار، به عنوان یکی از کتاب های پرفروش شماره یک نیویورک تایمز شناخته شد.
کتاب هزار خورشید تابان (A Thousand Splendid Suns) داستان در باره با دو زن و فراز و فرود های زندگی آنهاست. مریم و لیلا شخصیت های اصلی این داستان هستند که هر کدام روایتی را در این کتاب بیان میکنند.
مریم که با مادر بدبخت خود در حومه هرات زندگی می کند و تنها دل خوشی او دیدارهای هفته ای پدر پولدارش است. مریم یک کودک نامشروع است که به این خاطر بد رفتاری های بسیاری با او می شود و پس از خودکشی مادرش مجبور می شود با مردی که بیش از 20 سال بزرگتر است، ازدواج کند در حالی که فقط 15 سال دارد. او بعد از ازدواجش دچار مشکلات زیادی میشود.
لیلا دختری است که یک نسل بعد از مریم متولد می شود. او دختر زیبا و برازنده ای است که در خانواده ای با محبت بزرگ شده است اما بعد از کشته شدن خانواده اش و مرگ دوست پسرش، طارق، زندگی برایش سخت و دشوار میشود و در اخر برای پنهان کردن حاملگی خود از طارق مجبور می شود پیشنهاد ازدواج راشد، شوهر مریم را بپذیرد. لیلا زمانی که مریم در اوج نا امیدی است وارد زندگی اش میشود و بعد از مدتی به بهترین دوستان هم تبدیل میشوند. مریم سعی میکند تا زندگی لیلا را نجات دهد و سرنوشت دیگری را برای او رقم بزند. در این کتاب شاهد تلاش های مادرانه مریم برای لیلا هستیم.
نویسنده این کتاب ادعا می کند در حین نوشتن این کتاب سختی های زیادی را متحمل شده چون این کتاب دومین کتاب منتشر شده او محسوب می شد و خوانندگان از او انتظاراتی داشتند.
نویسنده می گوید: به دلیل اینکه این داستان شخصیت های متعددی داشت، تمرکز بر روی تک تک این شخصیت ها مخصوصا شخصیت های مریم و لیلا که از دو نسل متفاوت هستند کار بسیار سختی بود.
نویسنده با سفر به افغانستان و دیدن زن هایی گوشه و کنار شهر که گاها شش یا هفت بچه داشتند و گوش دادن به زندگی سخت این زنان و ظلم هایی که در حقشان شده بود ایده این کتاب را گرفت.
خالد حسینی عنوان کتاب را از یکی از ابیات شعر شاعر ایرانی قرن هفتم؛ صائب تبریزی، گرفته است:
که ناخن رگ گل می زند مژگان هر خارش/ خوشا عشرت سرای کابل و دامان کهسارش
دوصد خورشید رو افتاده در هر پای دیوارش/ حساب مه جبینان لب بامش که میداند؟
این شعر در وصف کابل سروده شده است. نویسنده زمانی که دنبال شعر هایی در وصف کابل بود به این بیت برخورد میکند و متوجه میشود که عبارت دوصد خورشید در این بیت بسیار ماندگار است به همین دلیل نام کتاب را «هزاران خورشید تابان» می گذارد.
با این وجود این کتاب پنج بار قبل از کامل شدن، باز نویسی شد و بعد از انتشار به عنوان داستانی درباره «خانواده، دوستی، ایمان و نجات یافتن با عشق» توصیف شد.
در این کتاب نویسنده سعی کرده است با بیانی ساده و روان به توصیف صحنه ها و احساسات کاراکتر ها بپردازد. جملات کتاب به گونه ای احساسات خواننده را بر می انگیزد که خواننده بار ها بغض میکند و با شخصیت ها همزاد پنداری میکند.
استیون زایلیان (Steven Zaillian) نگارش اولین پیش نویس فیلمنامه را در سال 2009 به پایان رساند و همچنین قرار شد که کارگردانی آن را نیز بر عهده بگیرد. کولومبیا پیکچرز (Columbia Pictures) هم حق پخش این فیلم را خریداری کرد.
اسکات رودین (Scott Rudin) به عنوان تهیه کننده انتخاب شد و در ماه می 2013، تاریخ اکران این فیلم را برای سال 2015 تأیید کردند.
اولین اقتباس نمایشی از این رمان در سانفرانسیسکو، کالیفرنیا ، در تاریخ 1 فوریه 2017 به نمایش درآمد. این محصول به طور مشترک توسط تئاتر کنسرواتوار آمریکا و کلگری تولید شد.
خالد حسینی (Khaled Hosseini) رمان نویس، پزشک و سفیر پناهندگان سازمان ملل متحد است. وی پس از فارغ التحصیلی از کالج، به عنوان پزشک در کالیفرنیا شروع به کار کرد.
حسینی در کابل افغانستان متولد شد. پدرش به عنوان دیپلمات کار می کرد و وقتی حسینی 11 ساله بود ، خانواده او به فرانسه نقل مکان کردند. چهار سال بعد ، آنها درخواست پناهندگی در ایالات متحده کردند. حسینی تا سال 2001 یعنی سن 36 سالگی، به افغانستان برنگشت .
هر سه رمان او جزء پرفروش ترین کتابها بودند:
بادبادک باز (2003) هفته ها در لیست جزء پرفروش ترین های نیویورک تایمز بود.
هزاران خورشید تابان (2007) برای 103 هفته، 15 بار در رتبه یک پرفروش ترین کتاب های نیویروک تایمز بود.
پژواک کوهستان سال (2013) منتشر شد و تا ژانویه 2014 به مدت 33 هفته در بالای لیست پرفروش ترین کتاب های نیویروک تایمز ماند.
در سال 2008 این کتاب برنده دو جایزه کتاب انگلیس و جایزه کتاب سال Book Sense شد.
او فرزند جلیل و نانا است که حرامزاده است. او در تمام دوران کودکی خود به دلیل شرایط تولدش شرمنده است و عذاب می کشد.
او به معنی کامل کلمه، منزوی است. زنی است که از هنجارهای روزمره جدا شده است. او علی رغم آنکه ابتدا از لیلا کینه داشت، از طریق سختی مشترک ازدواج با رشید ، در نهایت دوست لیلا می شود.
فرزند حکیم و فریبا است. لیلا دختری زیبا و باهوش است که در خانواده ای بزرگ شده که پدرش در دانشگاه تحصیل کرده و معلم است. در مقایسه با مریم، لیلا رابطه رضایت بخشی تری با پدرش و دوست کودکی اش، طارق داشت.
یک کفاش و آنتاگونیست رمان است. او طبق توافق نامه ای با جلیل ، با مریم ازدواج می کند و بعداً با لیلا هم ازدواج می کند. راشد مظهر شخصیت ایلخانی و مردسالار است.
پسری است که با لیلا در کابل بزرگ شد. او در سن پنج سالگی پای خود را بخاطر رفتن روی مین از دست داد. او و لیلا سرانجام عاشق یکدیگر شدند و پس از یک دهه جدایی باهم ازدواج کرده و در پایان رمان در انتظار فرزندشان هستند.
مادر مریم و خادم سابق جلیل است. تولد مریم نتیجه رابطه بین نانا و جلیل است. او بعد از سفر مریم به خانه جلیل در روز تولدش خود را حلق آویز می کند. نانا جلیل را خیانتکار می داند و خودکشی را اقدامی برای فرار از زندگی سیاهش می داند.
صوفی ، معلم قرآن و دوست سالخورده مریم است. او در سال 1989 درگذشت.
پدر مریم، مرد ثروتمندی است که قبل از به دنیا آوردن مریم ، سه زن داشت. او پس از مرگ نانا ، مریم را مجبور به ازدواج با راشد می کند، اما بعداً از فرستادن او پشیمان می شود.
پدر لیلا است. او یک معلم تحصیل کرده و عالی است. او همراه با فریبا در انفجار موشک کشته شد.
فریبا مادر لیلا است که زنی پرشور و پر از امید به زندگی است؛ اما وقتی دو پسرش، احمد و نور به جنگ می روند و بعدا کشته می شوند ، او به افسردگی دچار می شود و تمام روحیه خود را از دست می دهد. او تقریباً تمام زندگی خود را در رختخواب در سوگ پسران خود می گذراند تا زمانی که در اثر انفجار موشک به همراه حکیم کشته می شود.
دختر لیلا و طارق است که لیلا او را در چهارده سالگی باردار شد. هنگامی که خبر مرگ دروغین طارق می رسد ، برای پنهان کردن نامشروع بودن کودک و تأمین هزینه های زندگی ، لیلا تصمیم می گیرد که با راشد ازدواج کند. تولد عزیزا آغاز سختی های لیلا است. بعد از تولد عزیزا لیلا از چشم راشد می افتد و اینجاست که کم کم دوستی مریم و لیلا شکل می گیرد.
در کل این رمان اطلاعات مربوط به اوضاع افغانستان را به تصویر میکشد. با این حال نویسنده این اطمینان را میدهد که این که برای رساندن صدای این دو زن به جامعه است.
وبسایت کتابچین از بزرگ ترین سایت های ارائه دهنده کتاب های الکترونیکی و صوتی است.
میتوانیداین کتاب را به ترجمه خانم آزاده شهپری که توسط انتشارات ماهابه منتشر شده است را از سایت کتابچین دریافت نمایید.
https://en.wikipedia.org/wiki/A_Thousand_Splendid_Suns
به قلم نگار تورانی
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد
خوب بود
1400-11-28
خالد حسینی این کتاب را بر اساس ناهنجاریها و مشکلاتی که زنان در افغانستان دارند با خامه ی قلمش تصویر سازی کرده که چه خوبست خواندن آن و آشنا شدن با این مشکلات
1400-10-13
این کتاب رنج های را که زنان افغانستانی در جنگ کشیده اند را تصویر کشیده است که دارای بخش هایی غم انگیز است. در کل کتاب جالبی است و ارزش خواندن دارد.
1400-09-24
با توجه به اینکه نویسنده مرد هست، ولی در بخشهایی از کتاب موج فیمینیسم رو میشه مشاهده کرد. داستان رو خیلی ساده و جذاب نوشته.
1400-09-13
از وقتی این کتاب رو خوندم با مهاجرین افغان حاضر در ایران رفتار بهتری دارم. واقعا عمق فاجعه جنگ رو در این کتاب میشه دید.
1400-09-07
کتاب ماجرای زنان در افغانستان ، ماجرای مشکلات و معضلات در جامعه ای ملوک الطوایفی و خان و خان بازی است البته این هجمه از صدمات به جنس دوم فقط در افغانستان نیست بلکه در همه کشورها میباشد، حتا در جهان اول با شیوه هایی نو زنان مورد تحقیر قرار میگیرند، البته نویسنده قلم روانی در بازگو کردن مشکلات زنان در افغانستان دارد
1400-08-29
این کتاب در کنار داستان اصلی که نشان دادن مشقت زنان است، به خوبی شرایط سیاسی و اجتماعی افغانستان در عصر حاضر و به خصوص عصر قدرت طالبان رو تصویر سازی کرده.
1400-08-29
توی اون بخش کتاب که زندکی دو تا شخصیت به هم گره میخوره یکم گیچ شدم، خیلی بی مقدمه دو تا را با هم قاطی کرد. ولی در کل فوق العاده بود.
1400-08-26
چقدر این آقای خالد حسینی قلم زیبایی داره. من که لذت میبرم از خوندن نوشته های ایشون. همشون عالین
1400-08-19
رنجی که برای زنان توی این داستان نشان داده شده، نه تنها برای افغانستان بلکه به کل جهان میشه تعمیم داد. توی همین ایران ما هم خیلی جاها همین دیدگاه رو نسبت به زنان دارن.
1400-08-11
اگه از غلطهای املایی بگذریم، کتاب خوبی بود. خوب نوشته شده و خوبم هم ترجمه شده.
1400-07-18
خالد حسینی از اسطورهای معاصر افغانستانه که تونست درد و رنج مردم جنگ زده رو به خوبی به تصویر بکشه.
1400-07-06
کتاب خیلی خوبیه گرچه غمناکه ولی به نوعی واقعیت جامعه کنونی افغانستان را نشان میده. جدا ادم تاسف میخوره برای زنان افغانی که در این دوره زمانه باید چه طوری زندگی کنند به خاطر جهالت و فقر فرهنگی حاکم بر این کشور .
1400-05-30
یه کتاب خوب دیگه از یه نویسنده عالی به نام خالد حسینی. بادبادک باز رو هم حتما بخونید.
1400-05-12
عالی بود. ولی در کنارش داستان دردناک و غمباری داره.
1400-04-21
جذابیت داستان برام اینقدر زیاد بود که چند روزه تمومش کردم کتابو تا بدونم آخرش چی میشه.
1400-04-14
از اینکه این داستان شرح واقعیت زندگی شخصیت داستان بود، خیلی ناراحت شدم. کتاب خوبیه. پیشنهاد میشه برای مطالعه
1400-04-13
واقعیتهای تلخ و غم انگیزی رو بیان میکنه. به امید اینکه تمام جنگهای دنیا یه روزی تموم بشن.
1400-04-07
سرگذشت دردناکی از زندگی زنان رو روایت میکنه. خیلی تاثیرگذار بود.
1400-03-01
خیلی داستان غم انگیزی داره. امیدوارم واقعیت نباشه.
1400-02-13
اینقدر داستان روان و پرکششی داره که دلت نمیخواد یه لحظه کتابو بزاری کنار.
1400-02-13
کتاب خیلی جذاب و غمگینیه
1400-01-25
عالییییی بود
1400-11-30