دانلود کتاب قمارباز
نویسنده: فئودور داستایوفسکی
ناشر : گیوا
نویسنده: فئودور داستایوفسکی
ناشر : گیوا
نام کتاب : قمارباز
نویسنده : فئودور داستایوفسکی
ناشر : گیوا
مترجم : جلال آل احمد
تعداد صفحات : 240 صفحه
شابک : 978-600-451-488-0
تاریخ انتشار : 1398
رده بندی دیویی : 733/891
دسته بندی : رمان های خارجی
نوع کتاب : Epub
قیمت پشت جلد : 39000 تومان
قیمت نسخه الکترونیک : 7000 تومان
" قمار باز "
کتاب پیش رو با عنوان اصلی (The Gambler) به نویسندگی از فئودور داستایوفسکی (Fyodor Dostoyevsky) می باشد که با ترجمه ی جلال آل احمد از انتشارات گیوا چاپ و منتشر شده است.
رمان جاودان و تحسین شده قمارباز اولین بار در سال 1866 در روسیه چاپ شد و در سال 1327 توسط جلال آل احمد نه از زبان اصلی بلکه مانند بسیاری از آثار ادبیات روسیه، از فرانسه به پارسی ترجمه شد.
راوی قمارباز آلکسی ایوانویچ معلم سرخانه تحصیل کرده و جوان فرزندان یک ژنرال ثروتمند روسی است. داستان کتاب از این قرار است که به دلایل مختلف این خانواده ثروت خود را از دست می دهند. تنها امید ژنرال عمه خودش است که در حال مرگ است، چون پس از مرگ وی ارثی عظیم به ژنرال خواهد رسید. ایوانویچ محسور و دلباخته دختر خوانده (بنا به برخی ترجمه ها - خواهر زن) ژنرال می شود. دختری که اهمیتی به آلکسی نمی دهد و دائم در حال سوء استفاده از اوست... این عشق به پولینا و همچنین ثروت ژنرال سرآغاز اتفاقات غیر منتظره بعدی است....
رمان قمار باز شرح حال افرادی است که زندگی را همچون قمار می دانند و همه تقدیر خود را گره خورده به شانس می دانند. در رمان قمار باز زندگی مانند یک بازی قمار به نظر میآید که انسان در هر لحظه یک انتخاب دارد و نتیجه این انتخاب که موفقیت یا شکست را در پی دارد،قدرتی فراتر از قدرت بشر محسوب میشود.
در بخشی از کتاب قمارباز میخوانیم:
" مردم عامی و پست، راستی به طرزی زننده و پلید قمار میکنند. من حتی میتوانم باور کنم که سر میزهای قمار، دزدیهای پست کوچکی نیز صورت میگیرد. «میزپا»ها که ته میز نشستهاند و داورها را میپایند و حسابها را نگه میدارند. خیلی زیاد به این کار دست میزنند، و چه مردم عامی مناسب هستند این میزپاها! اغلبشان فرانسوی هستند از اینها که بگذریم هدف من از این یادآوریها و این توصیفها این نیست که بازی رولت را شرح بدهم. من دست آخر وقتی دانستم که چگونه در آینده رفتار کنم، کمکم خودم را در جریان گذاشتم. مخصوصاً دریافته بودم که در میان بازیکنهای ردیف اول، اغلب دستی دیده میشود که آهسته و مخفی میآید و بُردهای کس دیگری را غصب میکند. نتیجهی این عمل این میشد که مشاجرهای راه میافتاد و فریادها بود که به هوا میرفت و حالا بروید و به کمک شاهدتان ثابت کنید که داو، داوِ شما بوده است.
در آغاز کار، طرز قمار کردن و تشکیلات آن در نظر من مثل یک کتاب جادو، خط ناخوانایی بود. فقط خیلی مبهم حدس میزدم که قماربازها، داوهای خودشان را روی شمارهها، روی تاق و جفت و روی رنگها میگذارند. تصیم گرفتم که از پول پولینا الکساندروونا فقط صد فلورین به بازی بگذارم. فکر این که باید به حساب دیگری و به خاطر دیگری قمار کنم، مرا و حرکات مرا فلج میکرد. این احساسی بسیار ناخوشایند بود و من عجله داشتم که خودم را زودتر آزاد کنم. به نظر میآمد که بیشک هر چه که به نفع پولینا شروع به قمار کنم شانس شخص خود نیز، نیست و نابود خواهم ساخت. آیا راستی بیاینکه فوراً خرافهپرستی و وسواس گریبان انسان را بگیرد، نمیتوان به روپوش سبز میز قمار نزدیک شد؟برعکس این پولینای مغرور، این دخترک احمق که اصلاً چاپلوسی بلد نبود! ولی اکنون که مادربزرگ در بازی رولت چنین شجاعتی از خود نشان داده بود، اکنون که شخصیت او به چنین صراحت و وضوحی خودنمایی کرده بود (یک پیرزن لجوج و مستبد که بچه شده است) همه به ورشکستگی و خرابی تهدید میشدند. مادربزرگ شادی و سرور کودکی را داشت که از قید پدر آزاد شده باشد و این احساس، همانطور که باید، در قمارخانه خوب آشکار شد. خدای من فکر میکردم و خدا مرا از این شادیِ ناپسندی که داشتم ببخشد! هر فردریکی که مادربزرگ به بازی میگذارد، مثل اینکه نیشی به ژنرال میزند، دگریو را خشمگین میسازد، مادموازل بلانش را به طوری از جا در میکند که انگار چاقویی به گلویش نزدیک کرده باشند."
این کتاب فهرست ندارد.
در این رمان یادداشت های شخصی به نام الکسی ایوانوویچ را می خوانیم. او معلم سر خانه ی بچه های یک ژنرال روسی است. این ژنرال که در واقع سرهنگ بازنشسته است اعتیاد زیادی به بازی رولت پیدا کرده و تقریباً در این راه همه دارایی خود را از دست داده است. او مجبور به زندگی و سکونت در یکی از هتل های شهر رولتنبرگ (شهری خیالی که از کلمه "رولت" یکی از بازی های قمار گرفته شده) شده است.
راوی از علاقه خود به دخترخوانده ژنرال می نویسد. علاقه ای که هیچگاه از آن استقبال نشد و حتی مورد تحقیر هم قرار گرفت. خانم پولینا از عشق راوی سو استفاده های مالی و احساسی زیادی می کند ولی عشق راوی همچنان در حال اوج گیری است. تنها راه نجات این خاندان از زیر بار بدهی، ارثی است که امکان دارد از مرگ عمه پیر ژنرال به آنها برسد ولی عمه که در بستر مریضی بوده بهبود پیدا می کند و به رولتنبرگ می رود و در آنجا با بازی رولت آشنا شده و تمامی دارایی خود را از دست می دهد.
راوی که به درخواست پولینا دست به قمار می زند خود درگیر اعتیاد به این بازی وسوسه انگیز شده و راهی شهر دیگری می شود. در این کتاب بیان احساس وسوسه شدن و تشابه قمار با زندگی به طرز تحسین برانگیزی به رشته تحریر در آمده است.
فیودور میخایلاویچ دومین فرزند خانواده دوستایِوسکی است. وی در سال ۱۸۲۱ به دنیا آمد و در خانه کوچکی نزدیک بیمارستان های مارینسکی بزرگ شد. او مادرش را در ۱۵ سالگی از دست داد و در همان سال به دانشکده مهندسی نظامی راه پیدا کرد. در دوران دانشجویی پدرش را نیز از دست داد و سپس با درجه افسری فارغ التحصیل شد.
او مدتی را با سهم الارث پدر گذراند ولی با اتمام پولش به کار ترجمه روی آورد. از اولین ترجمه های او می توان به کتاب "اوژنی گرانده" اثر بالزاک اشاره کرد. در نهایت شغل خود را رها کرده و به صورت حرفه ای به کار نویسندگی مشغول شد و با نوشتن رمان "مردم فقیر" به جمع نویسندگان معترض سن پترزبورگ پیوست. از رمان های بعدی او همزاد، آقای پروخارچین و زن صاحبخانه را می توان نام برد. در سال ۱۸۴۹ توسط جاسوسی که به جلسات نویسندگان نفوذ پیدا کرده بود دستگیر و به اعدام محکوم شد. علی رغم بخشش او از اعدام و تعدیل حکمش به تبعید برای ترساندنش، وی را تا پای جوخه آتش بردند. به گفته خود او زندگی اش با دیدن مرگ در برابر چشمانش تغییر کرد.
در زمان تبعید دلباخته ماریا شد. بعد از گذراندن دوران محکومیت به مسکو بازگشت و ستون نویس روزنامه برادر شد. او همسر خود را موجودی طماع، سطحی و سبکسر توصیف می کند. دو سال بعد از دوران محکومیتش همسر و برادرش را از دست می دهد. وی با نوشتن رمان های همیشه شوهر، جن زدگان، جوان خام و شاهکارش "برادران کارامازوف" به اوج شهرت رسید. برادران کارامازوف را بزرگانی همچون آلبرت انیشتین، زیگموند فروید، مارتین هایدگر، ویتگنشتاین و پاپ بندیکت شانزهم تحسین کردند.
در سال ۱۸۶۷، طلب کارها و ربا خوارها زندگی را بر او سخت می کنند. از آن دوران کتاب "جنایت و مکافات" به یادگار می ماند که نیچه در مورد آن می نویسد: "دوستایِوسکی تنها کسی است که به من مطالبی از روانشناسی آموخت." دوستایِوسکی به اروپا مهاجرت کرده و اعتیاد شدیدی به قمار به خصوص بازی رولت پیدا می کند. به جهت کسب درآمد و باز پرداخت بدهی هایش قراردادی به مدت یک ماه جهت تحویل کتاب با ناشر خود می بندد و کتاب "قمارباز" را در ۲۶ روز با تندنویسی خانم جوانی که همکارش بود خلق می کند. بعد ها با همین خانم جوان به نام "آنا" ازدواج می کند ولی پس از دو سال به دلیل خونریزی ریه جان خود را از دست می دهد. ویژگی خاص آثار او بررسی زوایای روانی شخصیت داستانهایش است. برای همین سورئالیست ها مانیفست خود را بر اساس نوشته های دوستایِوسکی ارائه کردند.
معمولاً زمانی که از ادبیات روسیه بحث به میان می آید به یاد شاهکارهای دو نویسنده بزرگ تولستوی و دوستایِوسکی می افتیم و البته از دوستایِوسکی رمان هایی چون جنایات و مکافات، شیاطین، ابله و صد البته برادران کارامازوف به ذهنمان می آید؛ اما کتاب قمارباز رمان کوتاهی است که می توان آن را جزئی از شاهکارهای ادبیات روس محسوب کرد. این کتاب در سن ۴۵ سالگی نوشته شده، زمانی که خود نویسنده اعتیاد شدیدی به قمار پیدا کرده بود و تا خرخره زیر قرض. او بود قراردادی با ناشر خود بست که در مدت یک ماه این کتاب را تحویل دهد. با توجه به خلق این اثر در زمانی کوتاه می توان به هوش زیاد و حضور ذهن نویسنده پی برد. همچنین می توان آن را زندگی نگاره ایی از آن دوران قلمداد کرد. او که سالیان زیادی با قمار و وسوسه های یک شبه پولدار شدن و تحمل از دست دادن ثروتی که یک شبه به دست می آید آشنا شده بود و البته قلم نویسنده ای که در شخصیت پردازی روانشناسانه و تجزیه و تحلیل آنها نامدار بود کتابی پدید آمدکه اگر نگوییم بی نظیر، کم نظیر است.
در کتاب قمار باز تمامی اتفاقات و روابط بین انسان ها و نوع برخورد آنها، با زندگی روزمره تک تک ما همخوانی دارد. با این تعریف می توان از آن به عنوان کتابی به سبک رئال نام برد. این رمان از زبان یک معلم سرخانه روایت می شود که در ابتدا تهی دست است و دیگران به او بی توجهی می کنند ولی در ادامه با قمار، آن هم به واسطه ژنرالی که در خانه آنها مشغول به تدریس فرزندانش می باشد آشنا شده و به خاطر سر زباندار بودن وحاضر جوابیش و همین طور ثروتمند شدن در بین پولدارها ارزش و منزلتی پیدا می کند.
نکته حائز اهمیت این کتاب این است که تشابه زندگی با قمار را در تک تک سطور می توان دید. در قمار بین انتخاب های محدود، یک انتخاب می کنیم و برای آن هزینه می پردازیم. مابقی از دست من و تو خارج است و بستگی به شانس دارد که تحت کنترل ما نیست. حتی کسانی که سعی در یادداشت برداری از احتمالات برای زدن حدس بعدی هستند کاری بیهوده انجام می دهند. درست مانند زندگی که با انتخاب یک روش، مابقی دور از کنترل ماست و در پایان یا باید هزینه بدهیم یا هزینه به دست آوریم و درست و غلط بودن آن انتخاب بعد از حصول نتیجه مشخص می شود.
در قمار ممکن است یک روز پنج مرتبه عدد صفر بیاید ولی چند روز هیچ صفر دیگری نیاید در این کتاب هم ممکن است پنج رفتار یک شخصیت را بتوانی حدس بزنی ولی رفتار بعدی شما را غافلگیر می کند. همانند مراوده با اشخاص در زندگی واقعی!
دوستایِوسکی شخصیت ها را زیبا توضیح می دهد به نحوی که در پایان داستان تصور می کنیم آنها را می شناسیم و دیده ایم. هرچند به توصیف چهره و مکان ها نمی پردازد ولی شخصیت ها کاملاً قابل درک هستند.
راوی رفتار انسانها در برابر پول را به خوبی نشان می دهد چه زمانی که آهی در بساط ندارند و چه زمانی که پولدار به حساب می آیند می توانیم رفتار دوگانه انسانها را ببینیم. در جهان مادی که در کتاب قمارباز توصیف می شود یا باید پولدار باشی و یا از گردونه خارج می شوی و حق گرفتن تصمیم جدیدی را نداری.
دوستایِوسکی زمانی به نویسندگی روی آورد که تنها ۲۰ سال داشت. در ۲۵ سالگی اولین رمان بلند او با نام "مردم فقیر" در سال ۱۸۴۶ منتشر شد و با کتاب "برادران کارامازوف" به شهرت جهانی رسید. تجربه او در کتاب های پیشین شالوده محکمی برای کتاب قمارباز شد. تمامی اتفاقات هنگامی که راوی قصه به قمارخانه می رود و یا خارج می شود اتفاق می افتد. به معنای دیگر در قمارخانه گردانه را می چرخانی و اثراتش را در زندگی واقعی می بینی. این نشان می دهد که چگونه وارد شدن به قمار دست اختیاری است ولی خارج شدن از آن بسیار دشوار است. در کتاب می خوانیم "کسی که در این راه قدم گذاشت به آن می ماند که با سورتمه ای از سراشیب برف پوش کوهی فرو می لغزد و پیوسته به سرعتش افزوده می شود" و در ادبیات فارسی از حضرت مولانا داریم:
خنک آن قماربازی که بباخت آنچه بودش
بماند هیچش الا هوس قمار دیگر
آثار دوستایوفسکی شامل 8 رمان بلند، 7 رمان کوتاه، 1 رمان ناتمام و 19 داستان کوتاه می باشد که در هر کدام تبحرش در شخصیت پردازی را به رخ جهانیان کشیده است.
بیشتر آثار ادبیات روسیه در ابتدا از روی ترجمه فرانسوی به زبان فارسی برگردانده شده اند. قمار باز هم از این سرنوشت جدا نیست. در سال ۱۳۲۷ زمانی که جلال آل احمد که ۲۵ سال سن داشت و به تازگی زبان فرانسه را آموخته بود، کتاب قمارباز را به زبان فرانسه از آقای خانلری به امانت می گیرد و پس از تورق آن به تشویق خانلری شروع به ترجمه آن می کند. به همین دلیل در ابتدای کتاب از او تشکر کرده است. او از آن زمان به بعد به اصلاح و تغییر برخی کلمات این کتاب اهتمام ورزیده.
کتاب پیشرو ترجمه جلال آل احمد است که نشر گیوا با 240 صفحه در سال 1398 منتشر کرده است.
درون مایه کتاب قمارباز و تشریح دقیق حالات قمار کننده در زمان برد و باخت با جذابیت غیر قابل توصیفی همراه است. همین امر باعث پیدایش اقتباس های زیادی در تئاتر و سینما شده و در هر کشوری به شکلی باعث پیدایش اثری شده است. ولی از معروف ترین آنها در هالیوود می توان به دو فیلم با همین نام اشاره کرد. اولی در سال ۱۹۷۴ به کارگردانی "کارل رایز" و با بازی جذاب "جیمز کان" روی پرده رفت که موفق به دریافت جایزه گلدن گروپ به عنوان بهترین بازیگر مرد شد. داستان استاد دانشگاهی که به قمار اعتیاد پیدا می کند و برای تهیه پول نزد مادر خویش برمی گردد و حتی به رشوه خواری از شاگردانش نیز تن در می دهد و فیلم دوم به کارگردانی "روپرت سندرز" در سال ۲۰۱۴ با بازی "مارک والبرگ"،"بری لارسون" و "جان گودمن" در کمپانی پارامونت تولید شده است.
مجموعه آثار داستایوفسکی را می توان به پنج قسمت رمان کوتاه و بلند، داستان کوتاه، مجموعه مقلات، ترجمه و نامه های شخصی تقسیم کرد.
روایت نامه هایی است که میان پیرمرد و دختر جوان در همسایگی هم رد و بدل می شود. جانمایه این رمان فقر است.
در این رمان نویسنده رویه مجنون شدن یک کارمند اداره را توصیف می کند.
به چگونگی عاشق شدن مرد مستاجر می پردازد.
داستان پر از اندوه دخترکی فقیر که به علت زندانی شدن نویسنده ناتمام می ماند.
داستان مادری که تلاش می کند دختر خود را به عقد پیرمردی ثروتمند درآورد.
داستان طنز گونه از برخورد راوی با کسانی که املاک عمویش را تصاحب کرده اند.
در این رمان سعی شده به زوال رفتن انسان در قالب دختری که عاشق فردی اشتباه می شود را توصیف کند.
روایت انسانی بورژوا که خواستار تغییر در جهان است.
روایت راوی از درون خویش و رنجی که از دانستن می کشد. این رمان به عنوان اولین رمان اگزیستانسیالیسم شناخته می شود.
روایت جوانی که به خاطر عقایدش مرتکب قتل می شود ولی از مالی که به دست می آورد نمی تواند استفاده کند.
آخرین بازمانده یک خانواده ورشکسته که دچار جنون و افسردگی و اعتماد بیش از حد به دیگران می شود.
داستان تقابل بین مردی که همیشه شوهری خوب است و شخصیت اصلی داستان که ثروتمندی عیاش و خوش گذران است.
در این رمان راوی کارمند دولت است که نقشی در داستان ندارد و تنها تلاش می کند اتفاقات عجیبی که در منطقه شان رخ می دهد را بازگو کند.
شرح حال جوانی که حاصل روابط نامشروع یک ملاک بزرگ است.
روایت نوع ارتباط در خانواده ای عجیب که هرکدام نظری متفاوت دارند. این کتاب را به نوعی وصیت نامه داستایوسکی هم می دانند و بزرگان زیادی آن را تحسین کرده اند.
داستان های کوتاه دوستایوفسکی عبارتند از: درپانسیون عیان، آقای پرو خارچین، رمان در نه نامه، شوهر حسود، همسر مردی دیگر، همسر مردی دیگر و شوهر زیر تخت (تلفیقی از دو داستان قبل)، نازک دل، پولزونکوف، دزد شرافتمند، درخت کریسمس و ازدواج، شب های روشن، قهرمان کوچولو، یک اتفاق مسخره، کروکودیل، بوبوک، درخت کریسمس بچه های فقیر، نازنین، ماریِ دهقان، رویای آدم مضحک و دلاور خردسال. همچنین از فیودور میخایلاویچ دوستایِوسکی دو مقاله، چهار ترجمه و دو مجموعه نامه شامل نامه های شخصی و منتشر شده های پس از مرگ نیز موجود است .
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B2_(%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86)
برخی از حس ها وجود دارند که درک آن برای ما ممکن نیست ولی شناختن این حس ها چشم ما را به دنیای لذات باز می کند. حس هایی که از نظر اخلاقی و قانونی از تجربه آن پرهیز می کنیم مانند قتل، عیاشی، قمار و. ...
یکی از راههای شناختن این قبیل وسوسه ها و لذات، خواندن و دیدن است به جای انجام و پرداخت هزینه هایی غیر قابل بازگشت.
استاد مسلم تشریح روانشناسانه این قبیل وسوسه ها "فیودور میخایلاویچ دوستایِوسکی" است. او در کتاب "قمارباز" به بهترین شکل ممکن وسوسه انسان در برابر پول دار شدن و قمار و همچنین عواقب باخت و یا برد را تشریح می کند.
پیشنهاد نگارنده خواندن حداقل دوباره این کتاب است. حال اینکه کتاب کاغذی را انتخاب کنید یا نسخه الکترونیک به عهده سلیقه شماست. ولی اگر به کتابخانه همراه روی می آورید قبل از انتخاب به بررسی امکانات بایگانی و خواندن راحت تر کتاب بپردازید و حتما ما را در تجربه خود از خواندن این کتاب شریک کنید.
به قلم حمید عاشقعلی
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد
کتاب جالبی بود فلسفه زندگی رو به صورت قمار خوب توضیح داده بود من خوشم اومد البته بعضی قسمت هاش ادم گیج میشد و فک میکرد از موضوع دور شده ولی به اخرش که رسید ادم متوجه میشه که اون قسمت های که به نوعی احساس میشد اضافه هست هم تکمیل کننده هستند جالب بود البته توصیه میکنم اگه میخونید تا اخر بخونید تا بهتر درکش کنید
1400-08-10
کتاب بسیار آموزنده و جالبی هست، دارای شخصیت ها متنوع و جذاب. نویسنده سعی کرده تا به خوبی فرهنگ روسیه را در زمان قدیم به تصویر بکشد برای همین از همه مدل شخصیت در این رمان وجود دارد. به افراد بالای ۱۴ سال توصیه میکنم.
1400-08-09
چقدر این رمان رو دوست داشتم. خیلی خوب بود. حتما مطالعه کنید
1400-01-29
اصلا خوب نبود ترجمه جلال افتضاحه افتضاح
1399-12-09
یه جورایی بود کتاب اصلا ارتباط برقرار نکردم
1399-12-02
برای چی صوتی نیست
1400-11-14