کتاب هوای طوفانی

"هوای طوفانی"
کتاب حاضر با عنوان اصلی (Stormy weather) اثری از درموت دیویس (Dermot Davis) می باشد با ترجمه ای از زهره توکلی مهر، توسط انتشارات هنر پارینه منتشر شده است.
"درموت دیویس" نویسنده، نمایشنامه نویس و فیلمنامه نویس ایرلندی است. او در شهر دوبلین ایرلند بزرگ شده است و اکنون در لس‌آنجلس زندگی می‌کند. او نامزد دریافت جایزه‌ی نمایشنامه نویسی است. او تئاترهایی در دوبلین، بولتون و لس‌آنجلس داشته و کارهایش شامل ژانرها و سبک‌های متفاوتی از جمله درام، کمدی و بیشتر در این اواخر داستان علمی _ تخیلی می‌شود. در گذشته به عنوان بازیگر کودک در دوبلین مشغول به فعالیت بود. او بنیانگذار تئاتر خندان گریوی بود. اولین رمانش به اسم هوای طوفانی در سال 2012 چاپ شد و به دنبالش دو رمان دیگر هم با فاصله‌ای کوتاه نوشت. در سال 2013 برنده‌ی بهترین رمان آمریکا برای سومین رمانش به اسم آدم نخبه شد. کتابی که پیش روی خواننده‌ی گرامی‌ست برای اولین بار به فارسی ترجمه شده و مضمونی علمی _ تخیلی دارد. قیاسی بین دنیای خواب و بیداری، سفری از عالم بیرون به درون انسان، سفری که باعث آشکار شدن رنج‌های روحی و عقده‌های سرکوب شده‌ی گذشته‌ی هر انسان است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
" رابرت بعد از گرم کردن شام یخ زده و بی‌مزه‌اش، قهوه‌اش را به اتاقش برد. او فکر می‌کرد می‌تواند از زمانی که دارد برای بیشتر خواندن یک عالمه مجله‌ی خوانده نشده‌ی "روانشناسی امروز" استفاده کند. در خانه‌ای که هیچکس نبود کاملا احساس تنهایی میکرد، او احساس می‌کرد مثل پیچ شلی میماند که در قوطی حلبی تکان داده می‌شود، تلق و تلوق می‌کند. او خیلی احساس بی‌قراری می‌کرد و نمی‌توانست به همان حال بماند. او تصمیم گرفت که باید در مورد وضعیت‌اش مثمرثمرتر باشد و خیلی تسلیم سرنوشت نشود.
چه می‌شد اگر آن مانع بازرسی به سد معبر کردن دفترش برای همیشه ادامه می‌داد !؟
او تعداد زیادی از جلسات مراجعه کنندگان دیگر را در فاصله‌ی کوتاه زمانی کنسل کرده بود. این وضعیت نباید ادامه پیدا میکرد. مهمتر از همه، حفظ کردن دفتر کارش و شغلش با اهمیت‌ترین چیز بود ....
او خانه را ترک کرد و از عرض حیاط پشتی رد شد و در را باز کرد و وارد انباری شد. دور فرغون زنگ زده و لت و پار چرخید، او آن فرغون را با تمام وسایل سنگین کارش در انباری پیدا کرده بود، لوازمی که فراموششان کرده بود یا حتی نمی‌دانست که آنها را از قبل داشته است، آنجا یک اره برقی، چراغ قوه استیل و یک تبر کوچک و لوازم دیگر تخریب وجود داشت. او تمام آنها را که شامل فرغون و گاری میشد را در ماشین ولوو گیل بار زد و سپس با ماشین رفت.