نام کتاب : بیگانه
نویسنده : آلبر کامو
ناشر : گیوا
مترجم : جلال آل احمد
تعداد صفحات : 130 صفحه
شابک : 978-600-451-596-2
تاریخ انتشار : 1398
رده بندی دیویی : 843/914
دسته بندی : رمان های خارجی
نوع کتاب : Epub
قیمت پشت جلد : 23500 تومان
قیمت نسخه الکترونیک : 4900 تومان
معرفی کتاب
" بیگانه "
رمان بیگانه با نام اصلی (The Stranger) اثر آلبرت کامو ( Albert Camus ) با ترجمه ی جلال آل احمد از انتشارات گیوا منتشر شده است.
رمان بیگانه یکی از رمانهای مشهور آلبر کامو محسوب میشود که به سرگذشت مردی بیاحساس میپردازد که نگاهی متفاوت به دنیای اطرافش دارد. شخصیت اصلی داستان مرسو است که به خاطر قتلی که انجام داده در انتظار مراسم اعدامش است.
رمان حاضر از دو قسمت تشکیل شده که در قسمت اول، قهرمان داستان در مراسم کفن و دفن مادرش بدون هیچ غم و اندوهی از این اتفاق نشان داده میشود و سپس در طول داستان با زندگی این فرد آشنا می شویم و متوجه می شویم که او به هیچ عنوان با اطرافیانش رابطهی عاطفی برقرار نکرده و در بیتفاوتی کامل سیر میکند.
مرسو از این روند زندگی خشنود بوده و رضایت دارد. اما بعدها بخاطر این شیوه از زندگی و تأثیرش بر دیگران به ضررش تمام میشود و بهمین خاطر در موقعیت سختی گرفتار می شود. چرا که وقایع بسیار ناخوشایندی سبب میشود تا مرسو مرتکب جنایتی هولناک شود.
قسمت دوم رمان مربوط به محاکمهی مرسو است. قسمتی که مرسو برای اولین بار ماحصل رفتارش با دیگران را میبیند. داستان از آن طرف مرزها برای شما آمده، از آن طرف دریاها. و برای شما از آفتاب و از بهار خشن و بیسبزهی آنجا صحبت میکند.
آلبر کامو را بیشتر بشناسیم:
آلبر کامو در سال 1913 به دنیا آمده و از نویسندگان برجسته و شاخص فرانسه محسوب میشود. آثار او غالبا عادی نبوده و جهت سرگرمی نیستند. بیشتر داستانهای کامو فلسفی هستند و سعی دارند تا شما را به تفکر در مورد مسائل مختلف مجبور کنند.
کامو در سال 1957 موفق به دریافت جایزهی نوبل شد. اما دو سال بعد از کسب این موفقیت بر اثر یک حادثه درگذشت. شاید عمده شهرت این نویسندهی مشهور به خاطر همین کتاب باشد، اما از میان دیگر آثار برجستهی او میتوان به طاعون و سوءتفاهم هم اشاره کرد.
نکوداشتهای رمان بیگانه:
- یکی از پرمخاطبترین رمان های قرن بیستم. (Amazon)
- شاهکار کامو. (Guardian)
- یک رویداد فرهنگی تأثیرگذار. (Library Journal)
در بخشی از رمان بیگانه می خوانیم :
" امروز، مادرم مرد، شاید هم دیروز، نمیدانم. تلگرافی به این مضمون از نوانخانه دریافت داشتهام: «مادر، درگذشت. تدفین فردا، تقدیم احترامات» از این تلگراف چیزی نفهمیدم، شاید این واقعه دیروز اتفاق افتاده است.
نوانخانهی پیران در «نمارانگو» هشتاد کیلومتری الجزیره است. سر ساعت دو اتوبوس خواهم گرفت و بعد از ظهر خواهم رسید. بدین ترتیب، میتوانم شب را بیدار بمانم و فردا عصر مراجعت کنم. از رئیسم دو روز مرخصی تقاضا کردم که به علت چنین پیشآمدی نتوانست آن را رد کند. با وجود این خشنود نبودم. حتی به او گفتم: «این امر تقصیر من نیست» جوابی نداد. آنگاه فکر کردم که نبایستی این جمله را گفته باشم. من نمیبایست معذرت میخواستم. وانگهی وظیفهی او بود که به من تسلیت بگوید. شاید هم این کار را برای پسفردا گذاشته بود که مرا با لباس عزا خواهد دید، چون اکنون مثل این است که هنوز مادرم نمرده است. ولی برعکس بعد از تدفین، این کاریست انجامیافته و مرتب، که کاملاً جنبهی رسمی به خود میگیرد. "
فهرست مطالب
این کتاب فهرست ندارد.
نقد و بررسی رمان بیگانه
درباره ی رمان بیگانه
بیگانه (The stranger) ، رمانی نوشته ی آلبر کامو نویسنده ای فرانسوی در سال 1342 است. سبک این کتاب پوچ انگار و اگزیستانسیالیسم می باشد. خود آلبر کامو وجود سبک دوم در این کتاب را رد می کند. بیگانه در سال 1957 برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات شد.
آلبرکامو از طریق شخصیت اصلی این کتاب مرسو، یکی از مهمترین مسائل بشری را مطرح می کند، اهمیت انتخاب در زندگی که اساس اگزیستانسیالیسم و ابزورد است. موضوعاتی که در آثار کامو برجسته و مورد توجه هستند. کتاب بیگانه شهرتش را زمانی یافت که نویسنده ی بزرگ فرانسوی، ژان پل سارتر مقاله ای با نام شرح بیگانه نوشت. سارتر در مقاله اش عنوان کرد که:"بیگانه اثری کلاسیک است. بیگانه اثری است که در موضوع بیهودگی و پوچی و نیز بر ضد آن ساخته شده است."
جلال آل احمد این کتاب را به فارسی ترجمه کرده است که توسط نشر گیوا منتشر شده است. بیگانه چهار بار به زبان انگلیسی وسایر زبان ها ترجمه شده است. روزنامه لوموند این کتاب را به عنوان یکی از صد کتاب برتر قرن بیستم شناخته می شود.
بیگانه دو بار به فیلم برگردانده شده است؛ در سال 1967 توسط لوکینو ویسکونتی و در سال 2001 توسط دمیر کوبوز. نسخه ی ایتالیایی این رمان در کشورهای ایتالیا، فرانسه و الجزایر فیلمبرداری شد که به باورپذیری اثر کمک کرد.
خلاصه داستان بیگانه
بیگانه داستان مردی درونگرا به نام مرسو است که مرتکب قتلی شده و در سلول زندان منتظر مرگ خویش است. داستان در دهه ی 30 در الجزایر می گذرد.
داستان به دو قسمت تقسیم می شود. در قسمت اول مرسو در مراسم تدفین مادرش شرکت می کند و در عین حال هیچ ناراحتی از خود نشان نمی دهد. داستان با ترسیم روزهای بعد از دید شخصیت اصلی داستان ادامه پیدا می کند. او روزهایش را بدون هدف و ارتباط با دیگران می گذراند و از این موضوع خشنود است.
همسایه ی مرسو، ریمون سنته که متهم به فراهم آوردن شغل برای روسپیان است با او رفیق می شود. مرسو به دوست جدیدش کمک می کند که یک معشوقه را که سنته ادعا می کند که دوست دختر قبلی او است به سمت خود بکشد. سنته به آن زن فشار می آورد و او را تحقیر می کند. روزی سنته و مرسو به برادر آن زن برخورد می کنند و با هم درگیر می شوند. روزی دیگر مرسو دوباره آن مرد را می بیند و بدون دلیل به سمت او تیراندازی می کند.
در قسمت دوم محاکمه ی مرسو برگزار می شود و او متهم به بی خدایی می شود. حکم او اعدام است. این رمان کامو آغازی بر فلسفه ی پوچی است.
درباره ی نویسنده ی بیگانه
آلبر کامو (Albert Camus)، 7 نوامبر 1913 به دنیا آمد. او نویسنده ، فیلسوف و روزنامه نگار فرانسوی و برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات است. او یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم و خالق اثر بیگانه و مقاله ی جنجالی افسانه ی سیزیف است.
آلبر کامو بعد از رودیارد کیپلینگ جوان ترین برنده ی جایزه ی نوبل و همچنین نخستین نویسنده ی زاده ی آفریقا است که این عنوان را کسب کرده است. او دو سال بعد از دریافت این جایزه بر اثر تصادف رانندگی درگذشت.
با وجود اینکه کامو یکی از متفکران مکتب اگزیستانسیالیسم بود، خود این موضوع را رد می کرد. کامو در الجزایر تحت استعمار متولد شد و در دانشگاه الجزایر درس خواند. در سال 1949 پس از آنکه کامو از جنبش شهروند جهانی گری دیویس جدا شد، یک اتحادیه ی بین المللی را تاسیس کرد که آندره برتون هم یکی از اعضای آن بود. به گفته ی کامو این گروه:" محکوم کردن هر ایدئولوژی شکل گرفته در آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی." بود.
از دیگر کتاب های او می توان به؛ طاعون، سقوط، مرگ خوش و آدم اول اشاره کرد.
نقد ادبی رمان بیگانه
رمان بیگانه که در زمره ی کتاب های فلسفی قرار می گیرد، یکی از مشهورترین شروع ها را دارد. شروعی که هر کسی آن را بخواند فراموش نخواهد کرد:
"امروز مامان مرد. شاید هم دیروز. نمی دانم. تلگرامی از خانه ی سالمندان به دستم رسید:"مادر درگذشت. مراسم تدفین فردا. با احترام."این چیزی را نمی رساند. شاید هم دیروز بوده است."
در همین ابتدای کار و با خواندن این جمله خواننده در پوچ گرایی فرو می رود. اگزیستانسیالسم فلسفه ای است که بر روی یگانگی و انزوای فرد و تجربیات او در یک جهان خصومت آمیز و بی تفاوت تمرکز می کند. چنین فلسفه ای به ستون فقرات رمان بیگانه تبدیل شده است.
این کتاب از اولین نمونه های فلسفه ی پوچ گرایی است. این نوع فلسفه به تمایل نوع بشر برای پرداختن به ارزش درونی و مفهوم در زندگی که با ناتوانی وی خاتمه می یابد، می پردازد. کتاب را در یک جمله می توان به طور خلاصه بیان کرد:"در جامعه ی ما هر کس که در تدفین مادر نگرید، خطر اعدام تهدیدش می کند."
داستان رمان بیگانه به شیوه ی اول شخص و از دید یک شخصیت بی تفاوت و بی احساس روایت می شود. صحبت ها و تفکرات مرسو معرف فلسفه ی پوچ گرایی است.
کامو در قالب یک شخصیت نشان می دهد که شخصی با ویژگی های مرسو چگونه در جامعه رفتار می کند. در اعمال مرسو هیچ منطق عینی دیده نمی شود. او بدون هیچ منطقی می خواهد با ماری ازدواج کند یا فرد عرب را می کشد. او همواره درباره ی چیزهای بی اهمیت صحبت می کند. مرسو هیچ وقت مردم را قضاوت نمی کند و در نهایت بدون هیچ دلیل مشخصی به خاطر کشتن یک عرب، کشته می شود.
کامو در این کتاب به خوبی احساسات شخصیت اصلی را از زبان خودش توصیف کرده است و وقایع را طوری کنار هم قرار داده است که خواننده از خود می پرسد که اگر جای مرسو بود چه می کرد. سوالاتی فلسفی در حین خواندن کتاب ذهن را درگیر می کند مثل:
- چرا با دست زدن به اعمال خبیثانه باعث رنجش خود در زندگی می شویم که قدرت انجام آن را نداریم؟
- انسان به عنوان عضوی از جامعه چه نقشی دارد؟ فردی که با بی تدبیری به سمت مرگ می رود یا کسی که برای هر قسمت از زندگی اش برنامه دارد؟
در این کتاب کوشش می شود که جریانات فکری به واسطه ی حس پوچ گرایانه به چالش کشیده شود. همچنین در این کتاب می توان حس امیدواری ناشی از تسلط بر زندگی خود و یا حس یاس یک عروسک خیمه شب بازی که از خود اراده ای ندارد درک کرد.
جمله ی "این مطلقا بی معنا است." حداقل دو معنای احتمالی دارد: می توان آن را به عنوان بخشی از صحبت او درباره ی روزی که مادام مرسو از دنیا رفت، در نظر گرفت؛ یعنی منظور مرسو آن است که آن تلگراف هیچ اطلاع روشن و شفافی درباره ی تاریخ مرگ مادر نمی دهد و یا شاید مرسو می خواهد به ما بگوید که مرگ مادرش کوچکترین اهمیتی برای او ندارد؛ این خوانش بیانگر پوچی حیات آدمی است. درون مایه ای که در تمام رمان نمود پیدا می کند.
نقد روانشناسانه رمان بیگانه
در همان ابتدای داستان خواننده متوجه می شود که با یک شخصیت نامتعارف و منحصر به فرد روبه رو است. مرسو در مراسم مادرش مانند یک بیگانه رفتار می کند و بعد به آبتنی و سینما و وقت گذرانی با یک دختر می پردازد. این شخصیت در نگاه اول ممکن است متهم به بی اخلاقی شود؛ ولی هدف کامو بسیار فراتر از این مفاهیم است.
در زمان نگارش این رمان الجزیره تحت استعمار فرانسه بود. با توجه به استعمارستیزی و گرایش های چپ آلبر کامو می توان گفت که رمان بیگانه ورای هر موضوع فلسفی، وضع موجود جامعه ی استعمارزده را مطرح می کند.
مرسو نیز مانند وطنش به گونه ای بی اختیار به نظر می رسد. بی اختیار در اینجا به معنی یک اختیار است که در جبر مطلق به انسان داده می شود. مرسو مانند کشورش گرفتار است. او به نوعی بی تفاوتی گرفتار شده است که تامل برانگیز است.
او با معشوقه اش وقت می گذراند؛ اما ازدواج برای او معنایی ندارد. مفاهیمی چون ازدواج، مرگ، عشق و حتی اخلاق برای مرسو بیگانه هستند. او اعتقاد دارد که در این دنیا هیچ ارزشی وجود ندارد و آدم نباید الکی دلش را خوش کند.
او به دیگران کمک هم می کند؛ اما این کمک هم برای او معنایی ندارد و تنها مانند یک رباط کارها را از روی عادت انجام می دهد. مرسو نمادی از حقیقت، سکون و ثبات است. او به سبب منطق گرایی اش و به سبب صراحت حسش به جامعه، محیط و اجتماع از جامعه طرد می شود. نکته ی مهم دیگر درباره ی مرسو این است که هرگز اعتراف به قتل یا اظهار پشیمانی نمی کند؛ اما در درون خودش از عملی که انجام داده است، رنج می کشد. شاید بتوان بیگانه را جنایت و مکافات مدرن دانست. مرسو، راسکولنیکفی است که دست به جنایت می زند؛ اما نه برای اصلاح دنیا و جامعه بلکه بدون هدف. در هر دو صورت عذاب وجدان در انتظار هر دوی آن ها است.
به نظر می رسد مرسو در داستان تغییری نمی کند؛ اما با نگاهی دقیق تر می توان دید که مرسو از آن آدم بی تفاوت در ابتدای داستان به انسانی تبدیل می شود که حداقل در درون خویش احساس شرم و عذاب وجدان دارد؛ اما هرگز پشیمان نمی شود. اگر دقیق شخصیت او را بررسی کنیم درواقع حق با او است. هیچ چیز ارزش ناراحتی را ندارد. شاید نگاه او دقیق تر و عمیق تر از بقیه ی جامعه است؛ اما مانند همیشه ی تاریخ به خاطر نگاه متفاوتش از جامعه طرد و در نهایت کشته می شود تا بقیه ی آدم ها با خیال راحت به نگرانی های مهم زندگی خویش بپردازند.
نتیجه گیری
کامو در این اثر شخصیتی را خلق می کند که به ظاهر بی تفاوت است؛ اما در واقع به دنبال حقایق است. او به شدت منطقی است و این منطق راه را برای او هموار می کند. آلبر کامو درباره ی این شخصیت می گوید:"مرسو نمی خواهد که زندگی را ساده کند. بلکه او هر چه هست همان را می گوید. در نتیجه جامعه او را مانع پیشرفت می داند و او را از خود می راند."
جلال آل احمد این کتاب را به فارسی ترجمه کرده و انتشارات گیوا آن را به چاپ رسانده است. این كتاب را می توانید از سایت كتابچین تهیه و مطالعه كنید.
جملات قصار
- همه چیز حقیقی است و هیچ چیز حقیقی نیست.
- من شاید به آنچه كه حقیقتا مورد علاقه ام است، مطمئن نیستم؛ اما به آنچه كه مورد علاقه ام نیست، اطمینان كامل دارم.
- از لحظه ای كه مرگ انسان مسلم شد دیگر چگونگی و هنگامش ارزشی ندارد.
ویکی پدیای رمان بیگانه
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86%D9%87_(%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86)
کتاب های مرتبط
بیشترکتاب های دیگر انتشارات گیوا
بیشترکتاب های دیگری از نویسنده آلبر کامو
بیشترویدئوهای مرتبط با کتاب
نظرات کاربران
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد
بیگانه آلبر کامو ، شاید نقد یک انسان پوچ گرا باشد مورسو آدمی که مرگ مادرش هم برایش اهمیت ندارد، کتاب شروع بینظیری دارد ، شاید کتاب دارد اگزیستانسیالیسم را نقد میکند، برای اینکه بفهمیم کامو با نوشتن این کتاب میخواسته چه موضوعی را نقد کند حتما آن را باید خواند ، علاقه مندان به آثار ادبی خوب را به خواندن این کتاب هدایت میکنم، امید است لذت ببرید
1400-09-03
به نظرم یه کتاب متفاوت و جالبیه که باید خیلی عمیق خوانده بشه . نکات مفهومی زیادی داره که باید انها را درک کرد تا از خواندنش لذت ببریم .
1400-06-04
عالی
1400-03-18
بیخیالی شخصیت اصلی داستان رو دوست داشتم.
1400-03-02
چیزی جز واقعیت ها به نمایش گذاشته نشده بود عالی بود!
1399-12-09
واقعا هم نویسنده عالی بوده هم برگردانش توسط اقای ال احمد
1399-12-02
بنظرم شخصیت صادق و ساده ای داره که من دوست دارم اینو بله به کسایی که اضطراب دارن یا از زندگی روز مره خسته شدن توصیه میکنم اون قسمت که دختره پرسید دوسم داری و گفت بنظرم دوست داشتن معنی نداره ولی حب ازت خوشم میاد دختره: باهم ازدواج میکنی مورسو: برام فرقی نداره ولی اگه تو بخوای اره
1401-10-08